نگاهی به عملکرد مجمع مدرسین و محققین در گفتگو با آیتالله موسوی تبریزی
شفقنا نوشت: مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، جمعی متشکل از روحانیون مدرس و محقق حوزه علمیه قم است که در سال ۱۳۷۶ در قم تاسیس شد که در میان اصلاح طلبان جایگاه ویژهای دارد. آیت الله سید حسین موسوی تبریزی از بنیانگذاران و دبیر این مجمع، معتقد است مجمع مسایلی را که با منافع مردم در ارتباط است دنبال میکند. از نظر او در جلسات مجمع، دانشجو و استاد دانشگاهی که شرکت میکنند، مانند کلاس درس، سخن می گویند، نقد می کنند و پاسخ میشنوند. موسوی تبریزی موفقترین کار مجمع را اینگونه توصیف میکند که اینجا تنها جایی است که آنها که حرفی دارند، می توانند صحبت کنند و آنهایی که میخواهند حرفی بشنوند با کمال میل می شنوند.
متن گفت وگوی شفقنا با آیت الله موسوی تبریزی را می خوانید:
* فلسفه تشکیل مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم چه بوده است؟
این مسأله از نظر فکری در زمان حضرت امام خمینی (ره) آغاز شده بود، مانند جامعه روحانیت مبارز تهران که اعضایش دو گروه بودند و از نظر فکری در مسائل سیاسی و اقتصادی اختلاف داشتند. آنها در کیفیت برنامههای اقتصادی، سیاسی و حتی گاهی در مسائل جنگ اختلاف فکری داشتند. این مسئله در تهران جامعه روحانیت مبارز را به دو بخش تقسیم کرد: یک قسمت تبدیل به مجمع روحانیون مبارز شد که آقایان کروبی، موسوی خویینیها و خاتمی و … آن را تشکیل میدادند، بخش دیگر مرحوم آیت الله مهدوی کنی و دوستانشان مثل آقای ناطق نوری و … بودند که در حال حاضر هم وجود دارد. برخی فکر میکنند مجمع مدرسین در قم بعد از امام (ره) تشکیل شد، در حالی که مرحوم امام (ره) از سال۶۰ دیدند که در قم همه فعالیتها در دست جامعه مدرسین است، اما از ابتدا مسائلی پیش آمد که امام بعضی از فعالیتها را گرفتند و به برخی از افراد دادند. اوایل سال۵۸ که امام سه ماه در قم بودند و یک دفتر اعزام مبلغ داشتند که جامعه مدرسین آن را اداره میکرد مسائلی پیش آمد که امام (ره) اعزام مبلغ را از آنها گرفتند و به بنده سپردند. بنده آن زمان به امر امام (ره) دفتر تبلیغات را تشکیل دادم که در ابتدا نامش را دایره تبلیغات امام (ره) گذاشتیم. سپس امام (ره) گفتند که به اسم ایشان نباشد، ما هم نام آن را تغییر دادیم و دوستانی را دعوت کردیم که همفکر بودند مثل آقای جعفری گیلانی، شهید حقانی، آقای ری شهری، آقای فهیم کرمانی. البته چند ماه بعد بنده از طرف امام (ره) مسؤولیت قضایی پیدا کردم و به تبریز رفتم و بعد در تهران دادستان کل و سپس نماینده شدم، یا آقای ری شهری به تهران رفت و قاضی دادگاه ارتش شد؛ ولی بیشتر اداره دفتر تبلیغات با افکاری بود که با جامعه مدرسین زاویه داشتند. اختلاف فکری در مسائل مالی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، برخورد با جوانها و روش کار دینی وجود داشت، مثلاً اختلاف در ارتباط با مجلههایی که میخواستیم منتشر کنیم یا گاه در ارتباط با فعالیت در مورد اندیشههای امام، مثل احکام حکومتی و ثانویه پیش میآمد. این یک اختلاف از نظر فکری- فقهی بین جمعی که در دفتر تبلیغات و جامعه مدرسین بودند، به وجود آمد.
