خرید تور نوروزی

از اسید پاشی برای که می نویسیم و چرا؟

سیاوش خوشدل در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
1) در سکانسی از «خطّ ویژه»، فریدون(مصطفی زمانی) برای تشویق برادرزنش، کاوه(هومن سیّدی) به هک کردن سایت بانک و واریز کردن مبلغی کلان به حساب خودشان، به او یادآوری می کند که تو همان کسی هستی که سایت سازمان سنجش را هک کردی و به خاطرش زندانی شدی. کاوه پاسخ می دهد که آن هک کردن فقط با این نیّت انجام شد که ثابت کند سایت سازمان ایراد دارد.
2) رفته بودیم کلانتری محل برای ثبت گزارش سرقت از خودرو. نقشۀ پشت سر جناب سروان را نگاه می کردم. روی کوچۀ محلّ سرقت نوشته شده بود «کانون جرم». در جریان ثبت گزارش کار بالا گرفت و میان ما و پرسنل کلانتری درگیری لفظی درگرفت. رئیس کلانتری آمدند ببینند چه خبر شده است و حرف حساب ما چیست. عرض کردم «جناب سرهنگ، زیردستان شما با تشکیل پروندۀ سرقت در حوزۀ استحفاظی شما، مثل تشکیل پروندۀ گزارش استهلاک نسبی بلوک های سیمانی درون جوب آب حاشیۀ بزرگراه برخورد می کنند. دریغ از اندکی حسّاسیت و همدلی و دغدغه مندی، دریغ از تعهّد برای گشت زدن مثلاً ساعتی یک بار در «کانون جرم». یکی شان در مقام دفاع درآمد و گفت، «شما یک بار برایتان این مشکل پیش آمده و نمی شود ما برای هر پرونده ای اعصابمان را خرد کنیم». به جناب سرهنگ نگاه کردم و گفتم «ملاحظه فرمودید؟ منظورم دقیقاً همین بود». سری به نشانۀ تأیید و گرفتن مطلب تکان داد و گفت «پیگیری می کنم». گفتم بر روی بازوی شما عبارت «پلیس پیشگیری» نقش بسته است.
3) ما این عکس ها و مطالب را برای چه کسی می گیریم و می نویسیم و منتشر می کنیم؟ برای اسیدپاشان بی همه چیز؟ برای خودمان که نکند ما هم بی همه چیز بشویم؟ برای مصدومان و همدردی با آنها؟
من روی سخنم با همۀ سیستم های انتظامی و امنیتی و قضایی کشور است.
اسیدپاشان نشان دادند که یک جای کار می لنگد. نشان دادند که هر یک از ما اراده کنیم، برای زدن آسیب به جسم و جان دیگران، خیلی هم در مضیقه نیستیم. این را بی اسیدپاشی هم می شد و می شود فهمید. فقط چون مقتول، علی القاعده می میرد، این واقعیت دائم به یاد ما نمی آید و در نتیجه در یاد ما نمی ماند. ولی چهرۀ قربانی اسیدپاشی می تواند ذهن ما را بیشتر درگیر کند.
یک جای کار و بلکه چند جای کار می لنگد علی الظّاهر! اسیدپاشان البته نیّتشان اعلام این واقعیت نبوده است. بگذارید ما جور آنها را بکشیم و تا می توانیم از این جای کار بگوییم.
بگوییم که از سیستم های امنیتی و انتظامی ما انتظار می رود که با دوربین های تیزبین و حضور به موقع خود، از وقوع جرم پیشگیری کنند.
بگوییم که پیگیری قوّۀ قضاییه و نحوۀ برخورد با مجرمان، باید جوری باشد که به تحقّق بند پنج وظایف مصرّح این قوّه در اصل یکصد و پنجاه و ششم قانون اساسی منجر شود؛ یعنی «اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین».
بگوییم که شایسته است همه ی ماهایی که مسلمانیم و شماهایی که مسلمانید و هر کس هم که نیست، از شنیدن این فجایع، همچون مولا علی(ع) عصبانی و بی تاب باشیم؛
وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ الْمُسْلِمَةِوَ الاْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاْسْتِرْحامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وافِرینَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ کَلْمٌ، وَلااُریقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما کانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کانَ بِهِ عِنْدى جَدیراً.
به من خبر رسیده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و زنِ در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردنبند و گوشواره او را به یغما برده، و او در برابر آن غارتگر جز طلب بازگرداندن و دلسوزى راهى نداشته. باغنیمت بسیار بازگشته اند، در حالى که یک نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسیده، اگر بعد از این حادثه مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او نزد من شایسته است. (از خطبۀ 27 نهج البلاغه)
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا