خطر بیخ گوش ورزش ایران | یادداشت
«علی رضا ایمانخانی» در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی رای اتحادیه جهانی کشتی در مورد حواشی مبارزهی «علی رضا کریمی» و خطرات پیش روی ورزش ایران در عرصهی بینالمللی نوشت:
بالاخره بعد از چند روزی پر التهاب برای ورزش دوستان رای اتحادیه جهانی کشتی در مورد حواشی مبارزه علی رضا کریمی ، صادر شد و خوشبختانه کشتی ایران تعلیق نشد و فقط شخص ایشان و مربی کریمی (جناب جمشیدی) به ترتیب به شش و بیست و چهار ماه محرومیت از میداین بین المللی محکوم شدند.
رای صادره اگر چه به ظاهر سبک بوده و ترس از تعلیق کشتی ایران رفع شده است ولی مشکل کار در جایی دیگری است . زمانی بود که ورزشکاران ایرانی با آسییب دیدگی سطحی و بعضا ساختگی و به تبع آن گواهی پزشکی ماجرا ی عدم رویارویی با ورزشکاران اسراییلی را به نوعی ماست مالی کرده و خطر خاصی ورزش ایران را تهدید نمی کرد ، ولی امروز متاسفانه ماجرا به کلی متفاوت شده که به طور خلاصه به اهم آن اشاره می کنیم:
۱-زمانی بود ورزشکاران اسرائیلی در همان دور اول مغلوب حریفان شده و در جدول رقابت ها باقی نمی ماندند که باعث دردسر برای رقبای ایرانی خود شوند. ولی امروز صهیونیستها با جذب ورزشکاران شهیر از کشورهای اقمار روسیه و دیگر کشورها ؛ دیگر رقبای پیش پا افتاده محسوب نشده و احتمال صعود در جداول تا پایان رقابتها را دارند.
۲_با پوشش تلویزیونی رقابتها و محرز بودن باخت عمدی کشتیگیر ایرانی با ندای مربی و با کمال تاسف با خط دادن عدهی از داخل به فیلا و ioc .سیاسی بودن تصمیم ورزشکار و مربی از دید آنها کاملا محرز شده و زمینه را برای تصمیمگیری و تنبیه جدیتر مهیا میکند .
۳_تصمیم مقامات ورزشی چه در اتحادیهی جهانی کشتی و چه کمیتهی المپیک را نباید صرفا سیاسی و تحت نفوذ دشمنان ایران دانست (اگرچه به خاطر تامین مالی این نهادها توسط کشورهای غربی بی تاثیر هم نیست.) زیرا که کشوری مانند کویت نیز که از نظر رابطهی سیاسی با جهان غرب مشکلی ندارد دچار تعلیق شد و مقامات کمیتهی ملی المپیک دخالت سیاست در ورزش را خط قرمز خود میدانند.
باید قبول کرد مشکل امروز ورزش ما در این امر، استمرار مشکل است. زیرا قطعا در آینده باز هم احتمال هم گروه شدن ورزشکاران ایرانی در تمامی رشتهها با ورزشکاران اسراییلی وجود دارد و اگر بار دیگر این شرایط به وجود آید کل ورزش ایران تعلیق خواهد شد. پس میطلبد که مسوولان عالی ورزش رایزنی مناسب با مقامات سیاسی و دیپلماتیک کرده و تدبیر و راهحل مناسبی پیدا کنند. زیرا از طرفی ورزشکار ایرانی به خاطر عدم برخورد با ورزشکار اسراییلی خود را مغلوب ورزشکار کشور دیگری میکند که در این حین، حتی خود مردم فلسطین هم متوجه این ایثار نمیشوند و از طرفی برای مردم شریف ایران نیز این سوال وجود دارد که چرا فلسطینیها از رویارویی با ورزشکاران صهیونیست ابایی ندارند و این جوان ایرانی است که باید آرزوهای خود را قربانی کسانی کند که خود آنها نیز به این گزینه و چارچوب اعتقادی ندارند.
یکی از راههای پیشنهادی که شاید قدری راهگشا باشد، بحث شخصی کردن فعل است. اگر شخص ورزشکار مسوولیت عمل خود را قبول کند شاید مشکل کمتری پدید آید و کل تیم و جامعهی ورزش زیر سوال فدراسیونهای جهانی نرود و اصطلاحا جمع قربانی شخص نخواهد شد.
در هر صورت مسوولان ورزش ایران باید بدانند که این تعهد نانوشته برای بار آخر خواهد بود و در صورت نداشتن تصمیمی عاجل زنگ خطر بد صدا، بیخ گوش ورزش ایران خواهد بود.
انتهای پیام
کاسه داغ تر از آش …