خرید تور نوروزی

پاسخ فارس به نامه‌ی کارگردان ایرانی به ترامپ

خبرگزاری فارس در یادداشتی با تیتر «تأملی درباره نامه کارگردان ایرانی به ترامپ / کاش با آن‌ها که آمریکا را «کدخدا» می‌دانند، مشورت می‌کردید»، نوشت:

احتمالا آقای کارگردان حافظه تاریخی ضعیفی دارد که 65 سال دشمنی آمریکا با مردم ایران و بدعهدی‌اش در توافق برجام را فراموش کرده است که چنین خوار و مرعوب به تمجید از او می‌پردازد و حاضر است پرچم آمریکا را در میدان آزادی بالا ببرد.

حکایت اظهار نظر برخی از هنرمندان کشور در امر سیاست مسبوق به سابقه چندانی نیست و آغاز آن به صورت گسترده به زمان ظهور شبکه‌های اجتماعی باز می‌گردد؛ اظهاراتی که به محض ارائه، مقبول جامعه روشنفکری می‌شود و همین امر باعث می‌شود این هنرمندان با ضرایب بالاتری به اظهارات خود ادامه دهند. اظهاراتی که بعضاً از احساسات نشأت می‌گیرد و گاهی تا جهل مرکب پیش می‌رود؛ جهلی که شاید سؤالی را به ذهن متبادر می‌کند که چرا شخص یا اشخاصی که تاکنون سابقه سیاسی آن‌ها تنها خواندن صفحه سیاسی‌ روزنامه‌ها بوده است، باید درباره عرصه‌ای که آگاهی لازم را درباره آن ندارند، ورود کرده و اظهار نظر عمومی می‌کند.

محبوبیت این افراد میان توده مردم باعث می‌شود که اینگونه نظرات سطحی مقبول واقع شده و تأثیرات مخربی را بر پیکره آرای عمومی بگذارد. نمونه و مصادیق اینگونه نظرات ناآگاهانه را می‌توان قبل و بعد انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۶ مشاهده کرد. اکثر هنرمندانی که در ایام انتخابات، مردم را برای حضور پای صندوق و رأی‌دادن به کاندیدای مدنظرشان تشویق می‌کردند، تنها چند ماه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری و با پررنگ‌شدن مشکلات اقتصادی، از انتخاب خود اظهار پشیمانی کرده و از مردم برای گمراه کردنشان در زمان انتخابات عذرخواهی کردند.

پدیده سلبریتیسم، چند وقتی است در کشورمان با سرگروهی هنرمندانی سرشناس آغاز و این موضوع باعث نگرانی بسیاری از تحلیلگرایان شده است. پدیده‌ای که اگر چه بسیار ساده به نظر می‌رسد؛ اما تاثیرات مخرب آن،‌ در گام اول بر پیکره جوانان و سپس بر پیکره جامعه می‌نشیند.

با روی کار آمدن شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام، این عرصه باعث شد برخی از هنرمندان بی‌محابا درباره هر پدیده‌ای به اظهار نظر بپردازند و بازنشر این اظهارات خام‌دستانه توسط رسانه‌های رسمی کشور هم به سلبرتی‌پروری دامن بزند.

در یکی از جدیدترین این اظهارنظرها که البته نه در شبکه‌های اجتماعی که در یک خبرگزاری رسمی منتشر شده، نامه سرگشاده علیرضا داوودنژاد، کارگردان فیلم سینمایی فِراری به رئیس‌جمهور آمریکاست. نامه‌ای که نه تنها نشانه‌ای از دانش سیاسی و هوشمندی در آن دیده نمی‌شود، بلکه وادادگی و سرسپردگی در خط به خط آن عیان است.

او در این نامه، خطاب به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا آورده است:

«آقای ترامپ!

ملت بزرگ آمریکا، با هنرمندان، ورزشکاران و دانشمندان خود به هر چه که بخواهد می‌رسد و به ارعاب، تهدید و آزار ملت‌های دیگر احتیاجی ندارد.

ملتی که مردم جهان، در همه جا برای خرید، کالاهای او صف می‌بندند، ملتی که هنرمندان آن در قلب ملت‌ها جا دارند و ملتی که ورزشکاران آن به بشر سلامتی و تحرک می‌بخشند؛ چه احتیاجی دارند که برای ملت‌های دیگر کج‌خلقی کنند یا به روی آنها اسلحه بکشند.

آنچه امروز بشر به آن نیاز دارد و برای رسیدن به آن هر چه را دارد در طبق اخلاص می‌گذارد، رویت‌پذیر شدن الگوهای زیباشناختی زیست انسانی است.

شاید باورتان نشود، اما روزی کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا، تغییر کاربری می‌دهند و نیروهای خوش‌قریحه، متخصص و خلاق خود را به کار آبادانی و ارتقاء کیفیت زندگی همه ابناء بشر می‌گمارند. ملت آمریکا که  آمیزه‌ای از همه ملت‌های جهان است، پرچمدار محبت و احترام به نوع بشر خواهد شد و با پیشگام شدن در نابودسازی تسلیحات هسته‌ای راه تازه‌ای پیش پای دوستی و صلح جهانی باز خواهد کرد. باید قدر این ملت بزرگ را دانست و محبوبیت و احترام را به اصلی‌ترین نماد هر کشور یعنی پرچم آن بازگرداند.

من به‌ عنوان یکی از هنرمندان کشور ایران، قول می‌دهم که با پیش‌قدم شدن شما برای عاری ساختن جهان از تسلیحات هسته‌ای، شخصا پرچم آمریکا را در میدان آزادی تهران به اهتزاز در آورم.

به امید فرا رساندن آن روز برای شما موفقیت آرزو می‌کنم.»

این کارگردان یا از سیاست بی‌اطلاع است یا حافظه تاریخی کوتاهی دارد و بدعهدی غربی‌ها در ماجرای برجام را فراموش کرده است؛ برجامی که قرار بود گره‌گشا باشد و به فرجامی خوش بینجامد، اما نه تنها هیچ نتیجه‌ای برای کشور نداشت؛ بلکه بار دیگر ثابت کرد دولت‌های غربی به ویژه آمریکا دلسوز ملت ایران نیستند و صرفاً منافع خود را دنبال می‌کنند.

کاش آقای داوودنژاد به جای اینکه برای رئیس‌جمهور بی‌منطق آمریکا فرش قرمز بگسترد و میدان آزادی کشورش را به مدعیان دروغین آزادی پیشکش کند، اظهار نظر درباره مسائل سیاسی را به آگاهان این عرصه وا گذارد و فقط پیرامون تخصص‌اش یعنی سینما اظهار نظر کند و پرچم کشوری که دستش به خون هزاران هزار هموطنش آغشته است، روی دوش نگیرد و پله‌های برج آزادی را بالا نرود.

کاش آقای داوودنژاد از آن‌ها که قبلاً مانند او، متواضعانه با دشمن دیرین مردم ایران سخن گفته‌اند و او را «کدخدای جهان» خوانده‌اند، سئوال می‌کردند که چنین چشمک‌زدن‌هایی به آمریکا، چه نتایجی برایشان در بر داشته است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. سلام،
    آقای داودنژاد، نویسنده این متن درست میگوید ! شما هنرمندی و خوش قریحه و با دیدی انسانی به امور – شما نباید در باره سیاست صحبت کنی- زیرا این میدان نیازی به انسانهایی چون شما ندارد و باید آنرا در اختیار حاج حسین کیهانی و حمید رسایی و حسن عباسی قرار دهید ! شما به انسانیت و نگاه مردم دوست خودت بچسب و این میدان مملو از تخصص را به این آقایان واگذار…

    13
    2
  2. آن روز که آقای سعید جلیلی، کاندیدای آرمانگرایان محافظه کاران اقتدارگرا که در مذکرات هسته یی مخفیانه با نماینده ی آمریکا 45 دقیقه گفتگو کرد و کدخدایی را پذیرفت، آقایان خناق گرفته بودند؟؟!

    5
    1
  3. جناب فارس، اگر آقاي داوود نژاد مي نوشت که آماده است تا تانک هاي آمريکائي را با موشک نابود کند، آماده کشتن سربازان آمريکائي است، آماده است تا … ، آنوقت بنظر شما هوش سياسي داشت و بسيار بجا به سياست ورود کرده بود و علاوه بر هنر، دستي توانا در سياست هم داشت، و در نهايت اينکه حافظه تاريخي بلندمدت و خيلي خوبي هم داشت!!! جناب فارس، همگان ميدانند و بخوبي فهميده اند که وجود و موجوديت شما در چیست، در […]

  4. نامه ای ابلهانه که واقعا نماینده بخشی از حال خراب طائفه سینمای ایرانه که یبوست فکری و اسهال در نظر دادن دارند!

      1. دراین ………سیاست کار تا هتاک وکذاب ودروغ گو و….نباشد حق سخن گفتن ندارد اقای داوود نژاد بروفیلمت را بساز البته بنحوی که خطوط قرمز مارا انچنان که خودمان براساس مصالح مان تشخیص میدهیم رعایت کنی …

  5. برجام هر نتيجه اي نداشت، لااقل موجب فروش نفت ايران شد تا فارس بتواند از قِبَل پول نفت ترّهات بگويد و لاطائلات ببافد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا