حناچی: با ادبیات نظام آشنایی دارم/مردم تلاش پوپولیستی را تشخیص میدهند
روزنامهی قانون در مقدمهی گفتگو با «پیروز حناچی»، یکی از نامزدهای شورای شهر برای شهرداری تهران نوشت: بازار گمانيزني درباره انتخاب شهردار پايتخت اين روزها بسيار داغ شده است؛ پس از رفتن نجفي، احزاب مختلف براي جلوس بر كرسي بهشت با يكديگر به رقابت پرداختهاند. چهارم ارديبهشت در جلسه شوراي شهر تهران، هفت گزینه نهایی شهرداری تهران از میان 28 گزینه انتخاب شدند؛ آنها بايد برنامههای خود را به شوراي شهر ارائه دهند تا از میان آنها، دو نفر به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب شوند.
اما روز گذشته، برخی شایعات حاکی از آن بود که محمد ابراهیم انصاري لاری، يكي از هفت گزينه نهايي انصراف داده و همین موضوع انتخاب شهردار تهران را وارد مسير تازهاي كرد و بسياري از معادلات را بههم ريخت. البته برخی از رسانه ها این موضوع را تکذیب کردند به هر ترتیب تهران بهعنوان پايتخت كشور سالهاست از نبود شهرداري از جنس مديريت شهري رنج ميبرد. تاكنون مديراني از جنس سياسي بر كرسي بهشت تكيه زدهاند و پيامد اين مديريت سياسي، كلاف سردرگمي بهنام تهران است. امروز تهران، نيازمند مديري متخصص، با درک و پشتوانه سياسي است اما هرگز نبايد فراموش كرد كه بارزترین ویژگی شهردار پايتخت باید سلامت او باشد که هیچ جریان سیاسی علیه او بهانه نداشته باشد تا بتواند به او فشار وارد کند.
پيروز حناچي، يكي از گزينههاي نهايي شهردار تهران است. او سياستمداري اصلاحطلب و البته متخصص در مديريت شهري است. حناچي تاكنون سمتهايي مانند معاون فنی شهرداری تهران، دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران، معاون معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازي، معاون نظام مهندسی و اجرای ساختمان، وزیر مسکن و شهرسازی و نخستین ريیس مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی معماری و شهرسازی و… را در كارنامه خود داشته است. با او درباره چالشهاي تهران و انتخاب شهردار بهگفتوگو پرداختهايم كه با يكديگر ميخوانيم.
در چند دهه اخير شهرداري تهران به سكوي پرتابي براي رياست جمهوري تبديل شده است و بيشتر مديراني از جنس سياسي بر اين كرسي تكيه زدهاند، نه مديراني از جنس مديريت شهري. هزاران مشكل بزرگ و كوچك اين كلانشهر سالها در سايه سياستزدگي شهردار بهوجود آمده است. به اعتقاد شما انتخاب شهردار سياسي براي تهران درست است؟
انتخابات محلي در تمام دنيا، قدم نخست در رقابتهاي سياسي است. احزاب ميآيند، نهادهاي مدني خواستهها و مطالبهها را بيان ميكنند، احزاب آنها را دستهبندي كرده و براي آن برنامه تعريف ميكنند؛ احزاب در نهايت از مردم راي اخذ كرده و برنامهها را اجرايي ميكنند و نسبت به شعارهای انتخاباتی در مقیاس محلی نیز متعهد هستند. تمام اين رقابتها از جنس رقابتهاي سياسي نیز است اما در مقیاس محلی بهدنبال اهدافي مانند رضايت مردمي و تاثير مثبت در زندگي شهروندان و جوابگویی به درخواست گروههای مختلف هستند و به همين دليل مردم راي ميدهند. حالا اگر از انتخابات و راي شهروندان تنها براي مسائل سياسي استفاده شود كه متاسفانه در دورههاي گذشته اين اتفاق رخ داده ، درنهايت به بي اعتماد و سرخوردگي مردم منجر خواهد شد. در انتخابات شوراهاي دوره پنجم كشور، در ميان 10 كلانشهر كشور تغييرات معناداري رخ داده است.
مردم بعضی از اين شهرها در انتخابات شورا بسيار فعالتر از رياست جمهوري بودهاند. اين مساله حاكي از آن است كه شهروندان بهراستي بهدنبال تغيير در نظام مديريت شهري بوده و اين خواسته را عملي كردهاند. بايد اين موضوع را قدر دانست، بهآن توجه کرد و به آن سمت و سو حركت كرد. شهروندان آمدهاند،تغيير را ايجاد و اعلام كرده اند كه پيشينه سياسي مهم است ولي ميخواهند شهر را به دست متخصصان بسپارند. هنگاميكه چنین پيامي از سوي شهروندان صادر ميشود، به ازاي آن بايد برنامههاي تخصصي اجرا شود كه در نهايت رضايتمندي شهروندان را فراهم کند .مردم ما بسیار فهیم هستند و تلاش پوپولیستی را از اقدامات زیربنایی تشخیص میدهند .
باتوجه به اينكه شما بيشتر از مرد سياست، به مدير شهري معروف هستيد، شانس شهردار شدن خود را در پايتخت سياسي چقدر ميدانيد و در نهايت اگر شهردار شويد، قدرت و توان شما براي ارتباط با نظام چه ميزان است؟
مهمترين ويژگي من ايجاد تعامل و برقراري ارتباط است. تجربه اي كه در دولت در اينباره كسب كردهام،تاثير فراواني بر تعامل شهرداري و دولت خواهد گذاشت. با ادبيات نظام آشنايي كاملي دارم و ميدانم چگونه رفتار كنم يا سخن بگويم كه بر حوزههاي مختلف تاثيرگذار باشد. همچنين ميتوانم با هيات وزيران ارتباط برقرار كرده و با آنها درخصوص حل مسائل شهري مذاکره و همكاري كنم .نكته قابل توجه اينجاست كه تهران از يك سو در نگاه مديران شهري، پايتخت و بزرگترين كلانشهر كشور است اما از سوي ديگر در نگاه نظام، تهران قلب ايران است. بايد بين اين دو نوع نگاه، تعادل ايجاد كرده و به نگرانيهاي نظام توجه كنيم . در دورههاي گذشته، شهرداران شهر را به تنهايي اداره ميكردند و چوب آن را شهر، مردم و نظام خوردهاند. نبايد اين مسائل دوباره تكرار شود. تلاش كنيم براي حل مشكلات تهران با دستگاههاي مختلف تعامل و همكاري داشته باشيم. اگر اختلافي بين مسئولان در دولت و شهرداري وجود داشته باشد و نيروها بخواهند يكديگر را خنثي كنند ، مشكلات تهران چند برابر خواهد شد. هر فردي كه بتواند اين هماهنگي را ايجاد كند، خدمت بيشتري به مردم و شهر انجام ميدهد. همچنين از شورا تشكر ميكنم كه اين اقبال را به من نشان داده و فضا را فراهم كردهاند. جدا از اينكه شهردار تهران بشوم يا خير، تمام تلاشم را براي تبديل اين نقطه نظرات تخصصي به خواسته يا مطالبه دايمي خواهم كرد.
باتوجه به اينكه شما پيش از آنكه بهعنوان معاون عمراني شهرداري تهران مشغول فعاليت شويد، در سمت دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و معاون معماری و شهرسازی وزیر راه مشغول به كار بودهايد، چه تصوري درباره شهرداري تهران داشتهايد و چه ميزان اين تصورات با وضعيت فعلي شهرداري تهران،تطبيق داشته است؟
تصور من قبل از ورود به شهرداري، يك سازمان عظيم با چارچوب محكمي بود كه ميتواند مشكلات جاري خود را در دراز مدت و كوتاه مدت حل كند اما اين مساله با واقعيت فاصله بسياري داشت. درحال حاضر شهرداري تهران با دو چالش اصلي مواجه است. از يك سو حجم اندك منابع مالی پایدار در مقابل منابع ناپايدار است كه به جرات ميتوان گفت بخش عمده منابع مورد نیاز شهرداری از محل منابع ناپایدار تهیه ميشود. این خود مشکلات آتی را در پی خواهد داشت.
من در گذشته باتوجه به شواهد و آمار، اين وضعيت را براي شهرداري تهران پيش بيني كرده بودم. اما این موضوع تنها ويژه تهران نیست بلكه بسياري از شهرهاي كشور هماكنون با همین وضعیت، تامین منابع و كسب درآمد ميكنند. یعنی بسیاری از ارزشها و دارايیهای خود را به حراج میگذارند تا هزينههاي جاري مانند حقوق را پرداخت كنند و شهرداري تهران نيز از اين قضيه مستثنا نيست. همچنين به دليل تامين هزينههاي جاري، شهرداريها نميتوانند خدمات ويژهاي يا پروژههاي عمراني مناسبي با نگاه علمی و پایدار در شهرها اجرا كنند و شهر را به تعادل برسانند. نتیجه این امر کاهش کیفیت زندگی در شهرها خواهد بود.
درحال حاضر باوجود آنکه نجفی این نگاه را قبول داشته اما در این مسیر گام برداشت ،حدود 65 درصد بودجه شهرداري تهران صرف هزينههاي جاري ميشود. مهمترين دلايل آن كاهش بودجه، عدم تعريف درآمدهاي جديد و تعهدات بيشمار است. در دوره جديد مديريت شهري، تاكنون حدود 6 هزار ميليارد تومان از بدهيهاي شهرداري پرداخت شده است.
دومين چالش انباشت نيروي انساني است. در زمان مديريت كرباسچي در شهرداري تهران حدود 23 هزار نيرو وجود داشت، در زمان مديريت الويري 42 هزار نيرو و هماكنون 67 هزار نيرو بهصورت مستقيم و تعدادي دیگر نيز بهصورت غير مستقيم از سوي شركتها در شهرداري تهران كار ميكنند. اين درحالي است كه پستهاي رسمي شهرداري كمتر از 16هزار است اما اين معضل تنها مختص به تهران نيست بلكه در ديگر شهرهاي كشور نيز چنين مشكلي رخ داده است. شايد مهمترين دليل آن تبعات بدون کنترل اجراي قانون شوراهاست. اختيارات را واگذار كردهايم اما سيستم كنترلي كه سازمان شهرداريهاي وزارت كشور بوده، به وظيفه خود در طول اجرای قانون در دوره های قبل عمل نكرده است. اين سازمان وظيفه كنترل، آموزش، استانداردسازي آموزش و تشكيلات و هدايت تخصصي شهرداريها را بر عهده دارد. نقش اين سازمان از آغاز تصویب قانون و تاسیس آن بسيار ضعيف بوده است.
به اعتقاد شما چالش اصلي كلانشهر تهران چيست؟
در گذشته مطالعهاي براي 10 كلانشهر كشور انجام دادهايم. براساس اين تحقيقات، بهطور متوسط حدود 79درصد از منابع درآمدي اين شهرداريها، ناپايدار است. اين مساله،تهديد بزرگي براي مديريت شهري كشور است. اين بهآن معناست كه اگر تقاضايي براي صدور پروانههاي ساختماني و … نباشد، شهرداري با بحراني در تامين بودجه و انجام امور جاری خود مواجه ميشود. از آنجاييكه شهرداريها در چنين زمانهايي بايد امور جاري خود را انجام دهند به سمت و سوي درآمدهاي ناپايدار هدایت ميشوند.
