خرید تور تابستان

روزنامه‌خوانی با انصاف – ۲۰ اسفند ۹۶

رقص کودکان و احضار شهردار!

«محمد توکلی»، انصاف نیوز: حواشی مراسم جشن روز زن در برج میلاد همچنان ادامه دارد و حالا شهردار تهران به دلیل رقص چند کودک به دادسرا احضار شده است!
از سوی دیگر حمله‌ی گروهی تندرو به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن نیز از جمله موضوعاتی بود که در کنار احضار آقای شهردار مورد توجه روزنامه‌های امروز، ۲۰ اسفند ۹۶ قرار گرفته است.


تاثیر حمله به سفارت در  رابطه‌ی ایران – انگلیس

نصرت‌الله تاجیک در روزنامه‌ی ایران نوشته است: حمله به سفارت کشورمان در انگلیس از دو وجه «حقوقی» یا همان مباحث کنسولی و همچنین «سیاسی»، قابل بررسی است. کنوانسیون 1961 وین در جهت تأمین حسن اجرای وظایف نمایندگی‌های دیپلماتیک، مصونیت‌هایی برای سفارتخانه‌ها در نظر گرفته است. بر این اساس مأموران دولت پذیرنده نه تنها نباید محل سفارتخانه خارجی را مورد تعرض قرار دهند، بلکه دولت پذیرنده موظف است محل سفارت را در مقابل تجاوز افراد عادی مورد حمایت قرار دهد. به‌عبارت ساده تر، دولت پذیرنده همیشه متعهد به برقراری امنیت نمایندگی‌های خارجی است.این یک اصل پذیرفته شده بین‌المللی است و معمولاً نیز رعایت می‌شود؛ البته گاهی با هدایت دولت پذیرنده و گاه گروه‌هایی بدون دخالت دولت‌ها، علیه سفارتخانه یک کشور تحرکاتی انجام می‌دهند که همواره محل حساسیت و اعتراض قرار می‌گیرد. این حساسیت زمانی دو چندان می‌شود که روابط دو کشور دچار فراز و فرودهایی باشد.

نویسنده ادامه می‌دهد: این گونه اتفاقات می‌تواند دست دیپلمات‌ها و کسانی  را که در تنظیم روابط دیپلماتیک دو کشور دخیل هستند ببندد و اجازه ندهد روابط دو کشور در یک محیط امن و پله پله پیش برود. نمونه روشن آن حمله به سفارت ایران در انگلیس و شهادت شماری از کارکنان آن سفارتخانه در سال‌های ابتدایی انقلاب است و این طرف سفارت انگلیس در ایران شاهد این گونه تعرضات بوده است. تعرضاتی که اجازه نمی‌دهد سیاستمداران یک رابطه مناسب و معقول را تنظیم کنند. این در حالی است که فارغ از اختلافات دو کشور در مباحث سیاسی و بین‌المللی، موضوعات مختلفی میان دو کشور وجود دارد که در یک جو آرام و امن می‌تواند به نتایج قابل توجهی برای دو کشور بینجامد. چرا که نه انگلستان می‌تواند از ایران چشم پوشی کند و نه ایران می‌تواند نقش این کشور را در مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای نادیده بگیرد.

و در نهایت این دیپلمات سابق این دیدگاه را مطرح می‌کند: بی‌تردید در صورت کاهش مشکلات حل نشده میان دو کشور، احتمال وقایعی از جمله تعرض به سفارتخانه‌ها کم می‌شود؛ امروز به‌دلیل حجم مشکلات بین دو کشور روابط ایران و انگلستان مستعد تنش است اما اگر سطوح مدیریت دیپلماتیک طرفین، دستور کار مشترک و منسجمی برای حل مشکلات فیمابین داشته باشند، از تعمیق اختلافات جلوگیری شده و در قدم بعدی راه برای بهبود ورابطه بازتر خواهد شد.


