«من گفتم: شخصیت افراد به نامههای امام نیست»!
«مجتبی لطفی»، یکی از شاگردان آیت الله منتظری، در کانال تلگرامی خود بخشی از کتاب خاطرات آیت الله منتظری را بازنشر کرد که در پی میآید:
بعضی از آقایان میگفتند: «ما در جواب کسانی که به نامهی ۱/۶ تمسک میکنند میگوییم آقای منتظری مصداق نامهی ۱/۸ امام است نه نامه ۱/۶»؛ من به آنها گفتم:«به فرض که این هر دو نامه از امام باشد، من نه مصداق نامهی ۱/۶ هستم و نه مصداق نامهی ۱/۸، شخصیت و هویت افراد به نامههای امام نیست، با اینکه من بیش از شما به امام ارادت دارم ولی این هویتهای اعتباری منتسب به غیر هیچ ارزش ندارد، هرکس خودش، خودش است با خصلتهای ذاتی و اکتسابی که واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فکر و نظر، و استاد برخی مسوولین بالای نظام و علمای حوزهی علمیه قم و شهرستانها بوده است».
منتظری -بحمد الله و منّته- نه دین خود را از دست داده و نه عقل خود را و نه معلومات خود را؛ و معمّرین حوزهی علمیه قم، همه به یاد دارند زمانی که مرحوم امام فقط چند شاگرد منظومه و اسفار داشتند من به همراه مرحوم شهید مطهری بودیم که ایشان را وارد صحنهی فقه و اصول حوزه کردیم و به افراد معرفی میکردیم و در این رابطه با مخالفتها و استهزاء بسیاری از افراد مواجه شدیم؛ و هرچند من طبعا خوش ندارم کسی از من تعریف کند تا چه رسد به خودم، ولی هنگامی که یک بسیج عمومی ناجوانمردانه از ناحیهی افراد و ارگانها و رسانهها علیه من انجام شده و میشود اگر من سکوت کنم در حقیقت اعتراف به گناه است…
…من آدمی نیستم که به دنبال مقام باشم و الا با توسل به این شیوههایی که این آقایان عاقلانه میدانند، خیلی خوب میتوانستم موقعیت خودم را حفظ کنم؛ من هیچگاه مایل نبودم که وجود تبعی ظلی کسی باشم و شخصیت من وابسته به غیر باشد، در نامهی امیرالمومنین (ع) به امام حسن (ع) میخوانیم: «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا». شخصیتهای اعتباری نزد خدا هم بی ارزش است مگر اینکه مقدمهی خدمت به اسلام و مردم باشد، «ان اکرمکم عندالله اتقیکم.»
من حساب همهی کسانی را که در این جریان دست داشتند و این همه جوسازیهای ظالمانهی یک طرفه را انجام دادند «من البدو الی الختم» به خدای بزرگ و روز جزا محول کردهام؛ الحمدلله به حساب و کتاب و روز جزا اعتقاد دارم».
انتهای پیام
دقیقا دقیقا وحق هم همانست داعی ندارد شخصی بلحاظ شخصیتی تابع اشخاص باشد هرشخصی .شخصیتی است تابع خصال خودش ولاغیر………وهمین است که در مسئولیت ها علاوه بر مسئولیت انتصاب وانتخاب کنندگان خودشخص مسئول اعمالش است…….والله اعلم
شخصیت ایشان برگرفته از دین و ایمانی ست که سخت به ان اعتقاد داشت اما چه خوش بر جانش نشسته بود این ایمان که حتی حرفهای گلایه وارش نیز بوی گل گرفته. وجه مشترک او با بعضی هم لباسهایش همان لباس است و بس” باقی عمل به ایمان است که راهی ست صعب و مردان این راه چه اندکند. چه خوب از خجالت دنیا در امد” این عروس هزار داماد” چه کسانی که ادعای شان میشد و میشود در برابرش رنگ باختند.