عقبتر نرویم!
سایت بهار نیوز در یادداشتی به قلم «صادق صدرایی» با عنوان «عقبتر نرویم!» نوشت:
چند سال پیش و در زمانی که فضای حاکم بر صداوسیما اندکی آزادتر از امروز بود و مجال بحث و گفتگو بیشتر، دکتر صادق زیباکلام در برنامهای رادیویی با موضوع دموکراسی در ایران اظهارنظر کرده بود که امروز آنچه به عنوان دموکراسی در ایران وجود دارد عقبتر از کشورهایی مانند هند و پاکستان است.
این اظهارنظر زیباکلام با واکنش تند دو کارشناسِ میهمان دیگر در این برنامه و مجری که خود از استادان علوم سیاسی دانشگاه بود مواجه شد. آن سه بر این اعتقاد بودند که دیدگاه آقای زیباکلام چندان منطبق بر واقعیات نیست و مردمسالاری در ایران با وجود تمامی فراز و فرودهایش نسبت به کشوری همچون پاکستان چند قدم جلوتر است. حالا بیشتر از ده سال از آن برنامه و آن اظهارنظر میگذرد. انتخاباتی در کشور جنگ زده و بحران زده عراق که به تازگی از شر گروههایتروریستی خلاص شده است برگزار میشود و در مذهبیترین شهر این کشور و یکی از مذهبیترین شهرهای جهان اسلام که مرکز مرجعیت جهان تشیع در آن قرار داد خانم سهاد احمدصبحی که یک «زن کمونیست» است نه تنها مجوز حضور در انتخابات را پیدا میکند بلکه رای اکثریت را هم از آن خود میکند و هیچ نهادی پس از انتخاب مردم نیز او را از حضور در قدرت منع نمیکند یا در مثال دیگر جریان سیاسی نزدیک به مقتدی صدر که شخصیتی مذهبی – سیاسی به حساب میآید بدون آنکه مورد هجوم نهادهای نظارتی انتخابات قرار بگیرد با یک حزب غیراسلامی و کمونیست ائتلاف میکند و بنا بر خبرهای رسیده به موفقیت چشمگیری هم نائل میشود. حالا میتوان با اندوه فراوان اعلام کرد که اگر ما در ده سال پیش به قول صادق زیباکلام در موضوع دموکراسی از هند و پاکستان عقبتر بودیم امروز باید معترف باشیم که این عقبماندگی به عقبتر بودن از افغانستان و عراق هم رسیده است!
سادهترین مواجهه با چنین نقدهایی آن است که مانند مجری آن برنامه رادیویی که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد برآشفته شویم و به کتمان این واقعیت بپردازیم و با رویکرد «چقدر خوبیم ما!» تمامی ضعفها و خطاهایی که سبب به وجود آمدن این میزان از عقب ماندگی در چنین موضوعی شده را فراموش کنیم اما به نظر میآید که نتیجه چنین نگاهی عقبتر رفتن بیشتر از امروز ساختار سیاسی کشور خواهد شد و مشخص نیست دیگر یک دهه دیگر باید خود را با کدام کشور مقایسه کنیم. راه دیگر دل خوش بودن به تعداد انتخابات است و اصرار بر این تصور نادرست که تعداد انتخابات به معنای دموکراسی است و چهل انتخابات در چهل سال یعنی نهایت مردمسالاری!
واقعیت آن است که با هر تعریفی از دموکراسی فرآیند انتخابات و صندوق رای تنها وجهی از نظامات مردمسالار است و محدود کردن خود به این وجه و برجستهسازی آن به این میزان که مردمسالاری برابر است با انتخابات بیشتر شبیه یک شوخی و فرار از واقعیت است. راه مشابه دو راه دیگر مقایسه خود با برخی کشورهای منطقه است که به دلایل سیاسی و تاریخی به شکل قومی و قبیلهای اداره میشوند و در آنها چندان اثری از انتخابات و دیگر وجوه مردمسالاری وجود ندارد. این شیوه هم تنها تا چند سال دیگر باعث گریز از واقعیت خواهد شد، زیرا با تغییرات اجتماعی و سیاسی در حال انجام در برخی کشورهای عربی همچون عربستان سعودی احتمالا آنان نیز به زودی از این وضعیت حکمرانی عبور خواهند کرد. به نظر میآید که بهترین راه برای مواجهه با ضعفها از جمله در این موضوع این است که وجود نیمه خالی لیوان را بپذیریم و قبول کنیم که عقب هستیم.
هنگامی که موضوع نظارت استصوابی با وجود مخالفتهای مستدل بسیاری از دلسوزان نظام همچنان در دورههای مختلف انتخابات حرف اول را میزند، وقتی که بدعت رد صلاحیت پس از انتخاب مردم را شاهد هستیم، هنگامی که ناظران در جایگاه حامی و مشوق برخی کاندیداها قرار میگیرند و. . . چگونه میتوان از انتخاباتی مبتنی بر استانداردهای مرسوم سخن گفت؟ مطلب آخر آنکه وحدت همه اهل سیاست که به دنبال تغییر و اصلاح هستند بر حول محور مطالبه «انتخابات آزاد» و تلاش برای تغییر و اصلاح تصمیماتی که سبب بیرون گود ماندن بسیاری از چهرههای سیاسی و مذهبی به دلایل واهی شده است میتواند آغاز خوبی برای اصلاح این وضعیت و جلوگیری از به وقوع پیوستن وضعیتی عقبتر از امروز باشد.
انتهای پیام