نظام، مدارا نکند

در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری‌اسلامی می‌خوانیم: هجوم چند نفر از عوامل جریان منحرف «شیرازی» به ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن در روز جمعه و پائین آوردن پرچم جمهوری اسلامی از سر در سفارت و به حرکت در آوردن پرچمی با ظاهر انتساب به امام زمان علیه‌السلام ولی باطنی که مسائل زیادی در خود دارد، یک واقعه ساده و معمولی نبود. این، یک تحرک مرموز با عقبه‌ای حساب شده است که نظام جمهوری اسلامی را نه به خاطر خود نظام بلکه به خاطر اینکه منادی وحدت امت اسلامی است، هدف قرار داده است.
هر چند حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به بهانه اعتراض به دستگیری سیدحسین شیرازی که اخیراً با وقاحت تمام به تحرکات مرموز خود علیه امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی شدت بخشیده بود صورت گرفته ولی این جریان آلوده سالهاست که با در اختیار داشتن پول‌های کلان، شبکه‌های تلویزیونی، ماهواره ای، پایگاه‌های متعدد در فضای مجازی و استخدام عناصر زیادی در داخل و خارج به ایجاد تفرقه میان مسلمانان مشغول است.

نویسنده ادامه می‌دهد: نظام جمهوری اسلامی با این جریان که راس آن در قم حضور دارد، سال‌های متمادی مدارا کرد ولی به نتیجه‌ای نرسید. حتی چند سال قبل عده‌ای از فضلای حوزه علمیه قم بدون آنکه ماموریتی از سوی دولت یا مسئولین نظام جمهوری اسلامی داشته باشند با راس این جریان وابسته و فاسد دیدار کردند و زیان‌های اقدامات این جریان را به او گوشزد نمودند و با زبان ناصحانه از او خواستند دست از این کارها بردارد و ایادی خود در انگلیس را از ادامه این شیطنت‌ها باز دارد. او متاسفانه منکر ارتباط با عوامل خود در انگلیس شد و سردمداری این جریان منحرف را انکار کرد. این دروغ آشکار، با هجوم عناصر وابسته به این جریان به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن آشکارتر شد و طشت رسوائی تمامی این عناصر از صدر تا ذیل به ویژه ریاکاری فردی که در راس قرار دارد به زمین افتاد.

به باور نویسنده‌ی سرمقاله‌ی این روزنامه: کوتاهی پلیس انگلیس که هیچ اقدامی برای جلوگیری از بالا رفتن عناصر وابسته به جریان انحرافی و آلوده «شیرازی» از دیوار سفارت جمهوری اسلامی ایران به عمل نیاورد، وابستگی این جریان به دولت انگلیس را هم به روشنی نشان داد. همزمانی این واقعه با سفر محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به لندن نیز یک سر دیگر این توطئه را افشا کرد. دولت انگلیس به جریان شیرازی امکانات می‌دهد تا به مذاهب اهل سنت فحش بدهد و دولت عربستان هم با دلارهای نفتی خود این عناصر را تغذیه می‌کند تا برای تروریست‌های تکفیری خوراک تبلیغاتی و فکری تهیه نمایند و به آنها مجال چند صباحی بیشتر ماندن را بدهند. آنچه در روز جمعه در حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن رخ داد، حجت را بر همه تمام کرده و نشان داد که دیگر جائی برای مدارا با چنین جریان وابسته و فاسدی باقی نمانده است. توطئه‌های زنجیره‌ای ماه‌های اخیر که از اغتشاشات هفته دوم دیمان شروع شد و با شرارت درویش‌های گنابادی ادامه یافت و به حمله عناصر جریان فاسد شیرازی به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن رسید، قطعاً «عقبه‌ای برنامه‌ریز» دارد که حلقه‌های دیگری را نیز تدارک دیده است.