* که به فقه پویا و سنتی معروف شد.
بله دقیقا همینطور است که جامعه مدرسین معتقد به فقه سنتی بود. حتی در بعضی از آخرین بیانات امام (ره) آمده است که نظر من همان فقه پویا بر اساس فقه جواهری(فقه سنتی) است. امام (ره) فقه پویا را با فقه سنتی جمع کردند. ایشان همیشه دفتر تبلیغات را تأیید می کردند؛ ولی سفارش می کردند که با دیگران اختلاف نداشته باشید.
پس از آن این مسأله شروع شد. برای مثال در دوره اول خبرگان رهبری ما و جامعه مدرسین، هریک در سراسر ایران کاندیداهایی معرفی می کردیم، به فرض اگر ۳۰ نفر کاندید مورد نظر داشتیم، در ۲۰ نفر اتفاق نظر وجود داشت و ۱۰ نفر دیگر مختلف بودند، یا در انتخابات مجلس که به دستور امام فقط در قم می توانستیم کاندید معرفی کنیم، در یک مورد موافق بودیم و بقیه مورد اختلاف بودند. چنین مسائلی وجود داشت، در حالی که ما حرف امام (ره) را گوش کردیم و بعد از منشور امام در جلسه همفکری با آنها در مدرسه آیت الله گلپایگانی (ره) شرکت کردیم. بعد از رحلت امام، در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی هم به شکل حزبی فعالیت نکردیم. ایشان به ما علاقه داشت، با ما کار میکرد و ما هم به ایشان ارادت داشتیم. ایشان به جامعه مدرسین هم علاقه داشت، آقای هاشمی اینگونه بود که در مجلس هم با همه گروهها کار میکرد، در دوران ریاست جمهوری هم از میان همه گروهها وزیر انتخاب کرد. ظاهراً قانون احزاب در سال ۶۲ تصویب شده بود، اما ما آن زمان حزبی تشکیل ندادیم. بعد از ریاست جمهوری آقای هاشمی، تصمیم گرفتیم که حزبی تشکیل دهیم. آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوری احزاب را تشویق میکردند. بنابراین، همه گروههایی که علاقه به حزب داشتند، زمینه را برای تشکیل حزب مناسب دیدند و حزبی تأسیس کردند. بنده نیز به همراه دوستانی که بعضی از آنها در دفتر تبلیغات بودند و برخی خارج از آن، در منزل بنده جلسه گرفتیم، اساس نامهای نوشتیم، برای وزارت کشور فرستادیم و برای اینکه افکار خاص خود را از طریق حزب نشر دهیم، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه را تشکیل دادیم.
* مجمع تاکنون چه اندازه به فلسفه وجودی خود پایبند بوده است؟
مجمع مدرسین و محققین صدر درصد به اهدافش پایبند بوده است و تغییری ایجاد نشده است. بهتر است بپرسید چه اندازه توانسته است به اهدافش برسد؟ در اساسنامه ما آمده است که از قانون اساسی به طور کامل حمایت میکنیم تا زمانی که مردم و رهبری نخواهند قانون اساسی تغییر پیدا کند، ما تابع قانون اساسی هستیم. مسائلی که با منافع مردم در ارتباط است مثل شرکت در انتخابات مختلف را دنبال میکنیم. البته روی افکار عمومی با نوشتن، مصاحبه و کتاب تأثیرگذار هستیم و الحمدلله عدهای هستند که افکار ما را می پسندند. ما در گذشته وابستگی به هیچ دولتی نداشتیم و در حال حاضر هم همینطور است و در انتخابات و در موضعگیری های سیاسی و امثال اینها مستقل عمل می کنیم.
