پرونده ای دربار ی وضعیت حزب اعتماد ملی
به گزارش انصاف نیوز، پرونده ی روزنامه ی اعتماد درباره ی وضعیت حزب اعتماد ملی در پی می آید:
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی:
میتوانیم در انتخابات مجلس موفق ظاهر شویم
طبیعی است که از حزب اعتماد ملی به دلیل سوابقش در عرصه فعالیت حزبی و کارنامه تاثیرگذار روزنامهاش انتظار برای حضور در انتخابات وجود داشته باشد. حزب اعتماد ملی با سرمایهیی از مسوولان و چهرههای برجسته و کادر مجرب پرتوان به ویژه در فضای پارلمانی میتواند همانند گذشته بر فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشد
نزدیک به 9 سال از تاسیس حزبی میگذرد که حالا در سکوت و سکون است. حزبی که جایگاهش را بین مردم خیلی سریع باز کرد و توانست در عرصه سیاسی کشور چه در انتخابات مجلس و چه ریاستجمهوری نقشآفرینی کند. تاثیر و نقشی که خیلی سریع از اعتماد ملی یک چهره برجسته و شاخص در گفتمان اصلاحطلبی ساخت و ظرف مدت کوتاهی آن را به یکی از قطبهای تاثیرگذار در طیف اصلاحات تبدیل کرد. روزنامه اعتماد به بهانه سالگرد تاسیس این حزب با محمدجواد حقشناس، یکی از اعضای شورای مرکزی این حزب به گفتوگویی میپردازد تا حال و هوای این روزهای حزب و آینده آن را جویا شود. گفتوگویی که طی آن حقشناس ضمن بیان فلسفه تاسیس حزب متبوعش به نیاز ضروری جامعه به احزاب و نقش تعیینکننده آنها در امور کشور اشاره میکند. مطالبه احزاب از دولت روحانی و رفع سوءبرداشت مسوولان از فعالیت احزاب دیگر محور این گفتوگو است که او در توضیح به آن درک ضرورت به احزاب را مورد تاکید قرار میدهد. او در پایان به احتمال ورود حزب اعتماد ملی در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره کرده و میگوید: «این حزب مجموعهیی از سرمایههای اصلاحطلبی به حساب میآید که اگر تصمیم جدی در این زمینه صورت بگیرد، میتواند در فضای انتخاباتی آینده چه انتخابات مجلس و چه انتخابات مجلس خبرگان موفق ظاهر شود. همچنین حزب اعتماد ملی با تکیه بر این نقاط قوت میتواند کمک حال دولت در اداره امور کشور باشد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم.
چه اتفاقاتی افتاد تا حزب اعتماد ملی تشکیل شد؟
در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری سال 84 ریاستجمهوری، آقای کروبی یکی از نامزدهای صحنه انتخابات بودند. در آن مقطع پس از پایان دوران هشتساله ریاستجمهوری آقای سید محمد خاتمی که یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز بودند طبیعی بود که اصلاحطلبان برای حضور در صحنه انتخابات وارد میدان رقابت شدند. در این ارتباط ما شاهد حضور آقای کروبی به عنوان کسی که نقش موثری در حضور آقای خاتمی در دوم خرداد 76 داشتند، بودیم. از طرف دیگر آقای معین وارد عرصه انتخابات شدند و نمایندگی بخش دیگری از جریان اصلاحطلبی که حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی بودند، برعهده گرفتند. علاوه بر این ما شاهد حضور آقای هاشمی و یکی از اعضای دولت اصلاحات یعنی آقای مهرعلیزاده بودیم. این در شرایطی بود که دیگر چهرهها مانند آقایان قالیباف، علی لاریجانی، محسن رضایی و محمود احمدینژاد از طرف محافظهکاران در جریان انتخابات حاضر شده بودند. آقای کروبی در این انتخابات با توجه به جایگاهی که در مجمع روحانیون مبارز و ریاست قوه مقننه و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده داشتند در فضای انتخاباتی مورد حمایت قرار گرفتند اما تردیدی که در جریان اصلاحطلبی افتاد و عدم هماهنگی بین اصلاحطلب انتخابات را به سمتی پیش برد که ما شاهد تقسیم آرای اصلاحطلبان در انتخابات بودیم و با وجود آنکه اکثریت آرای انتخابات را اصلاحطلبان کسب کرده بودند ولی نتیجه انتخابات به نفع آنان رقم نخورد. در آن مقاطع بحثی پیش آمد که لزوم شکلگیری و تشکیل حزبی فراگیر برای آنکه بتواند اهداف حزبی را در کشور مدیریت کند و به خصوص در ایام انتخابات خط مشی حزب را منسجمتر دنبال کند، مورد توجه قرار گرفت. آنجا بود که در همین روزهای انتخابات آقای کروبی وعدهیی دادند که پس از پایان انتخابات چه پیروز شوم و چه پیروز نشوم حزب، روزنامه و یک شبکه ماهوارهیی ایجاد خواهم کرد. پس از اعلام نتایج انتخابات ایشان بر اساس قولی که به مردم داده بودند و نیاز بیش از پیشی که به حزب در جامعه احساس میشد، به همراه 13 تن از همراهانی که در ستاد انتخاباتی ایشان فعال بودند تاسیس حزب، روزنامه و شبکه ماهوارهیی را دنبال کردند.
با تاسیس شبکه ماهوارهیی که در همان بدو کار مخالفت شد، پیگیریها برای تاسیس حزب و روزنامه چقدر طول کشید؟
بله، با تاسیس شبکه ماهواره بنا به دلایلی که در آن زمان وجود داشت در همان بدو کار مخالفت شد و تخلف تشخیص داده شد اما در مورد دو مساله دیگر آقای کروبی توانست به قولش وفا کند. بعد از درخواست آقای کروبی جهت تاسیس حزب و روزنامه، ابتدا یک درخواست کتبی به کمیسیون ماده 10 مجلس شورای اسلامی ارسال کردیم که ظرف مدت کوتاهی این درخواست در کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا قبل از پایان دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی در صحن کمیسیون به تصویب رسید. با این اتفاق حزب اعتماد ملی نخستین حزبی بود که نه در صورت پیروزی در انتخابات بلکه در پی احساس نیاز و ضرورت حزب در جامعه و عدم موفقیت در رقابت انتخاباتی وارد عرصه سیاسی کشور میشد. بعد از اخذ مجوز حزب تلاش کردیم تا به قولی که به مردم داده بودیم درباره تاسیس روزنامه عمل کنیم. مجوز روزنامه هم بعد از چند ماه که درخواستمان را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال کرده بودیم، صادر شد. تقریبا اواخر پاییز سال 84 بود که مجوز روزنامه را گرفتیم و اول بهمن همان سال نخستین شماره آن را منتشر کردیم. روزنامه اعتماد ملی تا حدود شماره هزارم هم منتشر شد که نهایتا هشتم مرداد سال 88 از سوی آقای مرتضوی در دادستانی تهران توقیف موقت شد و تا امروز نیز همچنان توقیف است.
چه مسالهیی باعث شد تا به این نتیجه برسید که حزب اعتماد ملی میتواند موفق باشد؟
بالاخره آقای کروبی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 توانست در 11 استان کشور رای اول را به خود اختصاص دهد و در شش استان مقام دوم را بین نامزدها داشته باشد. آقای کروبی عملا در میان تمام نامزدهای اصلاحطلب رای اول را به خود اختصاص داده بودند و این نشان میداد که حزب اعتماد ملی با محوریت ایشان میتواند موفق ظاهر شود.
به نظر شما حزب اعتماد ملی چقدر موفق بود و در بین جریان اصلاحطلبی، مردم و سیاستمداران چه جایگاهی پیدا کرد؟
این حزب ظرف مدت کمتر از یک سال توانست جایگاه خوبی را پیدا کند. در کمتر از یکسال ما تمام کمیتهها و دفاتر در تهران را فعال کردیم و پس از آن موفق شدیم تا در سطح تمام مراکز استانهای کشور فعالیت خود را آغاز کنیم و به صورت جدی و فراگیر در عرصه سیاسی حضور پیدا کنیم. علاوه بر این روزنامه اعتمادملی نیز کارنامه خوبی از خودش به جا گذاشته است. این روزنامه کمتر از شش ماه به یک روزنامه جدی اصلاحطلب تبدیل شد که با بهرهگیری از عناصر حرفهیی روزنامهنگاری و با حفظ خطمشی اصلاحطلبانه کارش را بهخوبی انجام داد. به همین جهت میتوان گفت که حزب توانسته است که موفق عمل کند. حضور موثر در انتخابات شوراها و همچنین دوره بعدی انتخابات ریاستجمهوری نشان میداد که حزب اعتماد ملی بهخوبی توانسته است در گفتمان اصلاحطلبی نقش خود را ایفا کند.
به ارتباط بین حزب اعتماد ملی و جریان اصلاحطلبی بپردازیم. در چند سال اخیر جریان اصولگرایی مدعی بود که خط مشی احزابی همچون اعتماد ملی از جریان اصلاحطلبی جداست و این حزب را متهم به تندروی و افراطگرایی میدانستند. نظر شما به عنوان عضو شورای مرکزی این حزب چیست؟ به نظر شما حزب اعتماد ملی کجای گفتمان اصلاحطلبی ایستاده بود؟
حزب اعتماد ملی در طول فعالیتش نشان داد که یک حزب عقلگرا و عملگراست. این حزب با شناخت دقیق از مسائل و درک عمیق از امور مختلف کشور فعالیت میکرد و مباحث را در دستور کار خود قرار میداد. این حزب با برقراری ارتباط متقابل با مردم و جامعه و طی دیدارهای مهمی که دبیرکل حزب با مسوولان سیاسی در سطح داخلی و خارجی انجام میداد توانسته در امور مختلف به روز حرکت کند. حزب اعتماد ملی درک دقیقی از گفتمان اصلاحطلبی داشته و دارد که این مساله را میتواند در کارنامه حزب مشاهده کرد. سوای از آن، روزنامه حزب نیز با نگاه دقیق، کارشناسانه و با تکیه بر اصول حرفهیی و منطقی امور سیاسی کشور منجمله عملکرد دولت را نقد و بررسی میکرد. این نگاه
در حد و اندازهیی بود که با گذشت نزدیک به چند سال از فعالیت روزنامه اعتماد ملی حتی اصولگرایانی که حامی دولت نهم بودند از همین نقدها و نگاههایی که حزب اعتمادملی در روزنامه عنوان میکرد اکنون حمایت میکنند؛ کسانی که همان روزها روزنامه و حزب را همواره تخریب میکردند.
اگر این نگاهها و انتقادها کارشناسانه انجام میگرفت، پس چرا حزب اعتماد ملی و روزنامهاش همواره مورد انتقاد اصولگرایان بودند؟
چون در آن زمان حرفها و انتقادات ما را قبول نمیکردند. اینکه انتقادات آن روزهای ما مورد نقد قرار میگرفت و حالا مورد حمایت واقع میشود یک چیز را نشان میدهد و آن این است که هم حزب و هم روزنامه چوب شناخت و درک زودرسی را خوردند که دوستان به آن نرسیده بودند.
به عنوان یک چهره حزبی بفرمایید که فضای عمومی برای فعالیت احزاب در کشور چگونه است؟
من وقتی به فضای سیاسی کشورهای مختلف نگاه میکنم و آنها را بررسی میکنم، متوجه میشوم که ما با فعالیت حزبی آنچه در دنیا شناخته میشود و حتی آنچه در کشورهای همسایه و دموکراسیهای نوپا دنبال میشود، فاصله داریم و عقبتر هستیم. این فاصله هم به خاطر مسائلی است که هم در قانون ما و هم در نگاه و برداشت تصمیمگیران ما وجود دارد. متاسفانه ظرفیتی که در قانون اساسی ما وجود دارد هنوز نتوانسته جای خودش را در نگاه و برداشت تصمیمگیران ما باز کند. با این همه از زمان آمدن دولت تدبیر و امید و با توجه به شعارها و وعدههایی که دولت آقای حسن روحانی دادهاند، امید میرود شرایط لازم در کشور فراهم شود.
مطالبه احزاب از دولت در این شرایط چیست؟
من فکر میکنم که آقای رییسجمهور و مجموعه وزارت کشور باید بدانند که بلوغ سیاسی احزاب در کشور از نان شب هم واجبتر است. اگر وقت لازم و سرمایه مورد نیاز در موضوع احزاب صرف شود مطمئن باشید که آیندگان میتوانند از سرمایههای کشور بهتر بهرهمند شوند و از مدیریت مطلوب و دموکراسی فراگیر خیلی بهتر برخوردار شوند.
رفتهرفته به دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک میشویم. آیا حزب اعتماد ملی قصد ندارد که فعالیت خود را برای حضور در مجلس شورای اسلامی آغاز کند؟
طبیعی است که از حزب اعتماد ملی به دلیل سوابقش در عرصه فعالیت حزبی و کارنامه تاثیرگذار روزنامهاش انتظار برای حضور در انتخابات وجود داشته باشد. حزب اعتماد ملی با سرمایهیی از مسوولان و چهرههای برجسته و کادر مجرب پرتوان به ویژه در فضای پارلمانی میتواند همانند گذشته بر فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشد. بالاخره این حزب مجموعهیی از سرمایههای اصلاحطلبی به حساب میآید که اگر تصمیم جدی در این زمینه صورت بگیرد، میتواند در فضای انتخاباتی آینده چه انتخابات مجلس و چه انتخابات مجلس خبرگان موفق ظاهر شود. همچنین حزب اعتماد ملی با تکیه بر این نقاط قوت میتواند کمک حال دولت در اداره امور کشور باشد.
فضای عمومی را برای حضور حزب در عرصه سیاسی چگونه ارزیابی میکنید؟
به دلیل اینکه حزب فعالیت جدی در شرایط کنونی ندارد شاید نتوان برداشت دقیقی از این موضوع داشت. الان که در دانشگاهها حضور دارم، شاهد هستم که فضای دانشگاهی آمادگی لازم را برای فعالیتهای سیاسی دارد. در استانها نیز طبق خبرهایی که تاکنون به من رسیده است به نظر میرسد که این آمادگی در آنها نیز وجود دارد. این مسالهیی که شما به آن اشاره کردید تاحدودی به نخبگان و فعالان سیاسی بر میگردد. کنار کشیدن از عرصه سیاسی به اعتقاد من باعث میشود که این فرصت از احزاب و چهرههای شناسنامهدار دریغ شود و به بدون شناسنامهها داده شود.
حزب اعتماد ملی برای بازگشت جدی به عرصه سیاست با موانعی مانند حصر دبیرکل حزب، ضبط اسناد و مدارک حزب و رفتار بعضا سلیقهگونه برخی مسوولان روبهروست. فکر میکنید این موانع قابل حل است؟
وقتی اساس حزبی در کشور مورد توجه نباشد و زمانی که دولت افتخارش این است که به احزاب اعتقادی ندارد و اقدام به تعطیل کردن خانه احزاب میکند، طبیعی است که احزاب ما با مشکلاتی روبهرو شوند. مسوولان در رابطه با احزاب باید برداشت خود را تغییر دهند. احزاب میتوانند راهگشای امور مختلف جامعه باشند. مشکلات حزب اعتماد ملی نیز چیزی نیست که حلنشدنی باشد و امیدواریم که برطرف شود.
—
از احساس مسوولیت تا احساس خلأ
مجید نصیرپور
حزب اعتماد ملی یکی از احزابی بود که بر اساس یک پیوند با پایگاهی مردمی که در انتخابات سال 84 ایجاد شده بود کار خود را شروع کرد. به عبارتی اعتماد ملی از همین حیث تفاوتهایی با خیلی از احزاب تشکیل شده قبل از خود داشت. چرا که اکثر احزاب ایران معمولا بعد از یک پیروزی انتخاباتی و حضور مجموعهیی از افراد در قدرت تشکیل شده بودند. هدف اولیه حزب اعتماد ملی هم ساماندهی نیروهای جریان خط امام حول محور مبانی این جریان بود که با تاسیس این حزب دو کارکرد اصلی را دنبال میکرد؛ یکی سامانبخشی ساختاری و مبتنی بر معیارهای روز سیاستورزی برای نیروهای جریان خط امام بود و هدف ثانویه حزب تحقق عملی بخشهای مدنی و فصل حقوق ملت قانون اساسی با بهرهگیری از ظرفیتی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای فعالیت احزاب ایجاد کرده، بود. به اعتقاد اعضا و موسسین حزب اعتماد ملی، احزاب میتوانند با اصلاح در روشها و ساختارهای سیاستورزی و قدرت به سمت بهبود شرایط عمومی جامعه حرکت کنند و در این حرکت نیز نیروی اجتماعی را با خود همراه سازند. این دقیقا به معنای همان وجه مردمسالارانه یا به عبارتی دموکراتیک نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است که در آن زمان اعضای حزب اعتماد ملی احساس کردند نیاز به تقویت جدی دارد. در آن مقطع حزب اعتماد ملی با توجه به چهرههای شاخصی که موسس و سپس شورای مرکزی آن بودند توانست ظرف مدتی کوتاه فعالیتی مفید را از خود بروز دهد و پایگاههای شهرستانی خود را ایجاد و توقیت کند. یکی از عوامل این گسترش سریع میتوانست خروج خودخواسته بزرگان این حزب از چرخه قدرت رسمی و مناصب حاکمیتی باشد که باعث شد وجه مدنی مجموعه اعتماد ملی و توجه آن به گسترش پایگاههای اجتماعی که بتواند منجر به برآوردن این حزب در عرصه قدرت شود، تقویت شود. اعتقاد اعضای مجموعه بر این بود که هر چه حرفها و مطالبات از طریق مراجع رسمی چون احزاب که میتوانند نیازها و خواستهای گروههای اجتماعی را در عرصه حاکمیت و قدرت کانالیزه کنند، بیشتر مطرح شود و به عبارتی طیفهای اجتماعی نمایندگان مشخصی در عرصه سیاست داشته باشند، کارایی و بازده نظام سیاسی بالاتر خواهد رفت.
برای مثال در سالهای اخیر و در عرصه سیاسی شاهد هستیم تشکلها و مجموعههایی تحت عناوین کلی چون جبهه که متشکل از جمعی از افراد است، تشکیل میشود و شعارهایی مورد اقبال مردم را مطرح میکنند و در مقاطعی میتوانند آرای لازم برای حضور در قدرت را نیز به دست بیاورند. اما آنچه در نهایت باقی میماند غیر پاسخگو بودن است، یعنی نه افراد رسیده به قدرت حاضر به پاسخگویی هستند و نه مهمتر از آن هواداران سیاسی آنها که شعارها و برنامههای این افراد را تبیین و تبلیغ کرده بودند. این اتفاق به طور مشخص در هشت سال گذشته افتاد و دیدیم که چگونه خلأ یک ساخت میاندستی قدرت که در حقیقت همان احزاب هستند، فرآیند پاسخگویی و مسوولیتپذیری را دچار اختلال کرد. تنها عامل گذر از چنین آسیبی فعال کردن احزاب است که به عنوان مجموعههایی دارای شناسنامه و پایدار، برای بقای حیات سیاسی خود و همچنین کسب دوباره اعتماد عمومی مسوولیتپذیر باشند و این مسوولیتپذیری همان چیزی است که تعمیق آن باعث اداره بهتر کشور خواهد شد. اما مساله اینجاست که چرا تاکنون کشور نتوانسته یک فرآیند جدی را در حوزه تحزب تجربه کند و همه تجارب ما در این زمینه محدود به بازههای زمانی کوتاه است؟ یکی از مشکلاتی که با مواجه هستیم و اساس دلایل عدم توفیق فعالیتهای حزبی در کشور است، ناظر به موارد قانونی و حقوقی است. در قانون اساسی ما به طور صریح و شفاف بر آزادی و حق فعالیت احزاب تاکید شده است، اما این فرآیند در قانون اساسی تکمیل نشده و در قوانین عادی هم که به نوعی مفسر اهداف مبنایی قانون اساسی هستند نیز نتیجه فعالیت احزاب منجر به تصاحب قدرت نمیشود. لذا به این دلیل که فعالیت سیاسی احزاب ابتر میماند، شاهد هستیم احزاب در مقاطع بلندمدت کارکرد خود را ندارند. این مشکلی است که باید توسط قوانین عادی مرتفع شود و شرایطی فراهم شود که نتیجه فعالیت احزاب حضور در ساختار و جریان قدرت باشد که طبیعتا میتواند به اهداف تشکیل احزاب کمک کند.
حزب اعتماد ملی در مقطعی که فعالیت میکرد با علم به این مهم و همچنین این موضوع که نسبت کنونی حضور احزاب در قدرت متناسب با پایگاه اجتماعی آنها نیست، پیش رفت و تلاش کرد پیش از هر چیز از منظر یک حزب سیاسی مستقل حضور خود در سیاست را تثبیت کند و در صورت فراهم بودن شرایط بعد از این مرحله وارد فعالیت در جبههها و ائتلافهای سیاسی شود.
هر چند ادامه این راه نهایتا میسر نشد اما هیچ تردیدی وجود ندارد که برای بهبود شرایط عمومی کشور راهی جز پذیرفتن این اصول وجود ندارد. معالاسف بعد از سال 88 فعالیت حزب اعتماد ملی به مانند برخی دیگر از تشکلهای سیاسی اصلاحطلب تعطیل شده است و این الزام اکنون کاملا هویداست که باید این شرایط تغییر کند. چرا که کشور سالهاست که تجربه نفی احزاب و مبارزه با تحزب در حوزه سیاسی را با خود همراه دارد، موضوعی که از آن
به عنوان ارتباط بلاواسطه مسوولان و مردم یاد میشود و در حقیقت چیزی نیست جز تلاشهای پوپولیستی برای کسب رای و بعد از خارج شدن از زیر بار مسوولیت. بیشک اگر حزب اعتماد ملی و دیگر احزاب تعطیل شده به سرنوشت مشخص سالهای اخیر گرفتار نمیشدند اکنون به جز انباشتی گرانبها از تجارب، کشور حداقل به اندازه یک گام اساسی و جدی در جهت توسعه پیش افتاده بود.
—
حزب اعتماد ملی از آغاز تا امروز در گفتوگوی با رسول منتجبنیا
دنبال راهکار برای فعال کردن حزب اعتماد ملی هستیم
امروز شاهدیم شرایط بسیار مناسبی برای فعالیت سیاسی احزاب به وجود آمده است. به ویژه برای جریان اصلاحات. اصلاحطلبان به دلیل موفقیت بزرگی که در سال 92 داشتند مورد توجه فوقالعاده مردم قرار گرفتند و آینده دور و نزدیک در انتظار اصلاحطلبان است که چگونه بتوانند نقش بیافرینند و اثرگذار باشند
آقای کروبی زمانی که حزب را تشکیل داد دو مسوولیت از طرف مقام معظم رهبری داشت؛ یکی مشاور رهبری بود و دیگری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که از هر دو مسوولیت استعفا کرد و اعلام کرد که نمیخواهد این شایبه به وجود بیاید که از رانت رهبری برای تشکیل حزب استفاده کردهاند
گروه سیاسی| همچون یک حباب پنج سال در فضا معلق بودند اما حالا درست در روزهایی که کسی امیدی به نترکیدن حباب نداشت عزمشان را جزم کردهاند تا بازگردند. حرف از «حزب اعتماد ملی» است. حزبی که پنج سال در شرایط تعلیق به سر میبرد. حالا فضای سیاسی از رکود دهشتناک چهار سالهاش در حال گریز است. احزابی که پنج سال تعلیق شده بودند، دفاترشان پلمب شده بود یا اموالشان به ناکجاآباد رفته بود مشغول گردگیری هستند. میخواهند بیایند. برای پایین آمدن از سراشیبی فعالیت حزبی که تا همین چندی پیش یک سربالایی پر از سنگلاخ بود. رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفتوگو با «اعتماد» از این گردگیری از حزب اعتماد ملی میگوید. از روزهایی که ایده تشکیل حزب اعتماد ملی میان تنی چند از اعضای مجمع روحانیون مبارز شکل گرفت و بعد تشکیل حزب. از پنج سال سخت اخیر میگوید که شورای مرکزی حزب متبوعش فقط دیدارهای دوستانه داشتهاند و خبری از نشست نبوده است. منتجبنیا اما به آینده حزبی که همین روزها 10 ساله میشود امیدوار است. امیدش به فضای جدید کشور است و تاکید میکند که با برنامه به صحنه سیاسی کشور بازمیگردند. برنامه میریزند و دنبال راهکار هستند . اعتماد ملیها حالا هم انگیزه دارند و هم هدف. اینبار با درسهایی که از سالهای اخیر گرفتهاند، میآیند تا همواره با اتحادهایشان شیرینی رقم بزنند. مشروح گفتوگوی «اعتماد» با رسول منتجب نیا در ادامه میآید.
اگر اجازه بدهید از تشکیل حزب اعتماد ملی شروع کنیم. چه شد که انگیزه تشکیل حزب اعتماد ملی آن هم درست بعد از شکست آقای کروبی در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 ایجاد و این حزب تشکیل شد؟
تاریخچه تشکیل حزب اعتماد ملی به دوران اصلاحات بازمیگردد، یعنی دوران ریاستجمهوری آقای خاتمی که فضا برای تشکیل احزاب تا حد زیادی مناسب بود و دولت از آنها حمایت میکرد. در آن زمان آقای کروبی دبیرکل مجمع روحانیون مبارز بود، من هم علاوه بر عضویت در شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، مسوولیت اجرایی نیز در این مجمع بر عهده داشتم. زمانی که استقبال جامعه از اندیشهها و برنامههای مجمع روحانیون مبارز و همچنین فضای مناسب را دیدیم به فکر افتادیم که مجمع را توسعه دهیم. قبلا مجمع«مجمع روحانیون مبارز تهران» بود که ما گفتیم «تهران» را حذف و مجمع را سراسری کنیم که این کار انجام و تبدیل به «مجمع روحانیون مبارز سراسر کشور» شد. بعد هم به فکر افتادیم که هواداران خودمان در قشرهای مختلف یعنی، دانشجویان، کارمندان و کارگران را در قالب اصناف و شاخههای مجمع روحانیون مبارز ساماندهی کنیم. از آنجا که ما فعالیتمان را قدم به قدم با قانون هماهنگ میکردیم بازهم به فکر قانونی کردن این کار افتادیم. از همان ابتدا که مجمع تشکیل شد یعنی در زمان حضرت امام ما اقدام به اخذ پروانه فعالیت مجمع از وزارت کشور کرده بودیم برای آن هم که شاخهها و اصناف مجمع روحانیون مبارز را توسعه دهیم از کمیسیون ماده 10 احزاب استعلام کردیم.
این استعلام دقیقا در چه زمانی بود؟
در زمان وزارت کشور آقای موسوی لاری بود. نامه نوشتیم که میخواهیم چنین کاری را انجام بدهیم که وزارت کشور در پاسخ نامه نوشت که چون مجمع روحانیون مبارز یک تشکیلات صنفی است نمیتواند دارای اصناف باشد و مجمع تنها میتواند روحانیون و طلاب را زیر پوشش قرار دهد نه اصناف دیگر مگر آنکه مجمع روحانیون مبارز از حالت صنفی خارج و تبدیل به یک حزب شود. اگر حالت حزب را داشته باشد، میتواند چنین توسعهیی داشته باشد.
شما موافق تبدیل مجمع روحانیون مبارز به حزب بودید؟
نه، ما که موافق تبدیل مجمع روحانیون مبارز به حزب فراگیر نبودیم آنچه نیت موسسان مجمع روحانیون مبارز بوده است و آنچه حضرت امام تایید فرموده بودند همین «مجمع روحانیون مبارز» بود نه یک حزب. لذا ما منصرف شدیم و این کار را نکردیم اما همیشه این نگرانی را داشتیم که هواداران، دوستان و طرفداران در قشرهای مختلف علاقهمند هستند که در مجمع روحانیون مبارز که یک تشکیلات سیاسی، انقلابی و مورد تایید نظام و حضرت امام است، فعالیت داشته باشند اما دست ما در این مورد کاملا بسته بود. تا زمانی که در سال 84 آقای کروبی کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شدند اما رای نیاوردند.
اینجا بود که جرقه تشکیل حزب اعتماد ملی زده شد. این طور نیست؟
بله، آقای کروبی نوعی رنجشخاطر از برخی اعضای مجمع روحانیون مبارز پیدا کردند. در نتیجه استعفا داده و از دبیرکلی و عضویت مجمع روحانیون مبارز خارج شدند. در همان ایام طی یک جلسهیی با چند تن از دوستان مساله تشکیل حزب مطرح شد. آقای کروبی هم اظهار علاقه کرد تا آنچه را قبلا میخواستیم و نتوانسته بودیم اجرایی کنیم را حالا انجام دهیم و یک حزب فراگیر دارای شاخهها و اصناف مختلف تشکیل بدهیم. ما نیز پذیرفتیم و از این نظر استقبال کردیم و قرار شد این کار را انجام دهیم. به دلیل اینکه شایبه خاصی به وجود نیاید از مجمع روحانیون مبارز استعفا دادیم. من و دو نفر دیگر از اعضای مجمع استعفا دادیم: آقای ذاکری و آقای شکوری به ما ملحق شدند. ما جمعی از روحانیون به اضافه افراد دیگر غیر روحانی هیات موسس «حزب اعتماد ملی» را تشکیل دادیم. 14 نفر اعضای هیات موسس بودند که طبیعتا رییسش آقای کروبی بود و 13 نفر دیگر. هیات موسس طبق معمول باید «اساسنامه و مرامنامه» را بعد از درخواست مجوز از کمیسیون ماده 10 احزاب تدوین و بعد شورای مرکزی را انتخاب میکرد. این کار را انجام دادیم. به یاد دارم که ماه رمضان بود اما تا دیروقت ما مینشستیم و روی این مساله کار میکردیم. در نهایت هم اساسنامه تصویب شد و هم اعضای شورای مرکزی انتخاب شدند. نخستین بار اعضای شورای مرکزی را دعوت کردیم و در آنجا دبیرکل انتخاب و مسوولان کمیتهها و دفاتر مختلف حزب و افرادی که باید انتخاب شوند، انتخاب شدند. از همان اوایل هم آقای کروبی به من تاکید کردند که باید قائم مقامی دبیرکل را به عهده بگیرم تا کارهای اجرایی حزب با توجه به تجربه در حوزه من باشد که من هم پذیرفتم و از همان اوایل به عنوان قائم مقام ایشان آغاز به کار کردم.
شما به تصویب اساسنامه حزب اعتماد ملی در سال 84 اشاره کردید. آیا این اساسنامه در بخشهایی مثل اقتصاد و سیاست با سیاستهای خاصی تصویب شده است؟ منظورم مشخصا این است که با توجه به آنکه دولت آقای احمدینژاد بر سر کار بود در تدوین اساسنامه به موضوع خاصی توجه داشتید یا آنکه مسائل را به صورت کلی در نظر گرفتید؟
ببینید در احزاب ما یک اساسنامه و یک مرامنامه داریم. اساسنامه چارچوب فعالیت احزاب را مشخص میکند. هیات موسس، شورای مرکزی، کنگره، دبیرکل، دفاتر استانی، شعبههای شهرستان و… را مشخص و همین طور منابع مالی و کسانی که نظارت بر مسائل مالی دارد میکند. مرامنامه اما جدای از اساسنامه است. آن اهداف کلی و آرمانهایی که حزب برای تحقق آن آرمانها ایجاد شده را مطرح میکند. مثلا فرض کنید در مرامنامه در بخش سیاسی بحث میشود که هدف ما آگاهیبخشی به جامعه، پرورش نیروها، زمینهسازی برای روی کار آمدن نیروهای بالغ و شایسته یا در بخش فرهنگی هدف پیاده شدن اندیشههای امام است. در بخش اقتصاد نیز هدف را ایجاد عدالت و توسعه همهجانبه مطرح میکند.
به صورت کلی؟
بله ما مطلبی که مربوط به شرایط و دولت خاص باشد در اساسنامه و مرامنامهمان نداریم.
پس نیازی هم به تغییر احساس نمیکنید؟
نه. البته دولت تنها در این بخش میتواند موثر باشند که یک دولت طرفدار احزاب است و از آنها حمایت و تقویت میکند اما یک دولت ممکن است طرفدار احزاب نباشد و احزاب را مورد بیمهری قرار دهد. کلیات اساسنامه و مرامنامه که باید به تصویب کمیسیون ماده 10 احزاب برسد چیز خاصی را در بر ندارد.
حزب اعتماد ملی آیا یک هدف، انگیزه یا اندیشه سیاسی خاصی را در نظر داشته است که به دنبال پیاده شدن آن باشد؟
انگیزه تشکیل حزب اعتقاد راسخ به فعالیت سیاسی است که ما با اندیشههایی که حضرت امام(ره) به ما آموختهاند و آموزههای دینی که از ناحیه ایشان به دست آوردهایم و «سیاست» را جدای از «دیانت» نمیدانند و آن را یک امر لازم و ضروری هم میداند. وقتی ما فعالیت سیاسی را لازم بدانیم باید به این نکته نیز توجه کنیم که فعالیت سیاسی به صورت انفرادی یا ممکن نیست یا نتیجهبخش نیست. فعالیت سیاسی باید در قالب دسته جمعی و گروهی باشد تا موثر و مفید باشد. زمانی که فعالیت سیاسی به صورت جمعی درآمد حتما باید شناسنامهدار باشد تا نظام بداند که با چه کسی طرف است؟ و پاسخگوی نظام و مردم جماعتی باشند که «پروانه» گرفتند و «شناسنامه» دارند. به این فرآیند اخذ پروانه حزبی میگویند. ما بر اساس احساس ضرورتی که نسبت به فعالیت سیاسی داشتیم وجود احزاب را یک امر لازم و ضروری میدانیم و دنبال آن بودیم که فعالیت سیاسیمان را در قالب احزاب شناسنامهدار و مورد تایید نظام قرار دهیم. به همین دلیل بوده است که همیشه بعد از انقلاب فعالیتهای سیاسی ما به صورت فعالیتهای حزبی بوده است. من خودم ابتدا در حزب جمهوری، بعد مجمع روحانیون مبارز و بعد هم در حزب اعتماد ملی فعالیت سیاسی داشتم. در حاشیه و فواصل فعالیتهای سیاسی با احزاب دیگر همکاری داشتیم. بر اساس همین انگیزه و احساس ضرورت سراغ احزاب و از جمله حزب اعتماد ملی رفتیم تا فعالیت سیاسیمان را که یک وظیفه ملی بود در قالب یک تشکل پروانهدار و شناسنامهدار قانونمند انجام دهیم.
در مورد جایگاه حزب اعتماد ملی چطور؟ اگر بخواهید از سال 84 تا سال 93 یک ارزیابی از روند فعالیت حزب اعتماد ملی انجام دهید، فکر میکنید این حزب چقدر توانست در راستای اهدافی که برای تحقق آنها تشکیل شده بود، جلو برود و فعالیت کند؟ فکر میکنید استقبال جامعه از این حزب چگونه بوده است؟
ببینید یکی از ویژگیهای حزب اعتماد ملی که از ویژگیهای منحصر به فرد آن در احزاب فراگیر است، این است که این حزب در زمانی تشکیل شد که ما بر سر قدرت نبودیم و تکیه بر قدرت و مدیریتهای دولتی نداشتیم. تا اوایل سال 84 اصلاحطلبان در راس حکومت بودند ولی ما زمانی حزب را تشکیل دادیم که نه آقای کروبی رییس مجلس بود و نه دوستان ما در دولت بودند. آقای کروبی زمانی که حزب را تشکیل داد دو مسوولیت از طرف مقام معظم رهبری داشت؛ یکی مشاور رهبری بود و دیگری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که از هر دو مسوولیت استعفا و اعلام کرد که نمیخواهد این شایبه به وجود بیاید که از رانت رهبری برای تشکیل حزب استفاده کردهاند و فقط میخواهد با تکیه بر خود این حزب را اداره کند و نمیخواهد هیچ رانتی داشته باشد. اوایل کار استقبال نسبتا خوبی از حزب اعتماد ملی شد چراکه حرف جدیدی داشت و آقای کروبی در راس آن بود. ما در همان سال اول توانستیم حزب را در سراسر کشور توسعه بدهیم. جالب است که ظرف سه ماه در 30 استان «شورای استان» و در اغلب شهرستانها «شورای شهرستان» تشکیل دادیم. در هر استان 31 نفر عضو شورای عالی استان و در شهرستانها 15 تا 20 نفر عضو شوراهای شهرستانها شدند که انتخاب و شناسایی آنها کار سادهیی نیست. در مرکز ما توانستیم شناسایی لازم را انجام دهیم و علاوه بر آنها جمعی از نخبگان را که در داخل و خارج حزب بودند با عنوان «اتاق فکر » جمع کردیم و شروع به برنامهریزی برای بخشهای مختلف کشور کردند و فعالیتهای علمی گستردهیی را صورت دادند و حتی قرار بود که محصولاتی داشته باشند و مجموع فعالیتها و پژوهشهایشان منتشر شود و در اختیار جامعه قرار بگیرد. کارهای بزرگی را در آن دوره حزب انجام داد که یکی از آنها انتشار روزنامه «اعتماد ملی» بود.
به عنوان رسانه حزب؟
به هر حال ما گفتیم که حزب نیاز به یک رسانه دارد اما بحث اصلی ما این بود که این روزنامه ارگان رسمی حزب باشد یا اینکه به نام دبیرکل باشد. بعد از مشورتها و بحثها به این نتیجه رسیدیم که روزنامه بهتر است که رسما به نام دبیرکل باشد ولی عملا به عنوان تریبون و ارگان حزب قلمداد شود. روزنامه اعتماد ملی هم جزو روزنامههای تراز اول کشور شد و توانست نقش بسیار موثری را در جامعه ایفا کند. یکی دیگر از کارها سایت حزب اعتماد ملی به نام «سحام نیوز» بود که سالها فعالیت کرد و نقش موثری را در جامعه داشت تا زمانی که سایت فیلتر و روزنامه توقیف شد. کارهای فراوانی در سالهای اول و دوم انجام میگرفت تا زمانی که ما تصمیم گرفتیم کنگره را تشکیل دهیم و طبق اساسنامه باید شورای مرکزی را انتخاب میکردیم. همان طور که اشاره کردم شورای مرکزی اول را هیات موسس و شورای مرکزی دوم را با برگزاری کنگره باید انتخاب میکردیم. از اعضای حزب اعتماد ملی جمعیت چند هزار نفری به کنگره آمدند و عده زیادی از شخصیتهای بزرگ کشور اعم از سیاسی و فرهنگی و تعدادی از سفرا به این کنگره آمدند و برخی صاحبنظران گفتند که فکر میکنند از زمان مشروطیت تا به حال که احزاب به روی کار آمدهاند کنگرهیی با این عظمت نداشتهایم. بالاخره کنگره تشکیل شد و اعضای شورای مرکزی انتخاب شدند و فعالیتشان را ادامه دادند و دبیرکل هم انتخاب شد. این سیر حزب اعتماد ملی نشان میدهد که رشد قابل ملاحظهیی تا انتخابات سال 88 داشته است.
و این سال 88 آغازی برای به کما رفتن حزب اعتماد ملی بود. کمایی که تا به امروز طول کشیده است این طور نیست؟
البته مقداری کملطفی از سوی برخی دوستان اصلاحطلب چه افراد و چه احزاب مشاهده میشد ولی ما تلاش داشتیم که مساله را با اغماض پیش ببریم تا به کشمکش نرسیم. توصیه ما این بود که اگر کملطفی یا اشتباهی از سوی دوستان دیده میشد با تدبیر حرکت کنیم. تا انتخابات سال 88 حزب اعتماد ملی همچنان فعالیت خودش را ادامه میداد و در انتخابات به طور طبیعی آقای کروبی به عنوان کاندیدای حزب اعتماد ملی برای ریاستجمهوری معرفی شد. طبیعی است جمع دیگری از دوستان اصلاحطلب ما از آقای مهندس موسوی حمایت کردند و این اختلاف نظر سلیقه و نظر به وجود آمد که منشأ برخی ناکامیها در انتخاباتهای 84 و 88 بود. ستاد تبلیغات انتخاباتی آقای کروبی با مشورتی که خود ایشان با دوستان نداشت غیرحزبی شکل گرفت یعنی از اعضای حزب به عنوان رییس ستاد استفاده نشد و تعدادی از آنها تنها در ستاد فعالیت میکردند. دو مرتبه آقای کروبی از من خواست که مسوولیت ستاد را برعهده بگیرم که من به دلایلی قبول این پیشنهاد را به مصلحت ندانستم لذا آقای کروبی، آقای کرباسچی را به عنوان رییس ستاد خود انتخاب کردند. طبیعی است که آقای کرباسچی از دوستان و کسانی که به نظرشان مناسب بودند انتخاب میکردند. در همین راستا بخش کمی از اعضای شورای مرکزی مسوولیتهای کلیدی ستاد را داشتند که مقداری موجب گلایه میان دوستان شده بود اما ما پاسخ دادیم که این حق دبیرکل است که به عنوان یک کاندیدا خود رییس ستادش را انتخاب کند. رییس ستاد هم از آنجایی که میخواد فعالیتهای تبلیغاتی را ساماندهی کند حق مسلمش است که یارانش را خود انتخاب کند. اعضای حزب هم باید برای موفقیت آقای کروبی تلاش کنند اما اینکه در ستاد حتما مسوولیت داشته باشند، مطرح نیست. انتخابات با همه تلخیهایش برگزار شد. بعد از انتخابات و اعلام نتایج آرا تا مدتی حزب را فعال نگه داشتیم.
فکر کنم مدت کمی بود. این طور نیست؟
بله شاید حداکثر سه ماه. تا اینکه یک روز از ناحیه نیروهای امنیتی به دفتر آقای کروبی در جماران رفتند که دفتر ستادشان آنجا بود. ریختند و آن دفتر را بستند و پلمب کردند و حتی وسایل را هم بردند. به صورت همزمان تعدادی از ماموران وارد دفتر مرکزی حزب در شهرک غرب شدند، کارمندان را چند ساعتی در اتاقی محبوس کردند و بعد وسایل مورد نظرشان اعم از اسناد و مدارک حزبی و حتی کامپیوترها را سوار یک نیسان بار کردند و در حزب را پلمب کردند. با اینکه دفتر اجارهیی بود و ما باید ماهانه اجارهبها را به صاحب آن میپرداختیم ولی این دفتر پلمب و عملا فعالیت حزب متوقف شد. بعد هم اجازه نمیدادند که ما در ساختمانی دیگر جلسات حزب را برگزار کنیم. نه در دفتری که آقای کروبی برای خود گرفته بود و نه در منازل حتی یک شب با پیشنهاد دوستان اعضای شورای مرکزی را برای شام به منزلم دعوت کردم اما بعدازظهر بود که از سوی مقامات امنیتی با من تماس گرفته شد و اعلام شد که برای برگزاری این نشست در منزلم هم مجاز نیستید جلسهیی برگزار کنید.
برخلاف سایر احزاب اصلاحطلب که با حکم دادگاه منحل شده بودند ظاهرا برای حزب اعتماد ملی هیچ حکمی صادر نشده بود. این طور نیست؟
نه تا این لحظه نه حکمی داده شده است و نه مشخص است که این ماموران از کجا مجوز نداشتند. من که در دفتر مرکزی حزب در آن روز نبودم اما کارمندان و اعضای شورا که در آن لحظه در آنجا حضور داشتند، میگویند هرچقدر از این ماموران درخواست رویت حکمشان را کردهاند آنها اعلام کردند که مجوز را نشان آقای کروبی دادهاند و نباید در کار آنان دخالتی شود. با خشونت و تندی برخورد کرده بودند و هیچ مدرکی را تا این لحظه نشان ما ندادهاند. ما نمیدانیم کدام یک از نهادها بودند؟ نهادهای امنیتی یا قضایی؟ این اسناد و مدارکی که بردهاند معلوم نیست باید از کجا پس گرفت. من بارها در سخنرانیهای مختلف درخواست کردهام که این اسناد و مدارک را به ما برگردانند. پروندههای اعضا و اسناد مالی و اداری است که به آنها نیاز داریم. چیز خطرناکی نیست و تنها ملزومات تشکیل یک حزب است اما هیچ کس پاسخگو نبود و معلوم نیست اموال حزب به کجا رفته است؟
در مورد ساختمان دفتر مرکزی حزب چطور؟ هنوز پلمب است؟
صاحب این ساختمان هر ماهه میآمد و درخواست اجاره میکرد. چند ماه مبلغی به او دادیم اما بعد اعلام کردیم ما که از این ساختمان استفاده نمیکنیم پس بروید پیگیر فک پلمب باشید. خود ایشان بعد از چند ماه تلاش و دوندگی در دستگاههای امنیتی و قضایی توانست از طریق دادستانی مجوز بگیرد و با حضور نماینده دادستان پلمب را شکستند و میز و صندلیهای حزب را به ما دادند و ساختمان را تحویل صاحب آن ساختمان دادیم. پس از آن همچنان حزب در حال نیمه تعطیلی بود. رفت و آمدها هم دوستانه بود. اعضای حزب همدیگر را میدیدند و دید و بازدید وجود داشت اما به دلیل فضایی که به وجود آورده بودند و ممنوعیتهای ایجاد شده امکان فعالیت حزبی تا انتخابات دوره یازدهم ریاستجمهوری نداشتیم. پس از انتخابات که فضا تا حدی بازتر شد مقداری فعالیت را بیشتر کردیم آن هم نه به صورت تابلودار و دفاتر رسمی. تنها چند نوبت شورای مرکزی تشکیل دادیم. برخی از دفاتر و کمیتهها باز شدند. در برخی از شهرها مثل تهران با برگزاری برخی جلسات در نظر دارند که انشاءالله در آینده نهچندان دور زمینه فعالیت گسترده این حزب را فراهم کنیم.
شما بارها اعلام کرده بودید که تا زمانی که وضعیت آقای کروبی مشخص نشود نمیشود، کار جدی کرد حالا با توجه به روی کار آمدن دولت جدید و علاقهاش به تحزب فکر میکنید ما از چه زمانی میتوانیم امیدوار باشیم که حزب اعتماد ملی به صورت جدی فعالیت کند؟
ببینید عاملی که موجب شده است که ما علاقهمند به فعال کردن حزب باشیم؛ شرایط سیاسی کشور است. آن انسداد سیاسی، تفکر حزبگریزی و حزبستیزی که در دولت گذشته بود، برطرف شده است و جایش را به تفکر قانونمداری در دولت فعلی داده است.
پس باید منتظر تغییرات جدی در حزب اعتماد ملی بود. اعضای جدید و شاید هم یک پوستاندازی گسترده. این طور نیست؟
هنوز در این مورد تصمیمگیری نشده است و ما در حال فکر کردن روی این قضیه هستیم که چگونه فعالیت را آغاز کنیم. ما جمعیت قابل توجهی به نام شورای مرکزی داشتیم. 63 نفر اعضای علیالبدل و ناظرین شورای مرکزی ما بوده است که این حجم افراد شورای مرکزی بسیار منحصر به فرد است. ممکن است برخی از اعضا در شورای مرکزی یا سایر ارکان مشکلی برایشان به وجود آمده باشد یا آنکه مسوولیتی گرفته باشند که دیگر تمایل نداشته باشند که در حزب اعتماد ملی حضور داشته باشند و عدهیی هم علاقهمند باشند که جایگزین شوند. ما باید در مورد این موضوعات به جمعبندی برسیم و بعد فعالیتمان را آغاز کنیم.
به عنوان قائم مقام حزبی که 5 سال در حالت تعلیق بوده است پیشبینیتان از فضا چیست؟ فکر میکنید عزم شما و سایر فعالان سیاسی برای آشتی با سیاست با پیروزی مواجه شود؟
به عنوان یک شخص و یک عضو حزب اعتماد ملی باید بگویم که ما امروز شاهدیم شرایط بسیار مناسبی برای فعالیت سیاسی احزاب به وجود آمده است. به ویژه برای جریان اصلاحات. اصلاحطلبان به دلیل موفقیت بزرگی که در سال 92 داشتند مورد توجه فوقالعاده مردم قرار گرفتند و آینده دور و نزدیک در انتظار اصلاحطلبان است که چگونه بتوانند نقش بیافرینند و اثرگذار باشند. اصلاحطلبان باید با انسجام و تشکیل جبهه واحد و مستحکم به استقبال رسالتهای خود بروند و بتوانند هم درون احزاب و جبههشان به کادرسازی و برنامهریزی بپردازند و هم در خارج از حزب و جبهه بتوانند در کلیت جامعه موثر باشند. در دورههای مختلف انتخابات بتوانند نقش موثری را بیافرینند و توصیههای ما به همه احزاب سیاسی کشور فعالیت قانونمند و منسجم است. به ویژه فعالان سیاسی اصلاحطلب و احزاب باید فعالیتشان را به صورت متحد و منسجم ادامه دهند تا میزان اثرگذاری آنها بیشتر شود. گذشته را پشت سر گذاشتیم. هرکجا متحد بودیم تجربه شیرین و هرجا که اختلاف داشتیم تجربه تلخی را به دست آوردیم. باید از تجربههای گذشته استفاده کنیم و با اتحاد به استقبال انجام وظیفه انسانی و ملی خودمان برویم.
—
محمدرضا خباز:
برای گسترش احزاب شناسنامهدار باید خوندلها خورد
فعالیت احزاب در جامعه و نقشآفرینی آن در عرصه سیاسی کشور مسالهیی است که ضرورت آن را همگان به نوعی درک کرده و به این نتیجه رسیدهاند که حضور احزاب در جامعه به عنوان مهد تربیت مدیران، مسوولان و سیاسیون مصداق خالق آینده سیاسی یک کشور است. با این همه در چند سال اخیر به ویژه در دوران دولت نهم و دهم احزاب با موانعی رو به رو شده تا رفته رفته از صحنه تصمیمگیریها و عرصه سیاسی فراموش شوند. مسالهیی که باعث شد انتخابات مجلس نهم منتهی به پیروزی بیسابقه نمایندگان مستقل شده و پاشنه آشیل مجلس شورای اسلامی را شکل دهد؛ چیزی که نایبرییس مجلس شورای اسلامی در انتقاد از آن به نبود احزاب اشاره کرد. در این رابطه روزنامه اعتماد گفتوگویی با محمدرضا خباز، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی داشته است. او از فعالیت مجدد حزب اعتماد ملی استقبال کرده و میگوید: «حزب اعتماد ملی مثل یک درخت پربار و تنومندی در گفتمان اصلاحطلبی بود که تعطیلی یک باره آن مصداق قطع ریشههای آن بود. حالا اگر بخواهیم این درخت را ترمیم کنیم به زمان، هزینه و تلاش زیادی نیازمندیم. فعالیت مجدد اعتماد ملی غیرممکن نیست ولی به راحتی اتفاق نمیافتد.» در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم:
نگاه دولت به احزاب چگونه است؟
در دولت نهم و دهم، رییس دولت 3 مرتبه در تلویزیون به عنوان رسانه ملی اعلام کردند که نیاز به احزاب نداریم و با بودن حوزه علمیه و بسیج دیگر احزاب م