هنگاميكه شهرداري به درآمد ناپايدار وابستگي شديدي داشته باشد، در دوران ركود دچار مشكلات بيشماري ميشود. در چند سال اخير به دليل اشباع بازار، تورم، تحريم و آرزوهاي بلند پروازانه كه اجراي برنامه 20 ساله را در سه یا چهار سال ميخواستند، انجام دهند،هزينههاي بسياري به تهران تحميل شد.
براساس آمارهاي كالبدي در فاصله سالهاي 92- 90 سالانه 33 ميليون متر مربع در تهران پروانه صادر شده است. این آمار یعنی معادل يك شهر 800هزار نفري در سه سال متوالی در قلب تهران ايجاد كردهايم و اين مساله، پيشخور كردن ظرفيتهاي تهران براي آينده بوده است. چرا باید چنین اتفاقی که غیر قابل جبران است، رخ دهد؟
باتوجه به مسائلي كه پيش آمده، حال تهران در چنين وضعيتي قرار گرفته است؛ به همين دليل براي حل اين بحران نيازمند برنامههاي روشني براي كاهش هزينههاي جاري و غير ضروري هستيم. اين كاهش هزينهها بايد انجام شود. نجفي نيز در روزهاي نخست گامهايي در راستاي كاهش هزينههاي غيرضروري برداشت و به نظر من شهردار بعدي نيز بايد ادامه دهنده اين مسير باشد.
نظرسنجي را نجفي در روزهاي نخست در شهرداري تهران انجام داد؛ در اين نظرسنجي، از مردم تهراني سوال شدكه مهمترين چالشهاي شهر تهران چيست؟ بخشی از نقشه راه شهرداري از ميان همين نظرسنجي بيرون ميآيد و اولويتهاي تهران مشخص ميشود. به اعتقاد من، شهردار آينده بايد كاري كند كه بدنه شهرداري كمترين اصطحكاك را با مردم داشته باشد. هرجايي كه اصطحكاك بدنه با ارباب رجوع وجود دارد، زمينه ساز فساد شده است. اگر كاري كنيم كه اين كار به حداقل برسد، برنده خواهيم بود.همچنين بحثهاي آلودگي هوا و ترافيك به يكديگر مرتبط هستند. متاسفانه نتوانستهايم باوجود همه اين اقداماتي كه انجام شده، روي ترافيك و آلودگي تهران تاثير مستقيمي بگذاريم. اگر هم تاثيري گذاشتهايم بهدليل انجام پروژههاي ديگر، آنها را خنثي كردهايم؛ به عنوان نمونه مترو را توسعه دادهايم و در چشم انداز اجرای مترو، بايدترافيك تهران 55 درصد كاهش داشته باشد؛ هماكنون اين تاثيرگذاري كمتر از ۱۸ درصد است.
به موازات اجراي پروژههايي براي كاهش آلودگي هوا و ترافيك، تراكم مسكوني در بخشهاي بسياري از شهر را افزايش دادهايم. اين ظرفيت محدود را هنگاميكه بارگذاري سنگين در اطراف آن انجام ميدهيم از ميزان تاثيرگذاري آن ميكاهيم و اين نكته مهمي است كه بايد به آن توجه ويژهاي شود؛ برنامهها بايد در امتداد يكديگر اجرا شوند تا موجب كاهش يا خنثي كردن تاثيرگذاري يكديگر نشوند.
به عنوان نمونه در شهري كه اعلام ميكنيم انسانمحور است، برنامههاي عملياتي با هدف توسعه فضاهایی درحوزه قلمرو عمومي، تعريف ميشوند. اما در عمل ميبينيم در شهر تهران كه مديران شعار انسان محوری سر ميدهند، صدر را دو طبقه ميكنند و اين بهآن معناست كه درست مخالف آنچه ميگوييم، عمل كردهايم.
