خرید تور تابستان

علی جنتی: عقب‌نشینی نکرده‌ام

به گزارش انصاف نیوز، شرق در مقدمه ی مصاحبه ای با وزیر ارشاد نوشت: از زیر تابلوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خیابان «کمال‌الملک» و میدان «بهارستان» که گذشتم به سوال‌های متعددی که می‌شد از وزیر ارشاد پرسید، فکر می‌کردم؛ سوال‌هایی که نیمی از آنها پیش از هماهنگ‌شدن این گفت‌وگو هم برای دفتر علی جنتی فرستاده شده بود. بیش از 10ماه از روزی که او با حکم حسن روحانی و رای اعتماد نمایندگان مجلس از زیر این تابلو رد شده در بالاترین طبقه یکی از ساختمان‌های این محوطه که روزی بخشی از کاخ معروف نگارستان فتحعلی‌شاهی بوده، گذشته بود و حالا راحت‌تر می‌شد درباره برنامه‌ها و نوع تفکر وزیری که سکان فرهنگ و هنر کشور را به دست گرفته، قضاوت کرد. 11ماه پیش که نام علی جنتی به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست کابینه یازدهم قرار گرفت شاید کمتر کسی تصویری را که امروز از او وجود دارد، در ذهن داشت. خیلی‌ها او را با پیشینه خانوادگی قضاوت می‌کردند. مثل یکی، دو نفر از 11 نفر وزیر سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که تصاویرشان در ورودی دفتر او قرار داشت و در هنگام گذر برای رسیدن دیداری با همه آنها دارید؛ از مرحوم ناصر میناچی مقدم و عباس دوزدوزانی تا سید محمد خاتمی و علی لاریجانی که صندلی وزارتشان سکویی برای نشستن در مقام ریاست دو قوه مهم در کشور شد تا حتی وزیر گمنامی چون سید محمد حسینی وزیر دولت دهم. اما علی جنتی از او هم ناشناخته‌تر بود. تنها عده معدودی بودند که از سابقه جنتی در وزارت ارشاد و دوران سفارتش در کویت اطلاع داشتند. اما حالا زمان و عملکرد او مهم‌ترین قاضی ما در بررسی عملکرد بخش فرهنگی دولت تدبیر و امید بود. جنتی و معاونانش در این مدت حرف‌های زیادی زده و بخش‌هایی از وعده‌های خود به هنرمندان را عملی کرده‌اند. بخشی را هم به دلایلی که شاید زمان مهم‌ترین آنها باشد هنوز نتوانسته‌اند عملی کنند. در این مدت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از وزارتخانه‌هایی بود که با حمله‌هایی شدید از سوی اصولگرایان روبه‌رو شد. شاید بعد از وزارت امورخارجه؛ دومین وزارتخانه‌ای بود که آماج هجوم بولتن‌سازها و گروه‌های تندرو قرار گرفته است. گفت‌وگو با علی جنتی از زمانی که نامش به‌عنوان نامزد مهم‌ترین وزارت فرهنگ و هنری کشور مطرح شد در برنامه‌های کاری ما قرار داشت. اما هر بار به دلیلی شرایط این گفت‌وگو مهیا نمی‌شد. مشغله‌های فراوان وزیر، جشنواره‌های متعدد و سفرهای داخلی و خارجی و میهمانانی که به تهران و خیابان بهارستان آمده بودند، این فرصت را به تعویق انداخت تا در نهایت عصر یکی از پنجشنبه‌های تیرماه 93 در فرصتی یک‌ساعته این گفت‌وگو در دفتر ساده وزیر شکل گرفت؛ گفت‌وگویی که برخلاف بسیاری از گفت‌وگوهای مرسوم تشریفات زیادی نداشت و در روز تعطیل وزارتخانه انجام شد که جز نگهبانان وزارتخانه و کارمندان دفتر وزیر، باقی کارمندان اداره‌های مختلف در حال استراحت بودند. در طول این مصاحبه سعی کردیم به جای پرداختن به جزییاتی که در بسیاری از گفت‌وگوهای کوتاه وزیر از او پرسیده می‌شود، به کلیاتی در حوزه فرهنگ و هنر بپردازیم. آنچه در این گفت‌وگو آمده شاید بخشی از سوال‌هایی باشد که می‌شد از علی جنتی پرسید. بخشی از حرف‌ها هم خارج از گفت‌وگو مطرح شد؛ مثل گله‌ای که به‌عنوان خبرنگار تخصصی تئاتر می‌شد از او کرد که چرا اینقدر که به سینما، موسیقی، تجسمی و سایر بخش‌های فرهنگی اهمیت می‌دهد به تئاتر اهمیت نمی‌دهد و چرا در این 10 ماه سری به هیچ سالن تئاتری نزده؟ وزیر با وارددانستن این انتقاد، این نکته را تاکید کرد که تئاتر هم برایش مانند سایر رشته‌های هنری اهمیت دارد و اگر فرصتی دست دهد حتما به تماشای تئاتر خواهد نشست. بعد از مصاحبه، زمانی که داشتم از مقابل عکس‌های 11 وزیر پیش از جنتی که در بخشی از محدوده دفتر او نصب بود می‌گذشتم، به سوال‌هایی فکر کردم که باقی ماند و شاید فرصتی دیگر تا باز از این راه گذشت.
‌‌‌‌‌‌‌در اولین حضورتان در جمع هنرمندان در شهریور سال‌گذشته زمانی که این دفتر را تحویل گرفتید، گفتید این دفتر را به «خانه مادری» هنرمندان و اهالی فرهنگ تبدیل خواهید کرد. آیا واقعا این دفتر، «خانه مادری اهل فرهنگ» شده است؟
شاید قضاوت این موضوع که در طول یک‌سال، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به خانه مادری هنرمندان و اهل فرهنگ تبدیل شده است، زود باشد. می‌توانم بگویم در این مدت پای هنرمندان به وزارتخانه باز شده است. زمانی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم با هنرمندان رشته‌های مختلف سینمایی، موسیقی، هنرهای نمایشی و… دیدار و گفت‌وگو کردم. برخی از این هنرمندان می‌گفتند حدود چهارسال است که از خیابان بهارستان رد نشده‌اند.
