نظر ضرغامی دربارهی بازداشت اقوام روح الله زم
«محمدعلی زم»، پدر «روح الله زم» که دیداری با «عزت الله ضرغامی» داشته است دربارهی نظر ضرغامی درمورد دستگیری اقوام روح الله زم نوشت: «نگران حال و روزگار دورانی بودند که بر من و خانوادهام رفته است، از دستگیریهای موهوم و اتهامات واهی به فرزندان و بستگانم سخن بهمیان راندیم.
به گزارش انصاف نیوز، محمدعلی زم، در کانال تلگرام خود با انتشار عکسی از قرار صبحانه با عزتالله ضرغامی در شرح این دیدار یادداشتی با عنوان « صبحانهی گفتاری با سید عزت الله ضرغامی» نوشت:
ظاهراً از سال نخست ریاستشان در صداوسیما، ترک گفتگو داشتیم، بهانه سخن آن سال هم گلایه حذف تصاویر پرسشبرانگیز من در راهپیماییهای دوران پرشکوه انقلاب اسلامی از برنامههای دهه فجر سیما بود. فیلم «آداب بهاری» تنها فیلم داستانی- تصویری مستند بدون کلام با محوریت تصاویر من در انقلاب بود که توسط کارگردان زبردست! اصغراگه بنایی ساخته شده بود و همهساله در کنار دیگر تصاویر پراکنده من در ایام دهه فجر از سیما، پخش میشد و از سال نخست مسوولیت ایشان به سهو یا به عمد! دیگر -تا هماکنون- پخش نگردید!
بعد از ۱۳-۱۲ سال به دعوت شوقبرانگیزشان و با مهربانی زیادی در «صبحانه گفتاری» دفترشان حضور یافتم. اما وقتی شنیدم که از بستر عمل جراحی (برداشتن کیسه صفرا) به میزبانی آمدند، غریق خجالت شدم و خودبهخود، گفتن برخی حرفها و خاطرهها از دستور کلام و زبانم خارج شد.
فکر میکردم اگر مهربانیهای اینورِ میزی ما مسوولان، در زمان آنورِ میز بودنمان شروع شده بود، امروز ایران عزیزمان به چه گل و گلستانی تبدیل شده بود و در چه شرایط بهبود اخلاقی و بهزیستی فرهنگی به سر میبردیم، اما همه در این زمینه دچار کاستی بودهایم و انتظار از منِ طلبه شاید بیشتر از مکلاها و مهندسها و دکترها بوده است! و ای کاش دوستان معمم باقیمانده در صحنهها و مسوولیتهای اداری انقلاب، قدری بهخود بیایند! آن قدر اوضاع، بد و با آرمانها، فاصله دار شده است که به قول ایشان، برداشتن یک میله فاصله بین امام جمعه و نمازگزاران در مصلای تبریز، به یک نهضت مردمگرایی شبیه شده است!
ما از آغاز دهه هفتاد در عرصه فرهنگ و هنر، دچار یک اشتباه تاریخی فاحش شدیم که سالیانی است هنوز درگیر پرداخت هزینههای آن هستیم و هنوز هم بسیاری به این نقصان پی نبردهاند!
«فرهنگ» که ذاتاً تنها حوزه فرماندهناپذیر است را بالاجبار با قرارگاه و جبهه و واژگان نظامی در آمیختیم و بین صورت و سیرت، ظاهر و باطن فرهنگ، جدایی انداختیم و فرهنگ را اینچنین بیبال و دم و اشکم و تأثیرناگذار کردیم! و به جای اصلاح تدریجی و تثبیت نظام فرهنگی بایسته انقلاب، آن را به سلطه نظامات سرهنگی و اداری و دستوری سپاردیم و دستگاههایی که با اندکهزینه و فراوان فراوان انگیزه در دهه شصت، رویشگر روح و رونق بلندای انقلاب و جنگ و سیطره ساز فرهنگ شهادت بودند، در سه دهه پسین آن، به رغم برخورداری ازبودجه های چند ده برابری و امکانات ساختمانی و… اندکاندک به انفعال و سستی خرامیدند و از اثربخشی بازماندند!
البته فراوان بوده و هستند عزیزانی که در کسوت سپاهی و ارتشی از منِ طلبه و برخی روشنفکران، فرهنگیتر و روشن نگرتر بودند و حضور به جا و به وقتشان در عرصه فرهنگ و توسعه اجتماعی، میتوانسته کارساز باشد و منظور من از نقد مورد اشاره، حضور ایشان نیست، بلکه فضای ارزشی غالب بر اوضاع فرهنگ آن روزگاران به چنین سمتی گرایید!
با همه دلخوریها و دردهایی که از اوضاع حال و زمانه داشتند، نگران حال و روزگار دورانی بودند که بر من و خانوادهام رفته است، از دستگیریهای موهوم و اتهامات واهی به فرزندان و بستگانم سخن بهمیان راندیم و بر این نقطه، اشتراک نظر داشتیم که چرا نباید به علل و عواملی که برخی جوانها را از ما و صف انقلاب، دلزده کرده و بعضاً آنها را به مخالفخوانی علیه ما و همسویی با دشمنان انقلاب وامیدارد، توجه نشان نمیدهیم؟ بیاعتنایی مستمری که متأسفانه سبب بازتولید روزانه این قبیل جوانان میشود!
خوب بود و هست که حداقل! هر از گاهی که مسوولان انقلاب از میزهایشان فاصله میگیرند و از مسوولیت اداری، عاری میشوند، در محافلی غیر سیستماتیک! به نقد دوران آنورِ میزنشینی خود بپردازند و محصول گفتگوهاشان را عبرت و تدبیر راهکار آیندگان و نسل جدید مدیریت انقلاب کنند!
بهنظر میرسد نسل من و ضرغامیها (با ۵-۴ سال تفاوت سنی) پس از حدود نیمقرن زندگی با حال و هوای پیش و پس از انقلاب و پس از عبور از لابهلای اینهمه افراط و تفریطها و گذران فضاهای تلخ و شیرین انقلاب، بیشتر از دیگران به ضرورت برقراری «گفتمان آسیبشناسی انقلاب» پی برده باشیم، گفتمانی که اگر امروز هم شتابان انجامش دهیم، بهنظر میرسد حداقل ده سال، تاریخش سپری و موضوعش بیات شده باشد! ساعات خوب و خوشنوایی را گذراندیم.
تا باد بین دوستان چنین بادا!
انتهای پیام