از قم تا لندن

روزنامه‌ی قانون در گزارشی به موضوع حمله به سفارت کشورمان در لندن پرداخته است: مدتي بود كه طرفداران يكي از روحانيون شيعه به نام سيدصادق‌شيرازي به دستگير شدن فرزند اين فرد به نام سيد حسين شيرازي انتقاد داشتند و اعتراض مي‌كردند. اولين بار اخبار مربوط به ماجراي مذكور غير از رسانه‌هاي طرفدار شيرازي‌ها در سايت‌هاي محافظه‌كار منتشر شد. در همين راستا يكي از رسانه‌هاي نزديك به جريان پايداري در مطلبي باعنوان«جنجال بر سر جلب یک روحانی مرتبط با سرویس‌های خارجی» نوشت كه به دنبال بازداشت سید حسین شیرازی یکی از روحانیون اصلی جریان تشیع‌انگلیسی، شبکه رسانه ای مرتبط با وی از صبح امروز(چند روز قبل از حمله به سفارت) جنجال گسترده ای را در این باره به‌راه انداخته است. اين رسانه در ادامه به نقل از یک منبع آگاه بي‌هويت نوشت: به دنبال بی اعتنایی چند باره سید حسین شیرازی به احضار قانونی مراجع قضايی، این مراجع امروز(15 اسفند) اقدام به جلب وی در خیابان چهارمردان قم کردند.این در حالی است که بر خلاف اخبار منتشر شده توسط جریان شیرازی، در جریان جلب وی هیچگونه تعرض و اهانتی به سید حسین شیرازی و پدرش صورت نگرفته این جلب به‌صورت قانونی و در چارچوب موازین تعریف شده مراجع قضايی انجام گرفته است.

بنا بر گزارش این روزنامه: در همان روز خبرگزاري آناتولي تركيه در خبري اعلام كرد که گروهی در اعتراض به دستگیری سید حسین شیرازی، فرزند سید صادق شیرازی از مراجع تقلید شیعیان در ایران مقابل کنسولگری این کشور در کربلا تجمع کردند. اين خبرگزاري ادامه داد كه معترضان با حمل پلاکاردهایی در محکومیت این اقدام مقامات تهران، شعارهایی مبنی بر اینکه مسئولیت امنیت و وضعیت سلامتی حسین شیرازی بر عهده سازمان اطلاعات ایران خواهد بود، سر دادند. حسین الاسدی یکی از معترضان در گفت‌وگو با خبرنگار آناتولی ضمن تاکید بر اینکه دستگیری یکی از اعضای خانواده مرجع تقلید «غیرقابل قبول» است، اعلام کرده بود كه مراجع مذهبی خط قرمز هستند و سازمان اطلاعات ایران نیز باید این موضوع را درک کند. معترضان همچنین خواستار اقدام دولت عراق برای آزادی حسین شیرازی شدند. در همان زمان برخي اخبار پراكنده و ثابت نشده نيز از بروز اعتراضاتي در كويت توسط هواداران شيرازي به گوش مي‌رسيد. اعتراض‌ها ادامه داشت تا اينكه ناگهان شامگاه جمعه 18 اسفند خبر حمله طرفداران سيد حسين شيرازي به سفارت ايران در انگليس براي چند ساعت التهابي در كشورمان ايجاد كرد. ماجرا از اين قرار بود كه این افراد که تصاویر سید صادق شیرازی و سید حسین شیرازی را در دست داشتند و وابسته به گروهی با عنوان هیات «خدام المهدی» بودند از ديوار سفارت بالا رفتند و پرچم مقدس جمهوري اسلامي را تخريب و پرچم خود را نصب كردند. شبکه ماهواره ای فدک که گفته می شود وابسته یاسر حبیب (کویتی الاصل) است و ارتباط خاص با هیات خدام المهدی دارد پوشش پر رنگی به این ماجرا داد. به گفته برخي رسانه‌ها شبکه ماهواره ای فدک دیدگاه های تندی راجع به ایران دارد و بر دیدگاه های اختلافی بین تشیع و اهل سنت تاکید و اصرار می ورزند. البته قاسم فهد، نماینده امور رسانه‌ای شیرازی در لندن، به بی‌بی‌سی گفته بود این افراد دوستداران شیرازی هستند که به صورت مستقل این کار را کرده‌اند.