‌ برخی هم البته هشت‌سال… .
بله؛ برخی هم هشت‌سال پایشان را به اینجا نگذاشته بودند. این خبر بدی برای ما بود؛ هنرمندانی که باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را خانه خودشان بدانند، اینجا را تحریم کردند و وارد این ساختمان نشدند؛ به این دلیل که امیدی نداشتند. فکر می‌کنم حداقل کاری که در این مدت صورت گرفته این است که هنرمندان نسبت به آینده خود امیدوار شدند و نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خوشبین هستند. الان هنرمندان با معاونان وزارتخانه ارتباط نزدیک و صمیمانه‌ای دارند. مسایل و مشکلاتشان را بیان می‌کنند و این نظرات مورد توجه قرار می‌گیرد. این رفت‌وآمد و تعامل و تبادل‌نظر باعث به وجودآمدن اعتماد متقابل بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هنرمندان می‌شود که برای ما بسیار مغتنم است. شرط موفق‌بودن وزارتخانه در مسوولیت‌هایش، ایجاد این نوع اعتمادهاست. ما نمی‌توانیم به اهالی هنر دستور دهیم کاری انجام دهند یا سفارشی از طرف ما بپذیرند و دنبال کنند. ما به کسی سفارش کار نمی‌دهیم. خود افراد هستند که بر اساس ذوق و سلیقه‌شان طرح‌هایی را ارایه می‌دهند و ما آنها را بررسی و احیانا مجوزشان را صادر می‌کنیم.

‌در یک‌سال اخیر شما از جمله وزرای پیشرو در موضع‌گیری‌ها بودید در حالی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر نگوییم بیشتر از وزارتخانه‌ای مثل امورخارجه که کمتر از آن در نوک حمله‌های تند اصولگرایان و منتقدان دولت نبود. به طور مثال صحبت‌هایی که درباره رفع فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی انجام دادید یا انتقادهایی را که به رییس‌جمهور شده بود و شما در اتاق بازرگانی پاسخ برخی از این افراد را دادید، نشان می‌دهد علاوه بر حمایت کامل از دولت و شخص رییس‌جمهور، خودتان هم مواضع روشنی دارید که با برخی جناح‌های تندرو در تضاد است. فکر نمی‌کنید این موضع‌گیری‌ها فشار را به وزارتخانه حساسی چون ارشاد بیشتر می‌کند؟
فشار برخی جریان‌ها در این مدت بیشتر شده است. سلیقه‌های مختلفی در کشور وجود دارد. گروه‌هایی هستند که غیراز سلیقه‌ خودشان سلیقه دیگری را نمی‌پذیرند. هر اقدامی را که برخلاف دیدگاه‌هایشان باشد، بلافاصله در مقابلش موضع می‌گیرند. من این را می‌دانستم. از همان ابتدا حاشیه‌هایی را که در اطراف این وزارتخانه بود، می‌شناختم اما با علم و اطلاع نسبت به اینکه ممکن است آنچه گفته می‌شود به مذاق برخی‌ خوش نیاید، دیدگاه‌های خودم و سیاست‌های عمومی دولت را بیان می‌کنم.
‌اما یکی از انتقاد‌هایی که به شما می‌شود این است که حرفتان جلوتر از عملتان است. یعنی گاهی صحبت‌هایی در جایی عنوان می‌کنید که با فشارهایی که از سوی برخی جناح‌ها به وزارتخانه می‌شود، عقب‌نشینی کنید. به طور خاص موضع‌گیری‌ای که در برابر ممیزی داشتید. پیش از ورودتان به وزارت فرهنگ و ارشاد اعلام کردید ممیزی پیش از چاپ را برمی‌دارید. این حرف با واکنش‌های زیادی روبه‌رو و در نهایت هم این موجب شد حرفتان را پس بگیرید. این عقب‌نشینی‌ها و تغییردادن‌های مداوم سیاست‌های وزارتخانه به جریان برنامه‌های شما آسیب نخواهد زد؟
من این نکته‌ای را که درباره عقب‌نشینی‌ام می‌گویید، قبول ندارم. درباره ممیزی هیچ‌گونه عقب‌نشینی نکردم. خودم اعتقاد به ممیزی داشته و دارم. نمی‌شود یک دستگاه حکومتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگوید هر نوع کتابی با هر صورتی چاپ شود و ما هم هیچ نظارتی نداشته باشیم. در هر صورت اصل ممیزی در قانون به ما دیکته شده و مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی که برای ما جنبه قانونی دارد وظایفی را برایمان تعیین کرده است. نکته‌ای که من در روزهای آغاز تصدی خودم عنوان کردم این بود که می‌خواهیم ممیزی قبل از چاپ را برداریم و آن را به خود ناشران واگذار کنیم تا در این دوره‌ وقتی می‌خواهند کتاب‌هایشان را برای بررسی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهند و مدت طولانی را که کتاب اینجا متوقف شود تا مجوز بگیرد – که گاهی به دو سال هم رسیده است- برداریم. قانون، مشخص است. ما این را در اختیار ناشران قرار می‌دهیم تا خودشان مواردی را که با قانون تعارض دارد، اصلاح کنند و کتاب را به ما ارایه دهند. بعد از چاپ کتاب را دوباره بررسی می‌کنیم. اگر احیانا مواردی باقی مانده باشد که احتیاج به اصلاح داشته باشد، آن را اصلاح می‌کنیم. منتها ناشران زیر بار این موضوع نرفتند و گفتند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌خواهد ممیزی را که از آن به سانسور تعبیر می‌کنند، از خودش به ما منتقل کند. چون آنها نپذیرفتند ما هم گفتیم همین روال قانونی را طی خواهیم کرد. اتفاقی که در عمل افتاد، عقب‌نشینی نیست. ما 21نفر از شخصیت‌های فرهیخته و دانشمند کشور را به‌عنوان هیات نظارت بر کتاب کودک و بزرگسال به شورایعالی انقلاب فرهنگی معرفی کردیم. این هیات در طول این چندماه به طور مرتب جلساتی تشکیل داد و آیین‌نامه‌هایی تدوین کرد. یکی از سیاست‌هایی که هیات‌های نظارتی ما دنبال می‌کند این است که تا جایی که می‌شود کار را به ناشران و برخی نهادهای دولتی واگذار کنیم. نهادهای عمومی مورد اعتماد هستند. ما ناشری داریم که بیش از 30سال در کار نشر فعالیت می‌کند. ما می‌دانیم این ناشران کارشناسان خوبی برای بررسی کتاب دارند و آنها این کتاب‌ها را بررسی می‌کنند. بعضی از نهادهای پژوهشگاهی نیز شخصیت‌های علمی دارند که خودشان کتاب‌ها را بررسی کنند. بر اساس آیین‌نامه‌هایی که تدوین و به تصویب هیات‌های نظارت هم رسیده است، این اختیارات در حال تفویض است. عملا ما کار را به همین هیات‌ها واگذار می‌کنیم.
