مقابله با تورم
محمدرضا نیکوکلام در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «مقابله با تورم» نوشت: در همزیستی به ظاهر مسالمت آمیز با تورم لحظهای شرط عقل معاش آن است که ارزش پول و سرمایه خود را حفظ کنید.
در گذشته ساده ترین روش برای مردم سپردهگذاری نزد بانکهایی بود که قرار بود بازوی بازارهای مولد باشند ولی با سه رقمی شدن نرخ تورم شاهد رونق بازارهای غیر مولدی چون ارز و طلا و همانند آنها هستیم. راه دشوارتری نیز وجود دارد و آن سرمایهگذاری در بازارهای مولد جهت راه اندازی یا شتاب کسب و کارهای تولیدی و خدماتی و غیره میباشد.
البته در این بین بازارهای خوش نام و بدنام دیگری هستند که فعالیت در آنها بستگی به نگرش و روحیات افراد و نیز انتظارشان از سطح درآمد و سودآوری دارد. درآمدهای نامشروع حاصل از احتکار کالا و پول شویی و کم فروشی و رانت مالی و رانت اطلاعاتی و بسیاری از بی انصافیهای دیگر در ارایه خدمات و کالا از جانب مشاغل رسمی و غیر رسمی یا کاذب از بدترین اقسام آن است.
راه های دیگری هم هستند که نه مانند بازارهای نامشروع از زشتی برخوردارند و نه فضیلت بازارهای مولد را دارا میباشند. واسطه گری و دلالی از جمله فعالیتهای خاکستری رنگ در حوزه اقتصاد است که به شرط رعایت انصاف میتواند همچون حرکت بر لبهی تیغ وجدان به عنوان راهی برای کسب درآمد یا حفظ ارزش دارایی تلقی گردد.
و اما در این بین مردم شرافتمند و آبرومند از طبقات مختلف کارگری و کسبه و سرمایهدار و کارآفرین و کشاورز و دکتر و مهندس و معلم و دیگران که تا پیش از این اندوختهی خود را نزد بانکها گذاشته بودند و به حرفهای مسئولین رده بالای کشور در زمینه مهار تورم اعتماد کرده و از ورود به بازارهای بدنام یا شبهه دار اجتناب ورزیده بودند به ناگاه از خواب غفلت بیدار شده و با مشاهده کاهش ارزش پول ملی زیر سایه سکوت مسئولان به فکر راه چاره افتادند. بنابراین هر کس به فراخور حال خویش روشی را برای حفظ سرمایه و پیشگیری از سقوط خود و خانوادهاش به دهکهای پایینتر برگزید.
عدهای با تاسی به ویژه خواران اقتصادی و اختلاس گران نیمه کانادایی اقدام به خروج ارز از مملکت جهت خرید ملک در ترکیه و گرجستان و کشورهای مشابه کردند و عدهای دیگر اسیر بازی دلالان ملک و خودرو شدند. ولی برای آن دسته از انسانهای عاقبت اندیش یا آدمهای ساده که نه قادر به فعالیت در بازارهای مولد بودند و نه علاقهای به حضور در ماراتن بازارهای غیر مولد داشتند و نه حاضر به کسب درآمدهای نامشروع بودند راهی جز ورود به بورس نبود. بورسی که با تمام حرف و حدیثهایش باز هم نماد تحرک و پویایی چرخهی تولید و اقتصاد مملکت است. ولی افسوس که تنها گروه بازندهی نبرد بی رحمانه با تورم تا این لحظه همین دسته از مردم حقیقی بودند. گرچه خود مردم نیز با بروز رفتارهای هیجانی ناشی از عدم آگاهی به علم و دانش بورس بر مشکلات آن افزودند.
برای کاهش حجم نقدینگی و پایداری در برابر تبعات اقتصادی تحریم و بیماری کرونا و کنترل تورم افسار گسیخته می بایست همزمان با پیاده سازی سیاستهای مالی خردمندانه در سایه عاقبت اندیشی اقدام به جلب اعتماد عموم جامعه نمود تا از هجوم احساسی مردم و رفت و آمد مداوم شان بین بازارهای طلا و بورس و ارز و خودرو کاسته شود. با ایجاد تغییرات بنیادی در کشور شاید این بار آب به جوی رفته باز آید.
ایجاد حس امید برای غلبه بر هراس جامعه از تورم لحظهای و فرهنگ سازی برای مواجهه با منفعت طلبی عدهای و نیز تعریف و اجرای عادلانه قانون برای کوتاه کردن دست بداندیشان از اقتصاد و سفرهی مردم میتواند نوید بخش فردایی بهتر برای این سرزمین ارزشمند و مردم نجیبش باشد.
انتهای پیام
موارد بدیهی نوشته
مثل روحانی فقط دستور داخلشه
حداقل یه پیشنهاد عملی میزاشتید