* فرآیندهای داخلی مجمع تا چه اندازه دموکراتیک هست و تا چه اندازه در مجمع به روی کسانی که می خواهند عضو شوند، باز است؟
در داخل مجمع تاکنون همه چیز به صورت دموکراتیک انجام شده است. رئیس، نایب رئیس اول، نایب رئیس دوم و مسئولین کمیته سیاسی و اجتماعی و مانند آن بر اساس رأی اکثریت که رأی دو سوم اعضا است و در بعضی از موارد با رأی اکثریت حاضر در مجلس انتخاب می شوند. در مورد پذیرش اعضای جدید هم اینطور است که اگر کسی پیشنهاد دهد فرد خاصی برای حضور در حزب مفید است، اگر آن شخص را نشناسند، شورایی داریم که درباره شرایط او تحقیق میکند، سپس شورا با شورای مرکزی صحبت می کند، اگر شورای مرکزی بپذیرند با آن فرد مطرح می کنند و اگر او مایل باشد، برای عضویت در حزب دعوت می شود.
* آیا وجود این نهاد سیاسی-حوزوی در توسعه سیاسی حوزه نقش مثبتی داشته است؟
با توجه به محدودیت هایی که ما داریم، می توان گفت نقش ما مثبت بوده است. ما پشتیبانی دولتی و حکومتی و بودجه نداریم که بتوانیم کار خود را انجام دهیم، مثلاً چاپ کتاب و مجلات و … هزینه دارد و واقعاً ما پشتوانه مالی نداریم. ما در قم جلسات سیاسی یا دینی در ماههای رمضان، محرم و صفر تشکیل میدهیم. اکثر افراد شرکت کننده در جلسات، معلمین، دانشجویان و اساتید دانشگاه هستند و الحمدلله موقعیتی در میان افراد روشنفکر جامعه پیدا کرده ایم. هدف ما همین بود که بین این قشر با حوزه ارتباطی وجود داشته باشد؛ چون اینها از حوزه جدا شدهاند. مثلاً در ماه محرم مجالس روضه زیادی برگزار میشود؛ ولی بسیاری از دانشگاهیان و اساتید در آنها شرکت نمیکنند چون بسیاری از مکانها، سخنرانی های ثابتی دارند؛ ولی در اینجا اینگونه نیست، با حضور اساتید دانشگاه در رشتههای خاص خود، مشکلات مختلف اعم از مشکلات شهری، فساد اقتصادی، مفاسد اجتماعی و … بررسی میشود. در همه این موارد متخصص با بررسی کامل علمی می آید و صحبت می کند. دانشجو و استاد دانشگاه شرکت می کنند، مانند کلاس درس، سخن میگویند، نقد میکنند و جواب می شنوند. میتوان گفت اینجا تنها جایی است که آنها که حرفی دارند، میتوانند صحبت کنند و آنهایی که میخواهند حرفی بشنوند با کمال میل می شنوند. به نظر بنده موفق ترین کار ما این بوده است.
* مجمع تا چه میزان در پیشبرد اهداف سیاسی اش موفق عمل کرده است و مهمترین موفقیت های مجمع در این مسأله چیست؟
بهتر است بگویید مجمع و همفکران آن که به مجمع کمک می کردند چقدر موفق بودند؛ چون دوستان ما در اکثر شهرهای ایران سخنرانی می کنند یا در اکثر دانشگاه های تهران یا حداقل دانشگاه های قم استاد دانشگاه هستند. در کنار مردم بودن بسیار مفید واقع شده است و از نظر تأثیرگذاری فکری خوب بوده است. وقتی در انتخابات شرکت می کنیم همیشه موفق نبودیم؛ بالاخره در این موقعیت پولی نداریم و حتی کاندیدای اول و دوم و سوم ما رد صلاحیت می شوند و مجبور می شویم کاندیداهای متوسط یا مشترک بین خود و بعضی از اصولگراها را انتخاب کنیم. در عین حال راضی هستیم، موفق بودیم و گرایش مردم به ما خوب بوده است. مجالسمان هم خوب بوده و کوتاهی ها در این زمینه از سوی ما بوده است اما اقبال مردم خوب است.