‌آنچه در این مدت بارها به آن اشاره شده و همین الان هم شما درباره آن صحبت کردید بخشی از ممیزی است. اما ممیزی در ایران مختص کتاب نیست. در حوزه سینما و تئاتر هم ممیزی داریم. حداقل با توجه به مجوزهایی که در این مدت صادر شده به نظر می‌رسد در آن بخش‌ها کمی این مشکلات حل شده اما ممیزی کتاب با همه برنامه‌ریزی‌ها و صحبت‌هایی که درباره آن می‌شود هنوز به معضلی برای وزارتخانه و اهل فرهنگ تبدیل شده است… .
در این بخش هم داریم به شیوه سینما و تئاتر کار را قانونمند می‌کنیم. حتی‌الامکان بار خودمان را سبک می‌کنیم. یعنی خود ناشران بسیاری از کتاب‌ها را بررسی و چاپ می‌کنند و مشکلی هم به وجود نمی‌آید. ما فقط نظارت کلی می‌کنیم. همین الان که هنوز این کار واگذار نشده است سعی شده تا زمان پاسخگویی برای هر کتابی را به یک ماه کاهش دهیم. اگر ممیزی واگذار شود این زمان ممکن است به دو هفته کاهش پیدا کند. یعنی هر کتابی که اینجا ارایه می‌شود ظرف کوتاه‌ترین مدت تکلیف آن را مشخص می‌کنیم.
‌یکی از انتقادها به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این است که با وجود اتفاقات خوب در حوزه مجوز و بهترشدن سرعت پاسخگویی اما هنوز ممیزها همان افراد قبلی هستند و مدیران رده پایین‌تر در این بخش برخی از کسانی‌ هستند که در دولت قبلی در همین سیستم مشکلاتی را برای کتاب‌ها به وجود می‌آوردند. به همین دلیل به ممیزی‌های سلیقه‌ای همچنان ایراد گرفته می‌شود. مثالش هم قضیه «کمد خوشگل» است… .
این البته انتقادی بود که آقای خشایار دیهیمی مطرح کرد. ما بررسی کردیم و متوجه شدیم که اینطور نبوده و قدری بی‌انصافی کردند. مواردی بوده که گفته شده و مورد توجه هم قرار گرفته است. کاری که ما طی این مدت در معاونت فرهنگی انجام دادیم، این بود که سطح حوزه کارشناسی ممیزها را ارتقا دادیم. در گذشته دانشجویان لیسانس و فوق‌لیسانس کتاب‌ها را بررسی می‌کردند. الان تلاش کردیم به جای این افراد از کارشناسان برجسته و باسوادی که دانشجوی دکترا یا استاد دانشگاه هستند و در رشته خاصی تخصص دارند، برای بررسی کتاب‌ها کمک بگیریم. این بالابردن سطح کارشناسی خیلی هم مثبت بوده و خرده‌گیری‌هایی را که صورت می‌گرفت، کمتر می‌بینید.
‌ از ابتدای تشکیل دولت تدبیر و امید قول‌های زیادی درباره بازگشایی انجمن صنفی مطبوعات داده شده است. خود شما هم در صحبت‌های گوناگون اعلام کردید مشکلی برای بازگشایی انجمن صنفی ندارید اما تشکل‌های موازی زیادی راه‌اندازی شده و انجمن اصلی که از سال‌ها قبل خانه ما اهالی رسانه بوده بازگشایی نشده است. ما در یک بخش دیگر همین وزارتخانه یعنی در سازمان سینمایی شاهد بودیم که اولین اقدام آقای ایوبی بازگشایی خانه سینما بود. جزو وعده‌های دولت بازشدن نهادهای صنفی بسته‌شده بود و آقای ایوبی در خانه سینما را باز کرد و به دست اهالی اصلی‌اش سپرد؛ اتفاقی که در حوزه مطبوعاتی نیفتاد و ما نمی‌دانیم که بالاخره تکلیف انجمن صنفی مطبوعات چه خواهد شد همچنین بحث توقیف مطبوعات در یک سال گذشته و همین‌طور بحث مجوزهایی که برای روزنامه‌ها صادر می‌شود. ما در این چندماه شاهد بودیم که مجوز روزنامه داده نشده و روزنامه‌هایی هم که شروع به کار کردند همان‌‌هایی بودند که از قبل مجوز داشتند.
