“چین و روسیه به ایران نارو زدند”
«مارک فیتزپاتریک» در اندیشکده مطالعات راهبردی آمریکا نوشت: روسیه در بحبوحهی تنشهای جاری بر سر اوکراین، همچنان همکاری نزدیکی با غرب در مورد ایران دارد. روسیه نهتنها از مسئلهی ایران برای مقابلهبهمثل در برابر تحریمهای ایالاتمتحده و اروپا استفاده نکردهاست، که سرگئی ریابکوف،معاون وزیر امور خارجه، در اقدامی نسنجیده در اواسط ماه مارس هشدار داد که ممکن است روسیه دست به چنین کاری بزند، بلکه به تقویت موقعیت آمریکا در حساسترین جنبهی مذاکرات ایران کمک کرده است: درخواستها برای کاهش سانتریفیوژهای ایران.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از تیک، جالبترین جنبهی این دور از مذاکرات که در وین برگزار شد، زمانی بود که روسیه، و پس از آن چین، آشکارا از ایران خواستند که موضع خود را که هیچ کاهشی در سانتریفیوژ را نمیپذیرد تغییر دهد. در این مذاکرات، هیچیک از کشورها بیانیههای مطبوعاتی منتشر نکردند. پس از آن، به روشی ظاهراً هماهنگ شده، هر دو با مطبوعات سخن گفتند.
در حالی که به نظر میرسید چین با روسیه همراه شدهاست، موضع روسیه ایرانیان را خشمگین و بهتزده کرد. آنها همواره بر این باور بودند که تا زمانی که برنامهی هستهایشان شفاف و به شدت تحت نظارت باشد، مسکو اهمیتی چندانی به اندازهی آن نمیدهد. هنگامی که روسیه در جلسه دوجانبه با ایران و سپس به خبرنگاران گفت که ایران ناچار است محدودیتها را بپذیرد، ایرانیها احساس کردند که نارو خوردهاند. آنها خود را متقاعد کردند که انگیزههای مسکو عمیقاً پیرو عقاید سیاسی ماکیاولی بوده است.
همانطور که تریتا پارسی میگوید ایرانیان مشکوک شدند که روسیه به دلیل اختلاف با غرب بر سر اوکراین، در حال حاضر کمتر مایل به شکلگیری توافق با ایران است. با اتخاذ موضعی که به نحو جدیدی سختگیرانه بود، روسیه کاری کرد که شکلگیری توافق نامحتملتر شود؛ در نگاه ایران، روسیه زیرکانه در مذاکرات کارشکنی کرد تا از سرزنش بگریزد. منطق فرضشده این است که، اگر روسیه با غرب بر سر تعداد سانتریفیوژ به اجماع نمیرسید ، شش قدرت این مسئلهی تعداد سانتریفیوژها را مجدداً تنظیم میکردند و با موقعیتی موافقت میکردند که به نظر ایران قابلقبولتر بود. مسکو قاطعانه بر سر موضع خود ماند و بدین ترتیب نقشهی بازی تهران را بر هم زد.
اما به نظر من، اوضاع کاملا برعکس است. با ارائهی یک جبههی منسجم در مهمترین موضوع این مذاکرات، روسیه و چین این پیام را تقویت کردند که اکنون بهترین زمان توافق برای ایران است؛ اگر ایران به امید شکاف در میان شش قدرت و در نتیجه چشمانداز یک توافق بهتر منتظر بماند هیچ سودی برایش ندارد.
مسلماً انگیزههای مسکو برای حفظ اجماع در میان شش قدرت، نوعدوستانه نیست. روسیه نمیخواهد که قدرت هستهای دیگری در منطقهای آشفته در نزدیکی این کشور ظهور کند. این مسئله یک بخش تجاری هم دارد. روسیه میخواهد که به فروش سوخت به ایران برای راکتور بوشهر پس از توافقنامهی اولیهی تأمین دهساله که در ۲۰۲۱ اجرا میشود نیز ادامه دهد. این کشور مدتها پیش وعده داده است که سوخت راکتور را به صورت مادامالعمر تأمین میکند.
مذاکرهکنندگان از هر استدلالی که میتوانند برای تقویت موضع خود استفاده میکنند که تهران دارای یک “نیاز عملی” برای کارخانه غنیسازی در مقیاس صنعتی است. این تاکتیک چانهزنی ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد، زیرا کند اگر ایران تمایلی به تمدید این توافقنامه تأمین سوخت نداشته باشد، بعید است که روسیه قراردادی برای ساخت راکتورهای اضافی در بوشهر را کامل.
در هر صورت، ایران ظاهراً در حال حاضر مشتاق نیست که قراردادهای تکمیلی نیروگاههای هستهای را با روسیه منعقد کند. ایرانیان عملگرا، فنآوری هستهای غربی را ترجیح میدهند، هم به عنوان وسیلهای برای تقویت روابط و هم برای تنوع بخشیدن به تأمین سوخت. ممکن است یکی از دلایل اینکه رئیسجمهور حسن روحانی دو درخواست بازدید همتای روسی خود را رد کرد نیز همین باشد.
طبیعتاً دسترسی ایران به فنآوری هستهای غرب ممکن نخواهد بود، مگر اینکه یک توافق جامع حاصل شود که تحریمها را از این منطقه بردارد. و توافق ممکن نخواهد بود مگر اینکه ایران کاهش در برنامه غنیسازی خود را بپذیرد. با اصرار ایران بر نگهداشتن همهی ۲۰۰۰۰ سانتریفیوژ نصبشده و اینکه شش قدرت خواستار حدود یکدهم از این تعداد هستند، در حال حاضر انتظار هیچ توافقی نمیرود.
انتهای پیام