* این نهاد چقدر بر حکومت و جریانات اصلی سیاسی جامعه تأثیرگذرا بوده است و چه مقدار از آنها تأثیر پذیرفته است؟
با حکومت به منزله دولت تناسب تنگاتنگ نداریم که دستور دهیم و دستور بگیریم. این مسأله درباره تمام دولتها صدق می کند؛ ولی ما همیشه پیشنهادهایی داریم، اعلامیه هایی در مواقع حساس سیاسی مثل ۱۲فروردین، ۱۵ خرداد، ۲۲ بهمن، انتخابات و بعد از آن صادر میکنیم. اعلامیه ما تنها این نیست که مردم را تشویق به حضور در انتخابات کند. ما اعلامیه تحلیلی می دهیم، اهداف را معین و مردم را تشویق می کنیم که این اهداف را دنبال و در این مجامع شرکت کنند؛ در حالی که بدانند اهداف نظام در هر یک از این مناسبت ها چه بوده است. اگر در مناسبت های مختلف مثل ماه مبارک رمضان اطلاعیه ای دهیم، حکمت ماه رمضان و روزه گرفتن، اجتماعاتی که در مساجد تشکیل میشود و چه باید کرد را بیان میکنیم. برای نمونه در روز قدس سابقه، مصلحت ها و کیفیت حرکت، استفاده بهینه کردن از این راهپیمایی ها را بیان می کنیم و بیشتر از این کاری از دست ما برنمی آید. ما در حد توان خود کارهایی را انجام می دهیم.
* مجمع نهادی فراجناحی تعریف می شود یا جناحی است و متعلق به قالب های جناحی تعریف می شود؟
مسلماً فراجناحی به معنای اینکه هر فکر و اندیشه ای در آن باشد، نیست. در مجمع، اندیشه اصلاحطلبی وجود دارد و از گروه های اصلاح طلب به شمار می رود، اندیشه اصلاح طلبی که توأم با اندیشه دینی و فقهی است و در فقه هم معتقد به فقه پویاست.
* به نظر شما آیا اساساً نهادهای حوزوی باید در قالب جناح های سیاسی تعریف شوند یا فراجناحی باشند؟
به نظر بنده فرقی نمی کند البته در حوزه فراجناحی معنا ندارد. حوزه با اندیشه کار می کند و وقتی اندیشه ای بیان شود ممکن است عده ای به صورت خودکار بگویند احتمالاً از فلان جناح است. اندیشه در زمان امام هم متفاوت بود. امام (ره) وقتی احکام حکومتی و ثانویه را مطرح و بحث شطرنج و موسیقی را بیان میکردند، عده ای م یگفتند دین از بین رفت و عدهای هم نظر ایشان را قبول داشتند و فرمایش امام (ره) را استدلالی بیان می کردند. خود بنده در رابطه با موسیقی و غنا تدریس کردم. این به صورت خودکار نشان می دهد که افکار ما و افکار آنها چیست. اگر اینگونه بحث کنیم، ما در گروه اصلاحطلب قرار میگیریم و در طیف فقه سنتی نیستیم. روش ما این است، بدون اینکه به کسی توهین کنیم. ما بحث طلبگی و استدلال م یکنیم و دلیل خود را هم میگوییم. دیگران هم اگر دلیل یا اشکالی داشته باشند، با حفظ حرمت می شنویم و می گوییم. از نظر ما اینکه گرایش خاصی ما را وادار کند در مسائل خودمان تعصب داشته باشیم، اصلاح طلبی نیست؛ اصلاح طلبی یعنی اینکه ممکن است بنده متوجه شوم که تا دیروز اشتباه کردم، بنابراین باید به سرعت اشتباهم را اعلام و اصلاح کنم. یکی از راه های اصلاحطلبی همین است و اشکالی ندارد که دیروز چیزی را درک میکرده است و امروز برعکسش را.
* ارتباط این نهاد حوزوی با حکومت در دوره های مختلف چگونه تعریف شده است؟
اگر منظور از حکومت دولت باشد، روابط دولت های مختلف با ما متفاوت بوده است، حتی روابط با ما در دولت آقای خاتمی با دولت آقای روحانی فرق داشت و روابط دولت آقای احمدی نژاد هم با آن دو متفاوت بوده است. درباره آقای هاشمی باید بگویم که ما از ابتدا با ایشان آشنا بودیم و ارتباط بسیار خوبی داشتیم. آن زمان مجمع وجود نداشت و دفتر تبلیغات بود، هرگاه مطلبی داشتیم، گروه یا هئیت مدیره خدمت ایشان می رسیدیم. بعد از تشکیل مجمع که ایشان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند، ما حداقل در سال ۱یا ۲ مرتبه خدمت ایشان میرفتیم. برای مثال چند ماه قبل از فوتشان یا زمان انتخابات در سال۹۲ که آقای روحانی کاندید شده بود برای مشاوره نزد ایشان رفتیم. نظرات ما به نظرات ایشان بسیار نزدیک بود.
* منزلت مجمع در نزد حوزویان را چطور بررسی می کنید؟
در این مورد چهار گروه در حوزه هستند. ما حوزویانی داریم که با ما رفیقند و حتی همفکر هستند؛ ولی دوستی خود را اظهار نمی کنند. گروهی هم مخالف ما هستند که آنها هم دو دسته اند: برخی از آنها مخالفتشان را نشان نمی دهند و برخی اظهار مخالفت می کنند که این حق برای آنها محفوظ است. حوزویان اصلاح طلبی هم هستند که با ما هم فکرند و این همفکری را در ظاهر نشان می دهند. این دسته بندی درباره جامعه مدرسین هم وجود دارد. البته مخالفتی با ذات آنها وجود ندارد بلکه مخالفت با بعضی از روند کارها، افکار و کاندیداهایشان می شود.
* به نظر شما گروهی که به افکار شما نزدیک و علاقه مندند و این امر را اظهار می کنند، از نظر تعداد قابل توجه هستند؟
به نظر بنده تعداد قابل توجهی هستند؛ ولی درباره اینکه در کل افرادی که اظهار می کنند، بیشتر هستند یا آنهایی که علاقه خود را نشان نمی دهند، اطلاعی ندارم.
* منزلت اجتماعی مجمع چطور است؟
ما امکانات تبلیغی بسیار کمی داریم و از جایی بودجه ای دریافت نمی کنیم؛ اما دانشگاه، مساجد و گروه های مختلف مردمی، از شهرهای مختلف بسیار درخواست می کنند که برای آنها از مجمع سخنران بفرستیم. دوستان ما در ماه های رمضان، محرم و صفر و در زمان انتخابات و شرایط حساس سیاسی به شهرهای مختلف می روند و در دانشگاه های مختلف به گفتگوهای دانشگاهی اقبال وجود دارد.
* به نظر شما اشتباهات مجمع از بدو تأسیس تاکنون چه بوده است؟
به طور کلی احتمال دارد بنده یا فردی دیگر به صورت شخصی در منبر مطلب اشتباهی داشته باشیم؛ ولی بنده فکر نمی کنم در جایی به مثابه نظریه مجمع اشتباه فاحشی کرده باشیم. این خودخواهی نیست، اعلامیه ما چاپ شده و در سایت هایمان وجود دارد. البته ما به منزله یک انسان گاهی در رابطه با کیفیت برخورد با برخی از مسائل سیاسی ممکن است بگوییم فلان جا برخورد تندی شده است و اگر اینگونه نمیشد بهتر بود. ما غیر از مسائل سیاسی و دینی و مذهبی چیزی نداریم. گاهی نظرات فردی اظهار می شود و گاهی به مثابه گروه مطرح می شود. درباره اطلاعیه مجمع، چند بار بررسی می شود، گروهی می نویسند، شخص دیگری مطالعه می کند، سپس بنده می خوانم. تاکنون دیده نشده است که مجمع در جریانی اطلاعیه ای رسمی صادر کرده باشد که بخشی از آن بد بوده باشد.
انتهای پیام