خدمات ما به اسراییل
«امیر هاشمی مقدم»، پژوهشگر فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، نوشت:
کشتار فلسطینیان معترض به گزینش بیتالمقدس به پایتختی اسراییل، که به معنای نادیده گرفتن حق فلسطینیان و همچنین معاهدات بینالمللی است، دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد. به ویژه وقتی ببینی کاری از دستت بر نمیآید.
اما چرا کاری از دستمان بر نمیآید؟ ترکیه نمونهی خوبی است. با اسراییل رابطه دارد، اما سفیر این کشور را از ترکیه اخراج کرد و اسراییل هم دست به عمل متقابل زد. بیگمان ترکیه که نشان داده در کنار دفاع از حقوق مسلمانان، تاجر و بازیگر خوبی هم هست، چند هفتهی دیگر دوباره روابط سیاسی و تجاریاش را با اسراییل از سر میگیرد. اما در این میان، چند کار همزمان انجام داده است: پیش و مهمتر از همه، دل مسلمانان و بهویژه اعراب را با این رفتارش به دست آورده. همین است که ترکیه و شخص اردوغان جای خود را در میان قلوب مسلمین باز کرده، دوم، یک رفتار دیپلماتیک انجام داده است. یعنی بر پایهی نظام روابط بینالملل، ابتدا سفیر اسراییل را احضار و مراتب اعتراض شدید خود را به وی ابلاغ کرده و بعد از او خواسته کشور را ترک کند. حالا در این میان کمی هم پیاز داغش را زیاد کرده است. این شیوهی برخورد، بازتاب گسترده و البته قانونی در اذهان جهانیان دارد.
اما در سوی دیگر، شیوهی رفتار ما در برابر اسراییل چگونه بوده و چه دستاوردی برای خودمان یا فلسطینیان داشته است؟
پس از انقلاب و با به رسمیت نشناختن اسراییل، ما راههای فراوان برخورد دیپلماتیک با این کشور در عرصهی نظام بینالملل را بر خود بستیم. تا اینجای کار، مشکل چندانی نیست و ما نیز یکی از چندین کشور مسلمان شدیم که این کشور را به رسمیت نمیشناخت. اما به این راضی نشده و با افراطمان، گوی سبقت را از دیگران ربودیم. در محکوم کردن جنایات این رژیم، تا آنجا پیش رفتیم که هر خرابکاری، توطئه و یا حتی فعالیتهای اعتراضی شهروندانمان را به گردن اسراییل انداختیم. این ماجرا آنچنان لوث شد که وقتی چندین تن از نخبگان هستهایمان به توطئهی اسراییل به شهادت رسیدند هم، حرفمان دیگر خریداری در نظام بینالملل نداشت و ادعایمان برای بسیاری، تکرار همان ادعاهای همیشگی شمرده شد. شگفتانگیز آنکه اکنون اسراییل دارد همین ادعاها را علیه ایران مطرح میکند. اما تفاوتش این است که پروپاگاندای جهانی پشتوانه اوست و با حمایت استکبار، سخنش خریدار و شنونده دارد؛ برخلاف سخن و ادعای ما.
دوم، تهدیدات آشکار و بیپردهی ما علیه این کشور و در راستای نابودیاش بود. چیزی که خلاف همه موازین نظام بینالملل است و بهترین فرصت را در اختیار اسراییل قرار داد تا بتواند با مظلومنمایی، ایران را خطری نه تنها برای خود، بلکه برای جهانیان معرفی کند.
سوم، موقعیتنشناسی و اختلافات ما با کشورهای عربی که روزگاری دشمن شماره یک اسراییل بودند، این فرصت را به اسراییل داد که خطر ایران را برای کشورهای عرب منطقه هم برجسته کرده و دشمنان بالفعلش را به دوستان و متحدان بالفعل علیه ایران تبدیل کند. این بیگمان بزرگترین خدمتی است که یک کشور میتوانست به اسراییل بکند و ما، آن کشور بودیم.