 اگر بخواهم از آقای انتظامی دفاع کنم باید بگویم ایشان یکی از شخصیت‌های واقعا رسانه‌ای و متخصص در این حوزه است که از ابتدا در حوزه مطبوعاتی فعالیت داشته و به دلیل همین تخصصش به‌عنوان نماینده مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب شده و کار خودش را خوب می‌شناسد. اما بحث خانه سینما با انجمن صنفی مطبوعات متفاوت است. در مورد خانه سینما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که برخورد کرد، خانه سینما را بست و شروع به تقویت تعداد خاصی در برابر مدیران خانه سینما کرد. ما آمدیم با گروه‌های مختلف سینمایی صحبت کردیم و در نهایت به نوعی تفاهم رسیدیم و این نهاد صنفی بازگشایی شد. درباره انجمن صنفی مطبوعات موضوع کمی فرق می‌کرد. صدور مجوز این انجمن حتی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این مجوز را صادر کرده است. ما بعد از مستقرشدن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مذاکراتی را با وزیر تعاون و وزیر اطلاعات انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که وزارت اطلاعات که در گذشته علیه انجمن صنفی مطبوعات شکایت کرده و منجر به بسته‌شدن آن شده؛ شکایتش را پس بگیرد. وزارت اطلاعات هم شکایتش را پس گرفت. تلاشی که باید از طرف ما انجام می‌شد شخصا دنبال کردم و وزارت اطلاعات هم رسما به دستگاه قضایی نامه نوشت و اعلام کرد ما از این انجمن شکایتی نداریم. منتها دستگاه‌قضایی در حال حاضر اجازه بازشدن انجمن صنفی را نمی‌دهد. این دستگاه می‌گوید ما کاری نداریم که وزارت اطلاعات شکایتش را پس گرفته اگر ما اینجا را پلمب کردیم به دلایل دیگری است. بنابراین ما تا به حال موفق نشده‌ایم انجمن صنفی را باز کنیم به این دلیل که گفتم. در مورد صدور مجوز روزنامه‌ها هم باید بگویم این اتفاق در هیات نظارت بر مطبوعات صورت می‌گیرد که نه آقای انتظامی تصمیم‌‌گیرنده است و نه حتی وزیر. این هیات یک مجموعه شش هفت‌نفره شامل نمایندگان شورای انقلاب فرهنگی، حوزه علمیه قم، نماینده قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی است و تصمیمات آنها را نمی‌شود به معاونت مطبوعاتی تنها منتسب کرد. اتفاقا دبیرخانه هیات نظارت بر مطبوعات که دبیرخانه مستقل است در این دوره ایجاد شده و براین موضوع نظارت می‌کند. الان صدور مجوزها به صورت هفتگی در این دبیرخانه انجام می‌شود و در آن مجوز هفته‌نامه، ماهنامه و روزنامه صادر و به اداره کل مطبوعات داخلی تحویل داده می‌شود. در هیات نظارت اعلام می‌شود مجوز ماهنامه یا هفته‌نامه را بدهید تا مدتی منتشر شود و ببینیم افراد تا چه اندازه در این حوزه تخصص و توانایی دارند بعد این مجوز تبدیل به مجوز روزنامه می‌شود. این دیدگاهی است که هیات نظارت دارد و تا اندازه‌ای هم معقول است چون دیده شده برخی مجوز روزنامه را گرفتند و حتی تا 50 شماره هم منتشر کرده‌اند اما به دلایل مسایل و مشکلات مالی و سایر موارد نتوانسته‌اند این روزنامه را ادامه دهند و تعطیل شده است. اما با این روش می‌شود فهمید که کسی توانایی انتشار روزنامه را دارد یا خیر؟
‌حالا که بحث کیفیت شد مطبوعات ایران را با توجه به افقی که در دولت یازدهم در مورد ارتقای سطح کیفی ترسیم شده بود، چگونه می‌بینید؟
من وضعیت مطبوعات را اصلا مطلوب نمی‌بینم چون در فرصت‌هایی در خارج از کشور با مطبوعات سروکار داشتم به‌خصوص با مطبوعاتی که در بیروت و کویت منتشر می‌شود، آشنایی کامل دارم و مطبوعات مصر و ترکیه را دیده‌ام. البته مطبوعات آنها با مطبوعات اروپایی قابل قیاس نیستند منتها در جوار ما هستند. روزنامه‌ها و نشریاتی که در حال حاضر در ایران به صورت حرفه‌ای منتشر می‌شوند بسیار اندک هستند. روزنامه‌نگارانی که حرفی برای گفتن داشته باشند و هر روز به طور مرتب قلم بزنند و در مورد مسایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اهل مطالعه باشند، تعدادشان مطلوب نیست. تعدادی از روزنامه‌ها و نشریات هستند که وقتی ورق می‌زنید احساس می‌کنید افراد حرفه‌ای گردهم جمع شدند. این روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در هر محیطی باشند کار خودشان را بلدند و آنجا را غنی می‌کنند و نشریه خوبی منتشر می‌کنند. اما در خیلی از روزنامه‌ها و نشریاتی که منتشر می‌شوند افراد حرفه‌ای در آنها نیست و آموزش‌هایی در این مورد وجود ندارد. حتی گاهی برخی از خبرنگاران، می‌خواهند مطالب اظهارشده را نقل به معنا کنند بدون اینکه قصد و غرضی داشته باشند اشتباه می‌نویسند و نمی‌توانند مطلب را درست بیان کنند. مشکلاتی از این قبیل وجود دارد که فکر می‌کنم در این زمینه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید کاری برای آموزش خبرنگاران کند تا سطح کیفی روزنامه‌ها ارتقا پیدا کند و روزنامه‌های غنی و پرباری داشته باشیم. ما تیراژ روزنامه‌هایمان در ایران کم است. در کشوری مثل کویت با دومیلیون جمعیت میانگین تیراژشان بین 65 تا70هزار نسخه منتشر می‌شود. در حالی که ما کشوری با  76میلیون جمعیت تیراژ روزنامه‌هایمان کم است. به این دلیل است که این روزنامه‌ها نمی‌توانند مخاطب را قانع کنند. برخی وقت‌ها حس می‌شود که روزنامه‌ها از روی دست هم کپی می‌کنند.