این گزارش این گونه ادامه پیدا می‌کند: در ميان انتشار چشم‌گير اخبار مربوط به اين افراد و اقداماتي كه انجام دادند، يكي از رسانه‌هاي محافظه‌كار در مطلبي با عنوان« با شهرک شبه‌نظامی شیعیان لندنی آشنا شوید» به تبيين اقدامات و روحيات جرياني پرداخت كه به سفارت ايران حمله‌كرده بودند. اين رسانه نوشت:«شهرک فدک الصغری، منطقه ای خوش آب و هوا و سرسبز در شهر لندن است که توسط شیخ یاسر الحبیب داماد سید مجتبی شیرازی، برادر سید صادق شیرازی در لندن خریداری شده است. این شهرک پس از آماده سازی و ساخت یک مسجد در داخل آن درسال 1391 افتتاح شد و پرچم گروه یاسر الحبیب یعنی « هيات خدام المهدي » در یکی از تپه های آن و طی مراسمی که اعضای این گروه یونیفورم های سبز نظامی بر تن کرده بودند برافراشته شد. نمازهای عمومی این گروه در این شهرک برگزار می شود. یک حوزه علمیه و مدرسه نیز در آن ساخته شده است. به گفته یاسر الحبیب قرار است این شهرک پس از خرید زمین های اطراف به یک دهکده اسلامی شیعی تبدیل شود و ساکنان انگلیسی نیز به تشیع هدایت شوند. یاسر الحبیب در مراسم افتتاح این شهرک هدف از تاسیس آن را اینگونه بیان کرده است: هدف ما از فعالیت در این زمین، مقدمه چینی برای فتح سرزمین اسلامی به خصوص مکه و مدینه و سرزمین فدک است. پوشیدن یونیفورم های نظامی، تاسیس یک شهرک و برگزاری رژه در مناسبت های مذهبی، و بیان اینکه هدف از ساخت چنین دهکده ای، فتح یک کشور خارجی (عربستان) است و توسعه روزافزون آن در شهر لندن، جالب توجه است»


باقی مانده از دوران جنگ جهانی دوم

سرمقاله‌ی روزنامه‌ی کیهان هم به همین موضوع پرداخته است: حدود 70 سال پیش و در خلال جنگ جهانی دوم مردی با ظاهری که شباهت چندانی به بومی‌های جنوب ایران نداشت از بصره وارد ایران شد و خود را به طایفه موری از طوایف بختیاری رساند و برای آنها چوپانی می‌کرد. طایفه موری میان خوزستان و چهارمحال در رفت و آمد بودند. این مرد کر و لال هفت سال چوپانی کرد و همانطور که بی‌سر و صدا آمده بود، بی‌خبر هم رفت و غیب شد. «مستر جیکاک»، مامور «اینتلیجنس سرویس» به مدد سکوت و تحمل مشقت هفت سال چوپانی حالا به مردی عابد و زاهد و البته بختیاری‌تر از همه بختیاری‌ها مبدل شده بود! کفش‌هایش با ‌اشاره عصایش جلوی پایش جفت می‌شد و آتش، ‌ریشش را نمی‌سوزاند. مردم ساده‌دل چه می‌دانستند که چیزی به نام آهنربا و مگنت وجود دارد و ماده نسوز. آنقدر از مامور اطلاعاتی انگلیس کشف و کرامات دیدند که معروف شد به سید جیکاک! بعد از جنگ جهانی دوم، عملاً حکمرانی مناطق نفت‌خیز جنوب در دست وی بود. سید جیکاک مراقب بود چیزی مانع انتقال نفت ایران به مقاصد مورد نظر لندن نشود و برای این کار فرقه‌ای دینی نیز در منطقه به نام طلوعی (تولویی و سروشی هم ذکر شده) ایجاد کرده بود. انکار دنیا، ترک آن، کناره‌گیری از امور دنیوی و بی‌ارزش دانستن خاک و نفت از جمله تعالیم این فرقه دست‌ساز انگلیس بود. در جریان ملی شدن صنعت نفت بیت معروفی را بر سر زبان‌ها انداخت. طلوعی‌ها روستا به روستا و چادر به چادر می‌رفتند و می‌خواندند؛ تو که مهر علی مین دلته/نفت ملی سی چنته؟ (تو که مهر و محبت حضرت علی(ع) را در دل داری، نفت ملی را می‌خواهی چه کنی؟!)

محمد صرفی در ادامه می‌نویسد: خیمه‌شب‌بازی تبلیغاتی چند عامل اجیرشده فرقه شیرازی در لندن را باید فراتر از تعرض غیرقانونی به یک مکان دیپلماتیک دید و تحلیل کرد. بسیار ساده‌لوحانه است اگر کسی گمان کند این حمله بدون دخالت و حمایت برخی عوامل دولت انگلیس – به‌خصوص سازمان اطلاعاتی این کشور- انجام شده است. مهاجمان بدون کمترین مانعی به سفارت ایران تعرض کرده و جلوی چشم پلیس انگلیس سه ساعت نمایش رسانه‌ای خود را اجرا می‌کنند و این نمایش از سوی رسانه‌هایی که آزادانه و با حمایت لندن فعالیت می‌کنند، به صورت زنده پوشش رسانه‌ای می‌یابد و پس از پایان ماجرا و خروج از ساختمان سفارت، دستگیر می‌شوند! فرقه شیرازی یا همان «شیعه انگلیسی» با ترسیم چهره‌ای خشن و غیرعقلانی از تشیع و تنزل دادن انقلابی‌گری و ظلم‌ستیزی شیعه به کارهایی خرافی و غیردینی همچون قمه‌زنی، عبور از آتش برای زیارت مرقد امام حسین(ع) و… سعی دارد جانشینی انحرافی برای نسخه اصیل تشیع ارائه کند.

به نظر نویسنده: وقتی افسر اینتلیجنت سرویس، سید جیکاک و صاحب کشف و کرامات می‌شود، جای تعجب چندانی ندارد که پیروان شیعه انگلیسی هم برای ملکه این کشور شجره‌نامه درست کنند و او را سیده و از نوادگان بنی هاشم بدانند. پوزه انگلیس در منطقه به خاک مالیده شده و برای جبران باید کاری کنند. حمله به سفارت ایران در لندن برنامه سخیف و ابلهانه‌ای بود که نتیجه آن کنار رفتن نقاب نفاق از ماهیت واقعی فرقه شیرازی است. گردانندگان ام.آی6 باید به جای عملی کردن نسخه اربابان خود در لانگلی، خلاقیت بیشتری نشان دهند. دوره سید جیکاک‌ها گذشته است.


ghanoon

صفحه‌ی اول روزنامه‌ی قانون


منطق احمدی‌نژادی سران سه قوه

مدیرمسوول روزنامه‌ی جوان نوشته است: خبرهای متواتر حاکی از آن است که سران سه قوه در سه جلسه پی‌در‌پی مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور نیافته‌اند. پیشینه حضور نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور بعضاً حضور نمی‌یافته است اما رؤسای مجلس و دستگاه قضا منظم‌تر بوده‌اند. هم از تحلیل‌‌ها و هم از اخبار چنین برمی‌آید که عدم حضور آنان در جلسات مجمع در اعتراض به حضور احمدی‌نژاد است. باید گفت شما عیناً از منطق احمدی‌نژاد بهره برده‌اید و یا منطق وی را توجیه و قابل پذیرش کرده‌اید. احمدی‌نژاد با شخصی‌سازی مسائل با رؤسای قوا و خصوصاً دستگاه قضا به آنان هجمه می‌کند و حتی برایش مهم نیست که منصوب‌کننده رئیس دستگاه قضا (رهبری) درباره سخنان وی چه نظری دارد. او حرف خود را می‌زند و منتظر هم نمی‌ماند که رهبری چه می‌گوید و پس از اینکه رهبری از مفاهیمی مانند «دین سیاسی»، «بی‌تقوایی»، «ملاک حال افراد است»، «قاضی خوب داریم قاضی بد هم داریم هر دو را با هم ببینید»، استفاده کردند نه تنها اندکی بر مواضع احمدی‌نژاد اثری نداشت که چند گام جلوتر هم آمد و خواستار عزل سران سه قوه شد.

به نوشته‌ی عبدالله گنجی: اگر سران سه قوه معترضند که چرا رهبری احمدی‌نژاد را در مجمع منصوب نموده یا چرا اخراج نمی‌کند و به همین دلیل از حضور و تأثیر خود در مجمع صرف‌نظر می‌کنند. آنان نیز مانند احمدی‌نژاد فکر می‌کنند. یعنی همانگونه که احمدي‌نژاد آنان را غاصب می‌داند، سران قوا هم احمدی‌نژاد را غاصب یک کرسی مجمع می‌دانند؟ با عرض پوزش شما بر همان منطق احمدی‌نژاد استوار شده‌اید و برایتان مهم نیست مصلحت نظام در حفظ و استمرار حضور احمدی‌نژاد در مجمع چیست و حتماً برایتان مهم نیست که رهبری با عدم حضور شما در جلسات مجمع مخالف است. شما بر ریلی به موازات ریل احمدی‌نژاد سوار شده‌اید و مسیر مشترکی را طی می‌کنید. دو خط موازی که البته همدیگر را قطع نمی‌کنند اما به یک ایستگاه مشترک می‌رسند و آن اصرار بر نظر شخصی در مقابل انتصابات و تدابیر حاکمیت است.

و بخش پایانی این یادداشت: رهبری فراموش نکرده‌اند که شخصی به نام محمود احمدی‌نژاد را در مجمع منصوب کرده‌اند که با اعتراض شما برایش یادآوری شود و تصمیم مجددی بگیرند. سیره رهبری مشخص است؛ او عضویت کروبی و موسوی را نیز تا پایان دوره‌‌شان لغو نکرد لذا توقع غیرعرف نیز به صلاح شما و کشور نیست. شما با رهبری کار می‌کنید که در پرونده‌اش کار با نخست‌وزیری است که با او اختلاف داشت اما وقتی تکلیف و مصلحت حکم کرد هشت سال با او کار کرد و خم به ابرو نیاورد و بعد از فتنه 1388 نیز در خطبه نماز جمعه او را «برادر قدیمی‌» خواند اما او هم بسان احمدی‌نژاد عمل کرد و راه ديگري را برگزيد. شما این مسیر را اصلاح بفرمایید. اینکه احمدی‌نژاد فریاد می‌زند اما شما در سکوت کار خود را می‌کنید نمی‌تواند شاخص تمایز باشد. سران قوا جایگاه حقوقی دارند و ملت نیز قطعاً راضی به این امر نیست.


cartoon - javan

حسین کشتکار – روزنامه‌ی جوان


پاسخ نماینده به وزیر

محمدعلی وکیلی در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به یادداشت روز گذشته‌ی وزیر راه و شهرسازی پاسخ داده است: مقاله‌ی دکتر آخوندی دو بخش عمده دارد که پای هر دو بخش حسابی می لنگد. در بخش نخست، او تعریفی از پرسش و شرایط پرسشگری بدست می دهد تا در پرتو این تعریف، عمل استیضاح کنندگان را در بخش دوم به چالش بکشد. او ابتدا، شان پرسش را از دو مورد خارج می داند. پرسش از آنچه می دانیم و پرسشی که جواب آن متوقف بر آزمونی است که نتیجه آن آزمون هنوز بر همگان پوشیده است. سپس به تعبیری از «شرایط» پرسشگری سخن می گوید و داشتن حق قانونی را شرط پرسشگری در پارادایم‌های «حاکمیت قانون» برمی‌شمارد. در واقع در این بخش از شان و شرایط پرسشگری سراغ می جوید. در این مقدمه البته دکترآخوندی گزاره های شرطیه صادقی طرح می کند که صدق آنها تحلیلی و بدیهی است. پرسش از امری که روشن است و یا امری که بر همه پوشیده است، هر دو بی معنا و غیرنافع است. دکتر آخوندی با زیرکی استیضاح را تخفیف داده است به نوع خاصی از پرسشگری. بعید است او نداند که حق پرسش از مسئول بسیار فراتر از آن تعریف ابتدایی از پرسشگری است. حاکمیت قانون که ما از آن سخن می گوییم را باید در پارادیم «انسان ذی حقوق» قرائت کرد. یعنی مستقل از صدق و کذب تصورات طرفین، سوال از مسئول، مسموع است.

عضو فراکسیون امید در ادامه نوشته است: اگر پرسش از مسئول، مجالِ این بازی های تعریفی بود که به امتناع پرسش می رسیدیم و برای هر پرسشی همین چالش های منطقی مطرح بود. همین را می توان راجع به یادداشت دکتر آخوندی عینا مطرح کرد. آیا دکتر آخوندی از میزان استواری ادله استیضاح کنندگان آگاه بود یا خیر؟ اگر میزان (کم و زیاد) استواری آن را می دانند چرا می پرسند و اگر نمی دانند پس چرا صبر نمی کنند تا پس از قضاوت مجلس، میزان استواری پایه های این استیضاح روشن شود؟ لذا مطابق منطق دکتر آخوندی در یادداشت خودشان، اصلاً و اساساً نباید این سوال را مطرح می کردند! بدیهی است که این سخن چقدر خالی از عقلانیت است. به همین سبب است که کسی گریبان آخوندی را نمی گیرد و همه حق او را در قضاوت هایش در یادداشت روزنامه اعتماد، مستقل از درستی یا نادرستی آن قضاوت ها، محترم می شمارند. حقی که به عنوان یک کنش سیاسی از آن بهره بجوید. حتی مغالطه ای که در بخش دوم یادداشت به طرز زیرکانه انجام داد هم نمی تواند نافی حق او شود. آخوندی در بخش دوم به طور مشخص وارد موضوع استیضاح خودش می شود و در ادامه آنچه در بخش نخست مطرح کرد، «پایه ها و استواری» استیضاح را به چالش می کشد.

به نوشته‌ی این نماینده‌ی موافق استیضاح وزیر: ایشان ترتب زمانی استیضاح با حادثه سقوط هواپیماهای آسمان را «علت تامه» گرفت. در حالی که غایت استیضاح در نامه‌ استیضاح تقریبا بیان شده و در جلسات کمیسیون عمران مجلس تشریح شده است. حادثه سقوط فقط بهانه‌ای برای شروع جدی پرسش از روندی از ناکارآمدی‌ها بود. اکثر محورهای ذکر شده در نامه استیضاح، اشاره به ناکارآمدی‌هایی دارد که لزوما مرتبط با سانحه سقوط هواپیما نبود. اما دکتر آخوندی این ترتب زمانی را، علت استیضاح معرفی می‌کند تا بتواند آن را مطابق «پرسش از آنچه پاسخش در نتیجه آزمون باید به دست آید، قبل از آن، بی‌نتیجه است»، مُدل کند. در واقع مشخص است که ایشان چه تخفیف‌هایی از استیضاح داده است تا بتواند رقیبی ضعیف بتراشد و به‌راحتی بر سر آن بکوبد. نکته جالب آنکه ایشان همه این یادداشت را ذیل مفهومِ «روایت رسمی» صورت‌بندی می‌کند. اگر روایت رسمی او از منتقدانش اینگونه مغالطه‌بار است، با اندکی تسامح می‌توان گفت حدیث مفصلِ مدیریتِ او را می‌شود از این یادداشتِ مجمل و مغلطِ او خواند.


cartoon - iran

هانی انصاری – روزنامه‌ی ایران


cartoon - ghanoon

منصوره دهقانی – روزنامه‌ی قانون

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا