حقوق و تکالیف والدین و کودکان در قوانین (1)
«مینا جعفری»، وکیل دادگستری و فعال حوزه زنان، در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی حقوق و تکالیف والدین و کودکان در قوانین نوشت:
بر اساس قانون مدنی ایران که متعلق به 90 سال پیش است از برخی آداب اخلاقی و برخی اصول حقوقی در مورد حقوق والدین و کودکان نسبت به یکدیگر سخن به میان آمده است . از آنجا که کودکانT موجود انسانی دارای حق و تکلیف قانونی مانند یک فرد بالغ فرض نمی شوند لذا صرفا دارای تکالیف اخلاقی در برابر والدین قلمداد شده و تکلیف حقوقی که دارای اثرو مسوولیت قانونی باشد برای آنها تعیین نشده است . در همین راستا ماده 1177 قانون مدنی بیان داشته که کودکان باید مطیع والدین خود بوده و به آنها احترام بگذارند . بطور متقابل این دستور اخلاقی در خصوص والدین نیز در ماده 1178 قانون مدنی اینگونه ذکر شده که والدین باید در حد توان خود به تربیت اطفال پرداخته و دراین امر کوتاهی نکنند ولی ضمانت اجرای قانونی برای این موضوع در قانون مدنی تعیین نشده است و مشخصا علت اخلاقی بودن این دستور و عدم تعیین ضمانت اجرا برای آن، زمان تصویب قانون یعنی 90 سال پیش است که در جوامع آنروز، کودکان از حقوق انسانی به مثابه یک انسان برخوردار نبوده و مساله تربیتی آنگونه که امروز به آن پرداخته می شود جزو حقوق اطفال محسوب نمی شده است . با همین رویکرد ماده 1179 همین قانون به والدین حق تنبیه کودکان را در حد عرف اعطا نموده است آنهم در حدود تادیب که امری نامفهوم و نا مشخص است و از سوی دیگر حد عرفی هم در این باره بطور دقیق مشخص نیست و ممکن است از شهری به شهر دیگری یا حتی در یک شهر از یک منطقه به منطقه دیگر متفاوت باشد و این مغایر کرامت انسانی کودک به عنوان یک موجود انسانی است . این امر آنگونه که بارها دیده ایم و خوانده ایم ممکن است سبب کودک آزاری فرزند شده و به جسم و روح او آسیب جدی و پایدار بزند ولی والدین همچنان معتقد باشند که این امر در حد عرف بوده و قصدشان تادیب فرزند بوده است!
ماده 1168 قانون مدنی بطور کلی اعلام داشته که نگاهداری کودکان هم حق و هم تکلیف والدین است . حق بودن به این معناست که هریک از آنها می توانند از این حق خود بهره ببرند و کسی توان ممانعت از آنرا ندارد . تکلیف بودن نیز به این معناست که والدین حق اسقاط و برزمین گذاردن آنرا ندارند . در واقع تکالیف و حقوق قانونی والدین در قابل کودکان ، ماهیتی ترکیبی از هر دو حق و تکلیف را دارد و قابل تفکیک از یکدیگر نیستند .
مهمترین حق و تکلیفی که میان پدرو مادر مشترک بوده و در خصوص فرزند بر عهده دارند حق حضانت یا همان نگاهداری فرزند است و لذا قانون مدنی در ماده 1169 خود اعلام کرده که براي حضانت و نگهداري طفلی که والدین او جدا از یکدیگر زندگی می کنند (و نه اینکه الزاما طلاق گرفته باشند ) مادر تا سن 7 سالگی اولویت دارد و پس از آن، حضانت با پدر است. در تبصره این ماده آمده است که بعد از سن 7 سال فرزند در صورتیکه اختلاف میان والدین بر سر نگهداری کودک پیش بیایید حضانت طفل با رعایت مصلحت کودك به تشخیص دادگاه است. ولی بطور خاص در ماده 1170 اعلام داشته که جنون مادر یا ازدواج مجدد وی سبب سقوط حق حضانت شده و کودک به پدر سپرده می شود .
همچنین ماده 1171 بیان داشته که در صورت فوت یکی از والدین، حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود هر چند متوفی، پدر طفل بوده و براي کودک قیم هم معین کرده باشد. ماده 1172 نیز بیان کرده که هیچ یک از والدین حق امتناع از حضانت در زمانی که نگهداری کودک با وی است را ندارد و در این صورت دادگاه می تواند به تقاضای پدر یا مادر که حضانت با وی نیست یا قیم کودک یا یکی از خویشاوندان ، حکم به الزام پدر یا مادری را که حضانت کودک با اوست صادر نماید.
مواردی که سبب اسقاط این حق از والدین می شود در ماده 1173 قانون مدنی ذکر شده است و این چنین مقرر شده که هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادري که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، دادگاه میتواند به تقاضاي خویشاوندان کودک یا به تقاضاي قیم او یا دادستان ، تصمیمی را که براي حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند. موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر یک از والدین است:
1- اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار
2- اشتهار به فساد اخلاق و فحشا
3- ابتلا به بیماريهاي روانی با تشخیص پزشکی قانونی
4- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشا، تکدي گري و قاچاق
5- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف
Minajfri.lawyer@gmail.com
انتهای پیام