چهارم، ما با کتمان رویداد تاریخی هولوکاست که کلیاتش مورد تایید همهی مورخان و هزاران فیلم، عکس و سند دربارهاش در دسترس است، یک شانس تاریخی دیگر به اسراییل دادیم تا ایران را موافق با هولوکاست و بنابراین خطرناک معرفی کند.
پنجم، در زمینهی ورزشی که شیوهای قدرت نرم است، ما با رویارو نشدن با حریفان اسراییلی، نه تنها فرصت و حق قهرمانی را از جوانان کشورمان گرفتیم، بلکه این شانس را به ورزشکاران رده پایین اسراییلی دادیم تا پیروز میدانهای خالی شوند. حقیقتا این خدمتی که به اسراییل میکنیم، هیچ توجیهی ندارد. یعنی با فداکاری تمام داریم حق خودمان را دو دستی تقدیمشان میکنیم تا در زمینهی ورزش بینالمللی مشروعیت بیابند. در این سی و پنج سال حقکشی از قهرمانانمان، سر سوزنی هم دستاورد نداشتهایم. البته یک عدهمان بیرون گود نشسته و به جای اینکه بگوییم لنگش کن، میگوییم «لنگ شو!». آن هم کسانی بیرون از گود نشستهایم که هیچ ارتباطی با ورزش نداریم و اصلا نمیتوانیم درک کنیم آن ورزشکار با چه میزان تلاش و هزینه توانسته خود را به صحنهی مسابقات بینالمللی بکشاند. بعد هم مدعی میشویم که این خواستهی خود ورزشکاران ایرانی است. ورزشکارانی که تنها پاسخشان به این دستورات «لنگ شو»، اشک و بغضی است که فرو میخورند.
سخنگویان و تصمیمگیرندگان این امر، اصولا هیچ ارتباطی با ورزشکاران ندارند. همانگونه که این سنت نکوهیده را نخستین بار کسی در دههی شصت بنیان نهاد که با تخصص پزشکی کودکان، وزیر امور خارجه شده بود و در زمینه ورزش، تصمیمی چنین فاحش گرفت. و اکنون همان پزشکِ وزیر امور خارجهی تصمیمگیرندهی ورزشی، بیش از دویست کتاب در زمینه تاریخ و فرهنگ هم نوشته است. کسی که بنابر گزارشهای رسمی و با وجود سالخوردگی، همچنان بیش از سی مسوولیت بلندپایهی دولتی همزمان دارد، طبیعی است نتواند جوانی را درک کند که همهی زندگی، وقت و سرمایه خود را برای رسیدن به قهرمانی جهان هزینه میکند؛ بنابراین همچون آب خوردن به او دستور میدهد: «باید ببازی».
[* انتشار دیدگاهها در انصاف نیوز به معنی رد و یا تایید آنها نیست]
انتهای پیام
واقعا ، واقعا ، واقعا بهترین مطلبی بود که طی تمام این سالها در مورد این مسئله ی مهم در حوزه ی سیاست خارجی کشور خوندم . و الحق که تمام این موارد که گفتید کاملا درست بود .ممنونم
ما ایرانیا یه کم ،کم داریم
نه هرگز هرگز …….بگویید حافظه تاریخیش کم است…..
این مطلبتان با شعار مرگ و اتش زدن ….. و اروزی نابودی دیگران و….. نمیخواند ولی شجاعت نویسنده مطلب قابل ستایش است .
انصاف جان! اگر این مطلب را انتشار دادی و توضیح پایینش ندادی، یعنی طرف رژیم صیهونیستی می باشی؟!
تحلیل جالبی بود! ما به یک بازنگری جدی در امر سیاست خارجی نیازمندیم، تا با استفاده از زمینه های دیپلماسی، حرف های به حقمان را مطرح و عملیاتی نماییم. چه قدر فرصت ها از دست رفته و صاحبنظرانی راهکار داده اند و گوش ها بسته و ناشنوا باقی مانده! دریغ!
پیام توضیح انتهای مطلب انصاف نیوزجهت رفع هرگونه سوی برداشت وشایبه می باشدلذاامربسیارپسندیده است؟
با یادآوری انکار هولوکاست ، یاد نوشته های عبدالله شهبازی در مورد یهودیان پنهان افتادم !