نامه ی جانباز شیمیایی: از کدام درد بگویم؟
مدیر محترم انصاف نیوز! با تشکر از پیگری های شما، هنوز مشکل درمان جانبازان شاغل حل نشده است.
بنده در 7 عملیلت بوده ام و صورت سانحه موج انفجار و آسیب ستون فقرات و گوش راست ضربه و پارگی ناحیه سر دارم و بنیاد [شهید] آن را قبول ندارد و مدرک همزمان می خواهد، ما که مجروح به خط مقدم برمیگشتیم چگونه باید مدرک جمع می کردیم؟ اصلا کی به فکر این حرف ها بود؟ بیمارستان لشکر نامه زده، مدارک بستری بیمارستانی از بین رفته، با دلایل خودشان، اما نه بنیاد و نه نیروهای مسلح هیچکدام نمی پذیرند و فقط صورت سانحه مجروحیت شیمیایی بنده را پذیرفته اند و بابت ضایعه ی نخاعی و دیگر مجروحیت ها (حتما در مریخ مجروح شده ام) درصد ندارم.
نمایندگان مجلس قوانینی تصویب می کنند که فقط راه قانون گریزی را برای بنیاد و مسوولان امور ایثارگران باز می کنند، نمونه ی بارز آن همین تعیین درصد جانبازان با روش های قرون وسطایی و یا همین استفساریه ی مجلس در مورد درمان شاغلینِ دستگاهاست. آن زمان که مجبور بودند انجام نمی دادند، حالا نمایندگان محترم درمان جانبازان را اختیاری کرده اند.
در زمان جنگ با دشمن بعثی طرف بودیم و رودرو. اکنون ما با دشمنی طرفیم که از ماست و تیشه به ریشه ی ما می زند! در این ماه مبارک آه و نفرین عزیزان جانباز و خانواده ی شهدا بسیار گیراست.
ما در ماه مهمانی یگانه هستی هستیم. رییس جمهور محترم! ما را دریابید. آقای شهیدی! آقایان نماینده ی مجلس! اجحاف در حق جانبازان بس است. ما روز های سختی را از سر دولت شما می گذرانیم. آخر شما را چه شده که فراموشمان کرده اید؟! از درد مشکل درصدهای پایین بگوییم و یا از درد بی درمان و بدون متولی درمان جانبازان؟! از برخوردهای تحقیرآمیز کارکنان بنیاد که پشت کولر ای گازی نشسته اند و زیر لب ذکر می گویند با ما بگوییم و یا از درد خجالت و سرشکستگی پیش زن و فرزند از زور نداری! از درد طعنه های مردم که ما همه ی حق آنها را خورده ایم و یا از طعنه ی فامیل و آشنا که خوب دستمزد این همه رشادت هایتان را گرفتید!!
از درد بی دردی آقازاده های پورشه سوار بگوییم که چگونه بیت المال را ریخت و پاش می کنند و یا از درد مادر شهید و جانبازی که کپر نشین است؟! از درد جانباز ضایعه ی نخاعی ویلچر نشینی بگویم که با گذشت 27 سال از جنگ هنوز معابر و خیابان ها برایش غیر قابل تردد است و تازه با حقوق اندک سهمیه ی بنزینش را هم قطع کرده اند؟ از درد جانباز اعصاب و روانی بگوییم که خانواده دیگر تحمل و توان نگهداریش را نداشت و رهایش کرده بودند کنار خیابان و یا از درد دروغ و ریا و تملق نزد مسوولان که امری عادی شده و یا از درد فرزند شهیدی که نان آور خانواده است و بیکارش کرده اید و یا از درد جانبازی بگویم که برای کار اداری به بنیاد می رود و توسط کارکنان بنیاد که بر پیشانیشان جای مهر نماز پینه زده، کتک می خورد؟! و یا از بی پناهی جانبازی دیگر که اربابان زر و زور برایش پرونده سازی کرده اند و در زندان است؟!
نمی دانم این دردها اصلا از نظر شما درد است یا نه؟! کورش کبیر 2500 سال قبل گفته که اگر حاکمی بدون اینکه بداند مردمانش گرسنه سر بر بالین می گذارند فرقی نمی کند اگر شب را تا صبح به عبادت مشغول باشد یا به میگساری!
جانباز شیمیایی
انتهای پیام