‌یکی از ایرادهایی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته می‌شود برخی انتصاب‌هایی است که در سطح مدیران کل صورت گرفته. این ایراد بیشتر به معاونت فرهنگی گرفته می‌شود. به این دلیل که در معاونت هنری و سینمایی انتخاب‌ها یکدست‌تر بوده است. در بخش فرهنگی شاهد هستیم با وجود اینکه عملکرد آقای صالحی خوب بوده هرچند شاید کسی فکر نمی‌کرد ایشان بهترین انتخاب در این حوزه باشد. اما مدیران این حوزه بیشتر از افرادی هستند که در دولت قبلی هم در برخی از این پست‌ها امتحانشان را پس داده بودند. اینکه در دولت صداهای مختلفی به گوش برسد، خوب است؛ اما ناهمگونی‌هایی اتفاق می‌افتد که قابل نقد است، مثلا در اداره کتاب اتفاقاتی می‌افتد که با آن چه در دولت وجود دارد تفاوت دارد و به نظر می‌رسد که تحت فشارهایی رخ داده…
سیاست کلی دولت یازدهم این است که از همه نیروهایی که واجد صلاحیت هستند، استفاده کند. خیلی به سلیقه‌های سیاسی آنها نگاه نکنیم. همین‌قدر که با معیارهای این وزارتخانه مناسب باشند برای ما کفایت می‌کند. من خودم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اساس معیار عمل می‌کنم. این معیارها اعتقاد به نظام و ولایت‌فقیه، برخورداری از تدین و التزام عملی به اسلام و داشتن تخصص و کارایی در کاری است که به افراد واگذار می‌شود. همچنین باید اهل افراط و تفریط هم نباشند. فکر می‌کنم در حوزه کتاب اینطور است. ممکن است افرادی در دولت قبلی بودند که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت داشتند اما به این معنی نیست که به قول آقای رییس‌جمهور داس برداریم و همه را از یک سمت درو کنیم. آدم‌هایی که علاقه‌مند به خدمت‌کردن هستند و تخصص لازم را دارند، می‌توانند کار کنند. انتصاباتی که در معاونت فرهنگی صورت گرفته با همین معیارها بوده و آنها سیاست‌هایی را که ما اعلام کردیم، دنبال می‌کنند.
‌در دولت گذشته بولتن‌سازی‌هایی توسط برخی نهادها و رسانه‌های متصل به برخی جریان‌های سیاسی به صورت بدعت به وجود آمد و عادی شد. این کار در دوره شما به‌شدت زیاد شده و این‌بار شاهد هستیم علیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم این حرکت صورت گرفته است. شاهد هستیم هنوز یک جریان فرهنگی آغاز نشده یا کتابی منتشر نشده یک‌سری رسانه‌های خاص شروع به بولتن‌سازی می‌کنند. فکر نمی‌کنید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بالاخره باید این بولتن‌سازی‌ها را متوقف کند؟
چرا، حتما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابل این بولتن‌سازی‌ها باید بایستد. قبلا هم گفتیم اگر مجوزی صادر می‌کنیم پای مجوزمان می‌ایستیم. البته بعضی از محصولات فرهنگی مجوزشان در دوره قبلی صادر شده بود و حالا در این دوران علیه‌شان جو‌سازی می‌شود، مثلا در مورد فیلم رستاخیز بیشتر بولتن‌سازی‌ها در جهت این است که شخصیت‌های حوزوی و مردم متدین را تحریک کنند که چرا چهره حضرت‌ابوالفضل(ع) در این فیلم نشان داده شده است. مجوز ساخت این فیلم در دوره گذشته صادر شده است و هشت، نه‌‌سال طول کشیده تا این فیلم ساخته شود و سال گذشته هم در جشنواره فجر به نمایش گذاشته شد. در همین مدت سازمان سینمایی تلاش کرد تا با مراجع محترم تقلید صحبت کند و با برخی از شخصیت‌های موثر صحبت کرده است تا آنها را قانع کند این اثر یک فیلم مذهبی در جهت نشر فرهنگ عاشوراست. ما با آنکه مجوز ساخت این فیلم را ندادیم، اما پایش ایستادیم. فیلم را فیلم خوبی می‌دانیم. منتها این اصل که بولتن‌سازی می‌کنند یک واقعیت است، متاسفانه به صورت بسیار گسترده هم صورت می‌گیرد و گاهی از سوی نهادهایی است که خیلی خودشان را ارزشی می‌دانند. نه‌تنها در مورد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در مورد بسیاری از وزارتخانه‌ها این روند در جریان است. من گاهی بولتن‌هایی می‌بینم که در اختیار مقامات کشور قرار می‌گیرد. این بولتن‌ها از طرف برخی نهادهایی است که از بودجه دولتی استفاده می‌کنند؛ اما سر تا پایشان دروغ است. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم از ابتدا تا انتها جعل و تحریف است. گاهی اشاره شده که فلان وزیر در دولت، فلان مساله را عنوان کرده است. درحالی‌که ما دیده‌ایم که اصلا این اتفاق نیفتاده و کاملا دروغ است. در حوزه فرهنگ هم برخی خبرگزاری‌ها و سایت‌هایی که راه‌اندازی شده‌اند دست به تحریف، جعل یا برخورد گزینشی با خبرها می‌زنند. در این مصاحبه‌ها آن قسمتی را که مورد نظر هست، می‌نویسند و بقیه را بیان نمی‌کنند و همین موجب سوءتفاهم می‌شود. ما به خود این سایت‌ها و خبرگزاری‌ها تذکر دادیم و سعی کردیم این کار را اصلاح کنیم. اما متاسفانه این واقعیت وجود دارد.
‌در مورد «روز رستاخیز» از تلاش رییس سازمان سینمایی برای حل مشکل آن با مراجع گفتید. خود شما از چهره‌هایی هستید که در حوزه درس خواندید و به نوعی با حوزه‌های علمیه در ارتباطید و از سوی دیگر، چهره سیاسی دارید و الان در راس مهم‌ترین وزارتخانه فرهنگی کشور قرار دارید. برخی از واکنش‌هایی که از سوی برخی شخصیت‌ها نسبت به بعضی رویدادهای فرهنگی می‌شود، اغلب، بر اساس بولتن‌ها یا شنیده‌هایی است که اطرافیان یا افرادی که در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دارند -و لزوما آن فرد آن اثر فرهنگی را ندیده است -تولید می‌شود، مثلا در مورد فیلم «خانه پدری» واکنش‌های زیادی وجود داشت، اما زمانی که این فیلم در قم به نمایش درآمد؛ اتفاقا با استقبال روبه‌رو شد و ببیشتر کسانی که منتقد آن بودند، متوجه شدند آنچه درباره این فیلم شنیدند درست نبوده است. آیا خود شما با خصوصیاتی که در بالا گفتم با توجه به شناختی که از شما و پیشنیه شخصی و خانوادگی‌تان هست، تلاش کردید برخی از این محصولات فرهنگی را ببینید تا برخی از این تندروی‌ها کمتر شود؟
بله، من در روزهای اولی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم رابط‌هایی را با مراجع محترم و خصوصا روحانیت در قم و مشهد تعیین کردم. در ادامه فردی را به‌عنوان مشاور وزیر در امور روحانیت منصوب کردم که فقط کارش برقراری ارتباط نزدیک با مراجع تقلید، حوزه‌های علمیه، ائمه‌جمعه استان‌ها، شهرستان‌ها و مجامع روحانی است. بعد از اینکه احساس کردم اطلاعات ناصحیحی به دست افراد می‌رسد متوجه شدم نیاز داریم خودمان شخصیت‌های روحانی را تغذیه کنیم؛ یک نشریه هفتگی نیز با عنوان فرهنگ و روحانیت راه‌اندازی کردیم. این نشریه در اختیار حوزه‌های علمیه و ائمه‌جمعه و جماعات قرار می‌گیرد تا کارهای مثبتی را که صورت می‌گیرد، ببیند و برخی شبهاتی که در ذهنشان هست، مرتفع شود.
‌یکی از شعارهایی که از بدو تشکیل دولت یازدهم به‌خصوص از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌شنویم، ایستادن پای مجوزهاست. در مواردی مثل «روز رستاخیز» یا نمایش«تانگوی تخم‌مرغ داغ» که چند روزی متوقف شد شاهد حمایت معاونت هنری از مجوزهای صادرشده بودیم. اما در بخش‌هایی آنقدر فشار غیررسمی زیاد است که به نظر می‌رسد مسوولان ترجیح می‌دهند مجوز صادر نکنند تا از دردسرهای بعدی خلاص شوند به طور خاص در چند ماه اخیر، چندین کنسرت با حمله گروه‌های خودسر و تندرو مواجه شد و در نهایت در برخی از شهرستان‌ها مجوز کنسرت نمی‌دهند. انگار گروه‌های خودسر حرفشان را پیش برده‌اند…
البته مواردی بوده که در برخی شهرستان‌ها یک گروه مجوز نداشته اما کنسرت برگزار کرده و با مخالفت شخصیت‌های آن شهر روبه‌رو شده است. موارد زیادتری وجود داشته که مجوز داشته‌اند و قرار بوده برنامه اجرا کنند اما با مخالفت روبه‌رو شده‌اند و احیانا شورای تامین استان یا برخی مقامات استان دخالت کرده و مانع برگزاری کنسرت شده‌اند. ما با وزارت کشور هم صحبت و اعلام کردیم وقتی مجوزی صادر می‌شود وزارت کشور باید از آن دفاع کند. نه اینکه گروه‌های خودسر بیایند و مانع برگزاری برنامه‌های هنری شوند. در حوزه سینما در شورای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش از شخصیت‌های آشنا به موضوع دعوت کرده‌ایم تا با آگاهی مجوز صادر کنند ما هم از مجوزی که صادر شد دفاع خواهیم کرد و پایش می‌ایستیم. برخی مشکلاتی که در گذشته پیش می‌آمد ناشی از این بود که یک سینماگر فیلمنامه‌ای ارایه می‌کرد و مشکلی نداشت، مجوز هم برایش صادر می‌شد اما در زمان ساخت، نظارتی وجود نداشت و زمانی که فیلم ساخته می‌شد متوجه می‌شدیم اثر با فیلمنامه متفاوت است و چیز دیگری ساخته شده است. اگر چنین باشد فرد نباید انتظار داشته باشد مجوز پخش بگیرد. برخی از فیلم‌هایی که هنوز مجوز اکران نگرفته‌اند از این مقوله هستند یعنی فیلمنامه چیزی است و چیز دیگری ساخته شده.
‌برنامه شما برای حل این موضوع که هیچ فیلمی پشت در مجوز نماند، چیست؟
الان در طول ساخت هم نظارت می‌شود که این مشکل پیش نیاید تا فیلمسازی کلی هزینه و امکانات را صرف کند، فیلمی بسازد و بعد دچار مشکل شود. نظارت برای این است که هر جایی فیلم از فیلمنامه مصوب منحرف شد تذکر داده و با گفت‌وگو حل شود.
‌یکی از مشکلات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال جاری پایین‌بودن بودجه فرهنگی کشور است که به‌لحاظ زیرساخت‌هایی که باید هزینه کنید بسیار کم و اندک است. علاوه بر اینکه سال گذشته زمانی که وزارتخانه را تحویل گرفتید حداقل دو معاونت سینمایی و هنری هرکدام کسری بودجه 13 میلیارد تومانی را از دوره قبل به ارث برده بودند. مشخص هم نشد که این 26میلیارد کجاست… .
13 میلیاردتومان نبود بلکه خیلی بیشتر بود. کسری بودجه به این معنا هم نیست. زمانی که ما به وزارت ارشاد آمدیم تمام معاونت‌ها و سازمان‌های وابسته، بدهی کلان داشتند. معاونت فرهنگی 64 میلیارد بدهی داشت. معاونت هنری 13 میلیارد… همین‌طور سایر دستگاه‌ها. مجموعا وقتی همه این اطلاعات را دریافت کردیم وزارتخانه بیش از 140میلیاردتومان بدهی داشت، مثلا بخشی از این هزینه‌ها مربوط به این می‌شد که نمایشگاه برگزار کرده و هشت‌میلیاردتومان بدهی بار آورده بودند که پرداخت نشده بود. در مورد نمایشگاه کتاب هم همین‌طور. در حوزه معاونت فرهنگی تعداد زیادی کتاب خریداری و به کتابخانه‌ها داده شده بود اما پولش را به ناشران نداده بودند. آنچه ما را تحت فشار قرار می‌دهد همین بدهی‌هایی است که به اشخاص و نهادها داریم. در طول این مدت سعی شده بخشی از این بدهی‌ها تسویه شود اما هنوز هم این بدهی‌ها باقی است.
آیا ‌بودجه افزایش نیافته است؟
بودجه یک تغییر جزیی کرده است. حداکثر هفت، هشت‌درصد افزایش پیدا کرده که نسبت به تورم 25درصدی و در مقایسه با سال گذشته، کم بوده است.
‌با این بودجه؛ شعار شما برای خصوصی‌سازی در عرصه فرهنگ و هنر، قابل اجراست؟
با این بودجه اتفاقا باید به سمت خصوصی‌سازی برویم، به این دلیل که بار دولت را کم کنیم. وقتی دولت خودش نمی‌تواند هزینه تمام فعالیت‌هایش را بدهد، باید به سمت خصوصی‌سازی برود. در حال انجام همین کار هستیم. ما برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها را به سمت خصوصی‌شدن سوق می‌دهیم. در نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال اینگونه بود. سال گذشته رقم بالایی برای برگزاری این نمایشگاه داده شد و امسال با ورود بخش خصوصی ما مبلغ خیلی ناچیزی صرف کردیم و با همکاری اتاق بازرگانی توانستیم این هزینه‌ها را پایین بیاوریم.
‌یعنی تعامل‌هایی که بین وزارتخانه و نهادهای مختلف مثل شهرداری صورت می‌گیرد در جهت خصوصی‌سازی است؟
بخشی، خصوصی‌سازی و بخشی استفاده از امکانات آن دستگاه دولتی است. ما الان با وزارت بازرگانی تفاهمنامه‌ داریم که بیشتر درجهت واگذاری هر چه بیشتر مسوولیت‌ها به بخش خصوصی است. با معاونت علمی فناوری ریاست‌جمهوری و شهرداری تهران هم تفاهمنامه‌ امضا کرده‌ایم. شهرداری تهران امکانات مادی بسیار زیادی دارد. فضاهایی را در اختیار دارد یا می‌تواند فضاهای تازه‌ای را بسازد. همچنین این‌همه فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ که ما می‌توانیم آنچه را که به‌عنوان محتوا تولید می‌کنیم، در اختیار آنها قرار دهیم و از این فضاها استفاده کنیم. در سایه این همکاری‌ها، کارها بهتر پیش می‌رود.
‌شما چند وقت پیش در یادداشتی از نگرانی‌هایتان گفته بودید و به بحران سقوط اخلاقی اشاره کردید. با توجه به اینکه وزیری هستید که سکان فرهنگ کشور را در دست دارید، آیا برنامه‌‌ای برای مبارزه با دروغ و سقوط اخلاقی دارید؟
بله. شورای فرهنگ عمومی در تهران و مراکز استان‌ها در حال تشکیل است و مجموعا 10‌هزار نفر داریم که به نوعی در این شوراها دخیل هستند. وظیفه اصلی این شورا این است که در بحث قانونمداری، اخلاق‌مداری و سبک زندگی مبتنی بر ارزش‌های ملی و دینی راهبردها و راهکارهایی را ارایه کند، روی هویت ملی خودمان و استفاده از امکانات ملی تکیه می‌کنیم و اصلا جزو وظایف اساسی آن شوراست. بحث سقوط اخلاقی یک مساله نگران‌کننده برای ماست که بعد از 35 سال از انقلاب اسلامی و با وجود اینکه همه ما شعار اخلاق اسلامی و پایبندی بر ارزش‌های اسلامی را می‌دهیم، می‌بینیم که خیلی‌ها از این ارزش‌ها دور شدند. ما باید اخلاق اسلامی‌ را در جامعه توسعه دهیم. همین‌طور غیر از بحث رسانه‌ها در عمل طوری رفتار کنیم که الگو قرار بگیریم. هر مقدار صحبت کنیم و در عمل به گونه دیگری عمل کنیم، نمی‌توانیم روی اخلاق جامعه تاثیر بگذاریم. خودمان باید به گونه‌ای رفتار کنیم که دیگران هم رفتار ما را بپذیرند. در این صورت است که می‌شود اخلاق ملی و اسلامی خودمان را در جامعه رشد دهیم.
‌یکی از مهم‌ترین موضوعات کشور در سطح کلان ماجرای ارتباط با جهان و ایجاد دیپلماسی آشتی است. فرهنگ و هنر به اعتقاد بسیاری از کارشناسان می‌توانند کمک خوبی به پیشبرد این دیپلماسی کنند. از بدو حضور دولت یازدهم هم بسیاری از گروه‌های هنری خارجی پیشقدم شدند تا در ایجاد دیپلماسی فرهنگی به ایران سفر کنند. خود شما هم با وزرای فرهنگ و هنر کشورهای مختلف دیدار کردید. اما برخی از حرکت‌ها نیمه‌‌تمام ماند، مثلا ارکستر پیتسبورگ آمریکا که گروه مهمی است، ابراز تمایل کرد در ایران کنسرت برگزار کند اما به دلایلی که معلوم نیست، اجرای این کنسرت به تعویق افتاد. نویسندگان سرشناسی چون خالد حسینی می‌خواستند در نمایشگاه کتاب ایران حضور داشته باشند که با توجه به مشکلاتی محقق نشد… .
دیپلماسی فرهنگی حتما می‌تواند و باید به‌عنوان راهبرد ما در بحث دیپلماسی مورد توجه قرار گیرد. هنر خودش بهترین ابزار و رسانه برای انتقال پیام است. اگر معتقدیم باید فرهنگ خودمان را به خارج از کشور صادر کنیم راهش همین است مثل ترجمه برخی آثار فاخر داخلی به زبان‌های مختلف، اجرای برنامه‌های موسیقی در کشورهای دیگر و ارایه فیلم‌های سینمایی در سراسر جهان و اعزام گروه‌های نمایشی به کشورهای دیگر. ما راه دیگری برای بحث دیپلماسی فرهنگی نداریم و چاره، ارتباط با ملت‌های دیگر از طریق فرهنگ است به گونه‌ای که در مسایل سیاسی هم تاثیرگذار باشد و روابط را بهبود ببخشد. تعویق برنامه ارکستر آمریکایی دلیل خاصی نداشته است به غیراز اینکه می‌خواستیم این اتفاق در یک زمان مناسب بیفتد. شاید مناسبت‌ترین زمان هم جشنواره موسیقی فجر در بهمن‌ماه باشد البته قبلا این صحبت بود که در همین تابستان این کنسرت برگزار شود. ما از چنین برنامه‌هایی بسیار استقبال می‌کنیم. بخشی از موارد و موافقتنامه‌هایی که امضا می‌کنیم تبادل گروه‌های فرهنگی و هنری است و بر این اساس طرف مقابل موافقتنامه، هفته فرهنگی در ایران برگزار می‌کند و ما هم در آن کشور هفته فرهنگی برگزار می‌کنیم. الان هم با کشورهای متعددی تفاهمنامه داریم. گاهی خود آن کشورها در اعزام گروه‌های هنری سهل‌انگاری می‌کنند اما از طرف ما این آمادگی وجود دارد.
‌شما یکی از وزرایی هستید که منتقد« فیلترینگ» به شیوه‌ فعلی هستید. خودتان در شبکه‌های اجتماعی فعال هستید و  معتقدید این شبکه‌ها حتی‌المقدور باید آزاد باشد. چقدر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حل این مشکل؛ می‌تواند موثر باشد؟
اصل «فیلترینگ» در همه کشورهای دنیا وجود دارد. هر کدام از کشورها بر اساس منافع ملی خودشان یا برای حفظ هویت فرهنگی و به دلایل اخلاقی و دلایل دیگر یکسری از سایت‌ها را فیلتر می‌کنند. در همه‌جا هم هست. از چین گرفته تا کشورهای اروپایی این وضعیت را دارند. از آنجا که فرانسه به فرهنگ خودش پایبند است، به‌شدت در برابر فرهنگ بیرونی به‌خصوص آمریکایی واکنش نشان می‌دهد. ما هم بر اساس منافع ملی و ارزش‌های اخلاقی، معتقدیم جاهایی باید اینترنت را فیلتر کنیم و برخی شبکه‌ها را ببندیم. برخی موارد با امنیت ملی منافات دارد. هیچ کشوری نیست که اجازه دهد امنیت ملی‌اش دچار خدشه شود. طبیعی است با اینها برخورد شود. اما مواردی هست که نفعش از ضررش بیشتر است. مثل بحث شبکه‌های اجتماعی. ممکن است در این شبکه‌های اجتماعی موارد غیراخلاقی هم رخ دهد اما باید ببینیم نفع این شبکه‌ها بیشتر از ضررش هست یا نه؟ اگر مثبت است باید از آنها استفاده کنیم. حتی برخی شبکه‌های ارتباطی که عملکردی مثل تلفن دارند. حالا این تلفن از طریق وایبر یا واتس‌آپ استفاده می‌شود. این مساله‌ای است که مشکل ندارد. ممکن است در همین تلفن‌های معمولی هم که در دسترس همه هست دو نفر در مکالمه‌شان مسایل غیراخلاقی را مطرح کنند. ما که نمی‌توانیم تلفن را ببندیم. در اینگونه موارد دولت به صورت اصولی مخالف بستن این شبکه‌های ارتباطی است و در کمیته‌ مصادیق مجرمانه هم به‌شدت از آنها دفاع می‌کند. به نظر من نیاز به زمان داریم. زمان که بگذرد بالاخره افراد می‌پذیرند این شبکه‌ها مشکلی ندارند و باید از این امکانات به صورت بهینه استفاده کرد. واقعا جمهوری اسلامی در جهت منافع خودش می‌تواند بهترین استفاده را از شبکه‌های اجتماعی کند. شبکه‌های اجتماعی یکی از ابزارهای خوب و موثر برای انتقال فکر‌هایی هستند که می‌خواهیم منتقل کنیم.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا