«احمدی نژاد چون شغالی است که در خم رنگ افتادست»

علیرضا کفایی، مسوول انجمن اسلامی معلمان گچساران، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی موضع گیری‌های این روزهای احمدی نژاد نوشت:

به نام خدا. نامه‌ای که احمدی نژاد خطاب به رهبری نوشت واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشت.

1-  بخشی از اصولگرایان یعنی همان‌ها که او را حمایت کردند و بر مسند نشاندند عمدتاً از اینکه وی در نامه‌ی مذکور، انتخابات آزاد و بدون مهندسی شورای نگهبان و نیز تغییر فوری رییس دستگاه قضا را خواستار شده بود برافروخته شدند و ظاهراً به زعم آنها احمدی نژاد از خط قرمز عبور کرده است و بسوی رادیکال شدن می‌رود. این گروه که خود دستی در مهندسی انتخابات داشته و احمدی نژاد خوب آنها را می‌شناسد و از روش مهندسی آنان اطلاع دارد و می‌داند که چگونه وی را بر مسند نشانده‌اند، خطر را بیخ گوش خود احساس کرده و بر او شوریده‌اند و بیم آن دارند که نکات ریزتری را افشا کند لذا با دستپاچگی بر او می‌تازند.

2-  بخشی دیگر از اصولگرایان که سال‌های صدارت سیاه احمدی نژادی را از نظر می‌گذرانند و با شک و تردید به آن روزها می‌نگریستند کم کم متوجه می‌شوند که واقعاً تحریف و تقلب‌هایی و نوعی مهندسی صورت گرفته بود و بخصوص بعد از واکنش سخنگوی شورای نگهبان به این نتیجه می‌رسند که فریب خورده‌اند و احتمالاً لابی و مماشات و اعمال نفوذی بوده و مات و مبهوتند که چرا این سخنان و این نیمچه رازها در همان ابتدا گفته نشده است.

3-  بخش کوچکتری از اصولگرایان هم در حاق دل و ضمیر و وجدان خود می‌دانستند که چه گذشته اما توان و جرأت گفتن نداشتند و امروز خرسندند که حقایق به تدریج افشا می‌شود.

4-  بخشی از اصلاح طلبان همه چیز را می‌دانستند و بارها هم گفته و تاکید کرده و هزینه‌ی آن را هم پرداخته‌اند، زندان و محرومیت و محدودیت‌هایی که بر آنها رفته و می‌رود بخاطر همان حقایقی است که امروز فاش بر سر هر بازاری است. از نظر اینان احمدی نژاد حرف تازه‌ای ندارد جز آنچه که خود آنها از قبل می‌دانستند و البته این حلقوم را در این حد و اندازه که از آزادی و آزادیخواهی و حقوق مردم بگوید نمی‌دانند و معتقدند که احمدی نژاد و این قبیل موجودات مصداق «یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم» هستند.

5-  بخشی از اصلاح طلبان با جمعی از اصولگرایان همراه شدند و با تسلیم در برابر تبلیغات و تریبون‌های خاص معتقد شدند که امکان مهندسی انتخابات وجود ندارد و از دیگر اصلاح طلبان فاصله گرفتند و امروز شاید با نگاهی به گذشته دریابند که برخی برای چشیدن یک قطره از جام قدرت تن به هر رذالتی داده بودند و امروز دروغ آنها را متوجه می‌شوند.

6-  کانون قدرت چه اصولگرا و چه خود اصلاح طلب خوانده‌ها، بخوبی می‌دانند که چه کرده‌اند و استاد مهندسی هستند و می‌دانند که دیگر حنایشان رنگی ندارد و خدمت رسانه‌های معلوم الحال صدا و سیما، فارس، کیهان، تسنیم، وطن امروز و نه دی و ….. سودی برایشان نخواهد داشت که طشت رسوایی‌شان از بام افتاده است و به هر شکل می‌خواهند راهی یابند تا برخوردی کنند که کمتر برایشان هزینه داشته باشد.

آنچه که احمدی نژاد نوشته خلاف واقعی و یا سخن بی ربطی نیست، او هم مانند هر شهروند دیگری می‌تواند اظهار نظر کند و تعقیب قضایی هم نمی‌تواند داشته باشد، مگر درخواست انتخابات آزاد و یا تغییر رئیس قوه قضا و یا آزادی زندانیان را کردن جرم است؟ ولی اینکه این آدم با آن سابقه بگوید، مشکوک است و اتفاقاً باید بازخواست شود ولی نه از سوی دستگاه قضا و یا امنیتی‌ها بلکه از سوی جریان‌های سیاسی می‌بایست به جد پیگیری شود و حقایق بر مسند نشستن وی و نزدیک النظری‌اش آشکار شود.

آنچه امروز احمدی نژاد می‌گوید همان است که 8 سال پیش مهندس موسوی و مهدی کروبی از تخلف و تقلب و تدلیس و مهندسی در انتخابات گفتند و به جرم گفتن حقیقت در حصر شدند و اگر فریاد حقیقت خواهی آنها و سایر آزادیخواهان و بسیاری از دانشجویان و مردم نبود زوال تدریجی زورمدارن انحصار طلب را شاهد نبودیم که آن میر مظلوم در حصر هشت سال پیش در ناصیه‌ی اینان دیده بود.

آقای احمدی نژاد همان موجود منحرف دیروز است که سرمایه و ذخائر کشور را به تاراج داد و سخن امروز وی نه از روی حقیقت و شناخت و عقیده، بلکه از آنرو؛ اینگونه می‌گوید که از سوی یاوران و حامیان دیروزش بی مهری می‌بیند و پرونده‌هایی در دست دارد و یا از جزئیاتی آگاه است که می‌خواهد سر گرگ را نشان دهد تا آنان را خاموش کند و یا اگر خود از این بیشتر به حضیض افتاد دیگران را هم با خود به ته دره هولناک خیانت و خباثت کشاند. احمدی‌نژاد مانند غریقی است که در حال فرو رفتن است و سعی دارد حامیان دیروزش که امروز تنهایش گذاشته‌اند را هم با خود غرق کند.

او نزدیک به یک دهه دروغ گفت و حمایت شد، تهمت زد و حمایت شد، و در برابر تمام تهمت‌ها و افتراهای ناحقی که به دیگران نسبت داد به هیچکس حتی مرحوم آیت الله هاشمی فرصت داده نشد تا از خود دفاعی کنند، اکنون این هتاک دست آموز که اصل خود را نمایش می‌دهد شده بی ادب، دروغگو! این را که همه می‌دانند و اقتدارگرایان بهتر می‌دانند، چرا آشفته شده و خط و نشان می‌کشند؟ مگر اینکه ترس دیگری وجودشان را فرا گرفته باشد!

احمدی نژاد نه شهامتی دارد و نه حق طلب است و نه آزادیخواه، قائل به انتخابات آزاد و رای مردم هم نیست، او فقط بواسطه‌ی اطلاعاتی که دارد دوستان دیروزش را می‌ترساند.

احمدی نژاد چون آن شغالی است که در خم رنگ افتاده است، این شغال را بخشی از اصولگرایان و اقتدارگرایان، خود در خم رنگ انداخته‌اند و خوب می‌شناسندش، او هم آنان را خوب می‌شناسد و از توطئه‌هایشان و روش مهندسی‌شان با خبر است.

شغالی به درون خم رنگ‌آمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد، رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او می‌تابید رنگها می‌درخشید و رنگارنگ می‌شد، شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتی‌ام، پیش شغالان رفت و مغرورانه ایستاد؛ شغالان پرسیدند، ای شغالک! آیا مکر و حیله‌ای در کار داری؟ یا واقعاً پاک و زیبا شده‌ای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟ شغال گفت: در رنگ‌های زیبای من نگاه کنید؛ من افتخار دنیا (بخوان معجزه‌ی هزاره‌ی سوم) و اساس دین (بخوان دولت امام زمان) هستم. دیگر به من شغال نگویید. کدام شغال اینقدر زیبایی دارد؛ من طاووس هستم…

آن شغالی رفت اندر خم رنگ

اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ

پس بر آمد پوستش رنگین شده

که منم طاووس علیین شده

پشم رنگین رونق خوش یافته

آفتاب آن رنگها بر تافته

دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد

خویشتن را بر شغالان عرضه کرد

جمله گفتند ای شغالک حال چیست

که ترا در سر نشاطی ملتویست

از نشاط از ما کرانه کرده ای

این تکبر از کجا آورده ای

یک شغالی پیش او شد کای فلان

شید کردی یا شدی از خوش دلان

شید کردی تا به منبر بر جهی

تا ز لاف این خلق را حسرت دهی

بس بکوشیدی ندیدی گرمیی

پس ز شید آورده‌ای بی شرمیی

گرمی آن اولیا و انبیاست

باز بی شرمی پناه هر دغاست

که التفات خلق سوی خود کشند

که خوشیم و از درون بس ناخوشند

انتهای پیام