هماكنون در آستانه برنامه سوم شهرداري قرار داريم؛ توصيه من به همكارانم، اجراي روح مديريت راهبردي است. براي رسيدن به آن نيز بايد آسيبشناسي مشكلات صورت گيرد و از تجربهها استفاده شود تا آگاه باشيم كه در چه موقعيتي قرار داريم و با چه مشكلاتي روبهرو هستيم ؛ در نهايت بايدچشم اندازي مورد قبول و مشترک را براي حل مشكلات تعريف كنيم و روشهاي رسيدن به اين چشمانداز نيز مشخص باشد.
براي درك بهتر اين موضوع مثالي را بيان ميكنم. اگر از شهرداران مناطق سوال شود كه برنامه شهرداري براي سال ۱۴۰۴ چيست؟ پاسخي ندارند. حتي من بهعنوان معاون شهردار نيز نميتوانم پاسخ دهم؛چرا كه برنامه دوم شهرداري را تهيه كرده اما چشم انداز مشتركي تهيه نكردهايم. چشمانداز مشترک یعنی اگر از 60 درصد تهراني ها سوال كنند كه چشمانداز تهران براي ۱۴۰۴چيست،همه آنها بتوانند خصوصيات آن را بگويند.
به باور بسياري از كارشناسان، كاهش هزينههاي جاري، يعني تقابل بدنه شهرداري با شهردار، نظر شما در اينباره چيست؟
كاهش هزينههاي غيرضروري، ايستادن مقابل بدنه شهرداري نيست؛چراكه بدنه شهردار نيز با اين هزينهها که جنبه ریخت و پاش دارد و غیر شفاف هزینه ميشود، مخالف است و حتي در اين موضوع از شهردار نيز حمايت ميكنند. ممكن است افرادي كه منافعي در هزينههاي غيرضروري دارند ، مخالفت و موانعي بهوجود آورند اما نبايد آن را بهپاي بدنه شهرداري نوشت. اما كاهش نيروي انساني ميتواند شهردار را مقابل بدنه شهردار قرار دهد؟
بهاعتقاد من با استراتژي برد -برد اين مساله قابل حل است. اگر براي نيروهايي كه تعديل ميشوند، منافعي را به شكل رسمي تعريف كنيد و اين منافع جذاب باشد، تعديل نيرو رخ خواهد داد. نكتهاي كه كمتر به آن توجه شده، نقطه قوت شهرداريها به ويژه تهران در بحث اشتغالزايي است. به اعتقاد من شهرداري تهران، توان بيشتری از دولت در اشتغالزايي در تهران دارد و اين مساله را ميتوانيم اثبات كنیم. اين ظرفيتي است كه در شهرداري تهران وجود دارد. ميتوانيم اين ظرفيت را به صورت رانت توزيع كرده يا درجهت حل مشكلات شهرداري براي كاهش بدنه استفاده کنیم؛ اگر راه دوم را انتخاب کنیم ، نيروهاي شهرداري راضي خواهند شد با اخذ امتيازي از بدنه شهرداري جدا شوند. تاكنون به اين ظرفيت توجه نشده است، امیدواريم با برنامههاي روشني، از آن استفاده كنيم و اين دوران سخت رياضتي را پشت سر بگذاريم و به تعادل دست يابيم. تعادل زماني رخ ميدهد كه منابع مالي پايدار با هزينهها برابري كند؛ بهعنوان نمونه، ايدهآل دولت در تامین هزینه های كشور این است که با ماليات و صادرات غيرنفتي بتواند کشور را اداره کند . براي شهرداري نيز اداره شهر با منابع مالي پايدار و درآمد سالم نقطه هدف است. تهران شهري است كه طرح تفصيلي آن با آنچه در شهر اجرا شده است، مغايرت حتي 80 درصدي دارد. در چند دهه اخير شهرداران بدون برنامه و چشمانداز مشخصي، تنها بهصورت سليقهاي تهران را اداره كردهاند. حال به اعتقاد شما ميتوان چشمانداز مشتركي را براي پايتخت تعريف كرد؟
گاهي اوقات قطار مديريت شهري تهران از ريل خارج شده است. در بحث مغايرت طرح تفصيلي نيز از زماني اخبار آن رسانهاي شد كه دولت تغيير كرد. دبیرخانه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران به كاركرد نظارتي و اصلي خود بازگشت؛ مسائل را پيگيري كرد و موضوع را به هيات دولت كشانده و هشدارهاي بسياري درباره پيامدهاي منفي مغايرت طرحهاي جامع و تفصيلي داديم . اين اتفاقها بايد به صورت دايمي، رخ دهد. نكته قابل توجه اينجاست كه طرح تفصيلي يا جامعه وحي منزل نيست و ميتواندبازبيني شود. اما نبايد راه را گم كرد. شهر يك موضوع دايناميك است و مولفه هاي بسياري در شهر وجود دارند كه آنها را شناسايي ميكنند و براساس آنها برنامهريزي ميشود. اما گاهي اوقات در اجرا مشاهد ميكنيد كه بسياري از اين برنامهها قابليت اجرا ندارند. بايد بتوانيدبازگرديد و آن را اصلاح كنيد و به همين دليل ميگويم، طرح تفصيلي وحي منزل نيست. قانونگذار در دهه 50 بهدرستي تشخيص داده بود كه كميسيون ماده 5 موضوع قانون تاسیس شورایعالی شهرسازی و معماری ایران تشكيل شود و این کمیسیون محلي براي بازبيني همين طرحهاي شهري است.
باتوجه به بدهي 53 هزار ميليارد توماني شهرداري و ركود در بخش مسكن و هزينههاي سرسامآور جاري در شهرداري، برنامه شما درخصوص بحث تحقق درآمد پايدار براي حل بحران مالي در كوتاه مدت و بلند مدت چيست؟آيا شما بحران مالي شهرداري را آسيب شناسي كرده ايد؟
در مسئوليت قبلي، من متولي شهرهاي ايران از جمله تهران بودهام. مطالعاتي را در بحث بحران مالي شهرداريها انجام دادهايم. در همين راستا گزارشي را به دولت ارسال كرديم كه اين گزارش موجب تشكيل كميسيون كلانشهر شد. به هيات دولت گفتيم كه سد شهرسازي در كشور فرو ريخته است؛ به اين معنا كه روي هر نقطهاي از كشور كه دست بگذارند، ميتوانند ساخت و ساز انجام دهند و اين بزرگترين تهديد براي شهرسازي كشور محسوب ميشود. شهر، روستا، بيابان، جنگل و كوه نيز در اين ميان تفاوتي ندارد.
در بهترين زمينهاي شمال، گردنه حيران و حتي وسط تنگه واشي نيز ميتوانستند ويلاسازي انجام دهند. ما توانستيم حساسيت هاي موضوع را افزايش دهيم و در نهايت رييسجمهور بيان كردند كه اين موضوع مهمي است و دستور دادند كه در كميسيون كلانشهرها اين مسائل مطرح و حل شوند.
در اين كميسيون اتفاقهاي خوبي رخ داده است. لايحه منابع مالي پايدار نيز در اينباره تهيه اما متاسفانه با بدشانسي مواجه شد و بهدليل مشكلات كسري بودجه به نتيجهاي نرسيد اما به اعتقاد من ميتواند به نتيجه برسد.
هنگاميكه پيشنهاد ميدهيد كه بخشي از مالياتهاي محلي به شهرداریها تخصيص يابد،بخشهاي اقتصادي دولت ممكن است كه واكنش نشان دهند. به نظر من اين كار بايد انجام شود. شهردار بعدي تهران با همكاري مابقي شهرداران كلانشهرها بايد اين لايحه را پيگيري كنند و اين كمكي بود كه دولت روحاني به شهرداريها كرد.
مديران پيشين شهرداري تهران بارها اعلام كردهاند كه دولت هيچ كمكي به شهرداري تهران نكرده است اما دولت اول روحانی 11هزار و 800 ميليارد تومان به شهردار اسبق تهران از محل ماليات بر ارزش افزوده پرداخت كرده است. البته اين رقم كاهش يافت؛ چرا كه سهم شهري و روستايي در تهران در مصوبات بعدی تغيير كرد . البته يكي از كارهاي خوبي كه نجفي انجام داده، افزايش اين رقم است و شهردار بعدي براي تحقق درآمد پايدار اين مسير را بايد ادامه دهد.
در بحث تحقق درآمد پايدار، چه برنامه اي داريد؟
بسياري از شهرهاي دنيا در ايجاد جاذبههايي كه توليد ثروت كند، با يكديگر رقابت ميكنند. در پاريس، فرانسويها موزه لوور را توسعه دادند. توسعه لوور و پيراميد شيشهاي آن را بهعنوان نماد كه جاذبه گردشگري محسوب ميشود، احداث كردهاند. همچنين طرحهاي ديگر را در ادامه بافت تاريخي در لدیفنس اجرا كردهاند كه درنهايت منجر به درآمدزايي براي شهر شده است. در مقابل در انگلستان نيز لندنآی و توسعه موزه ملی بریتانیا و… و در مادرید، سئول، استانبول وطرحهاي مشابههاي اجرا شد. در اسپانيا و ايتاليا نيز طرح هايي اجرا شد كه باوجود توسعه اقتصاد مبتنی بر فرهنگ، ايجاد جاذبه و ثروت كردهاند. نمونه ملموس آن در تهران، پل طبيعت است. در اطراف پل طبيعت حتي يك دكه نيز ميتواند به اندازه مغازه بزرگي درآمد داشته باشد. در شهر به اندازه ايجاد جاذبههايي از اين جنس، ميتوانيم توليد ثروت داشته باشيم. تبديل تهديد به فرصت نيز بخش ديگري است. فضاهاي متروكهاي در شهر هستند كه پتانسيل آن را دارند به چرخه حيات شهر بازگردند، مسئوليت بپذيرند و به جاذبه و كانون توليد ثروت در شهر تبديل شوند. به عنوان نمونه سيمان ري، قديميترين كارخانه سيمان ايران است. ميتوانيم بگوييم ايران را با اين كارخانه ساختهايم؛ به همين دليل بايد از آن نگهداري كرده و مسئوليت جديدي براي آن تعريف كنيم. همچنين سيلوي تهران، كارخانه دخانيات، روغن نباتي قو، برق الستوم و… نيز مي توانند به جاذبهاي ثروتساز براي تهران تبديل شوند.
پرداخت حقوق درحال حاضر يكي از چالشهاي اصلي شهرداري تهران است، براي اين مساله ، چه تدبيري انديشيدهايد؟
مجموعه برنامههايي مانند كاهش نيروهاي شهرداري با رضايت، كاهش هزينه جاري وكمك ماليات بر ارزش افزوده،ميتواند تعادل را بهوجود بياورد. البته يك دوره سختي را در پيش روي خواهيم داشت اما درحال حاضر وضعيت درآمدهاي شهرداري تهران نسبت به روزهاي نخست كار نجفي بهتر شده است.
براي پرداخت بدهيهاي شهرداري، چه برنامهاي داريد؟
موضوع بدهي نميتواند نگران كننده باشد؛ از قدیم گفتهاند مرداست و قرضش، شهرداري است و بدهي، اينكه تمام بودجه را هزينه كنيد نيز خيلي عجيب و اتفاق بدي نيست. اما هنگاميكه شهرداري بدون برنامه و طرح يا با ایجاد رانت، بدهي ايجاد ميكند، آن وقت اين مساله خطرناك است.
انتهای پیام