خرید تور نوروزی

دیپلماسی ترامپ؛ دوجانبه به جای چندجانبه

مازیار آقازاده در «عصر ایران» نوشت: دیدار دوجانبه سران آمریکا و کره شمالی هنوز برگزار نشده، لغو شد.

دیروز ترامپ با انتشار نامه‌ای خطاب به رهبر کره شمالی از لغو دیدار دوجانبه 22 خرداد خود با رهبر کره شمالی در سنگاپور خبر داد. ترامپ دلیل این اقدام خود را مواضع خصمانه و لحن خشمگینانه مقامات کره شمالی طی روزهای گذشته علیه آمریکا عنوان کرده است.

ترامپ پس از اعلام لغو دیدار خود با “کیم جونگ اون” یک نشست خبری فوری نیز در کاخ سفید برگزار کرد و مطالب نامربوطی درباره ارتش آمریکا و هزینه‌های دفاعی گسترده “بزرگ ترین و قوی ترین ارتش” جهان به زبان آورد و بار دیگر تهدیدهای تلویحی و صریح خود را علیه رزیم پیونگ یانگ تکرار کرد.

اعلام لغو دیدار دوجانبه در حالی بود که ترامپ چهارشنبه همین هفته در مصاحبه‌ای با فاکس نیوز گفته بود که هفته آینده درباره برگزاری یا لغو دیدار دوجانبه خود با رهبر کره شمالی تصمیم خواهد گرفت، اما فردای این مصاحبه در اقدامی غیرمنتظره و با نگارش نامه‌ای به رهبر کره شمالی، این دیدار را لغو کرد.

البته لغو این دیدار با توجه به اظهارات و جو شکل گرفته در روزهای اخیر بین واشنگتن و پیونگ یانگ قابل پیش‌بینی بود؛ اما لغو این دیدار بیش از آنکه نشانی از نظم و برنامه “دیپلماسی آمریکای ترامپ” باشد نشان از آشفتگی و بی‌برنامگی و شخص محوری “دیپلماسی ترامپی” است؛ امری که دیروز در جلسه کمیته روابط خارجی سنای آمریکا نیز از سوی سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه به “مایک پمپئو” وزیر امور خارجه کابینه ترامپ گوشزد شد و به شدت مورد انتقاد برخی سناتورها قرار گرفت.

برخی سناتورهای آمریکایی دولت واشنگتن را مسئول این اتفاق اعلام کردند و حرف‌های نامربوط و عدم انسجام و آشفتگی مواضع دستگاه دیپلماسی در قبال مذاکره با کره شمالی را دلیل این رویداد دانستند. برای مثال “جان بولتون” مشاور امنیت ملی کاخ سفید و “مایک پنس” معاون ترامپ در مصاحبه‌هایی از “لیبیایی شدن” کره شمالی سخن گفتند و واکنش خشمگینانه مقامات کره شمالی را برانگیختند؛ در حالی که مایک پمپئو وزیر امور خارجه طی هفته‌های گذشته دو مرتبه به پیونگ یانگ سفر کرده و مقدمات دیدار ترامپ و رهبر کره شمالی را در دیدار با کیم جونگ اون برنامه‌ریزی کرده بود. به گمان بسیاری از سناتورها و ناظران این عدم انسجام در اظهارات و مواضع دولتمردان آمریکا باعث شک و تردید در دل مقامات کره شمالی به ویژه درباره نیات اصلی واشنگتن از مذاکره با کره شمالی شده بود. وقتی مقامی در حد مشاور امنیت ملی ترامپ به صراحت از مدل لیبی – سرنوشت قذافی پس از خلع سلاح و توافق با غرب در سال های 2003 و 2004 و سپس کشتن او به بدترین شکل ممکن در بیابان‌های لیبی-  برای تعامل با کره شمالی صحبت می‌کند در واقع “سیگنالی” ناخوشایند به طرف کره شمالی می فرستد که ذهنیت دولتمردان آمریکا از نزدیک شدن به رهبران کره شمالی ذهنینی نابودگرایانه چند مرحله ای است؛ یعنی نخست خلع سلاح و سپس تحریک و تشدید فشارهای داخلی و بیرونی به منظور از هم فروپاشیدن رژیم حاکم بر کره شمالی.

از سوی دیگر مانورهای تبلیغاتی ترامپ با مساله مذاکره دوجانبه خود با رهبر کره شمالی آن قدر زیاد بود که برگزاری این دیدار مهم را به نقطه‌ای “ریسک پذیر” برای دستگاه دیپلماسی آمریکا تبدیل کرده بود؛ چون هر گونه عدم نتیجه و شکست احتمالی این مذاکرات تبدیل به یک “افتضاح سیاسی” برای ترامپ می‌شد.

به بیان دیگر شاید مهم‌ترین دلیلی که ترامپ ترمز دستی قطار مذاکره دوجانبه خود با رهبر کره شمالی را کشید و از مذاکره دوجانبه با کیم جونگ اون عقب‌نشینی کرد، دریافت نشانه‌هایی بوده که این مذاکره آن‌گونه که ترامپ و دولتمردان کابینه او برنامه‌ریزی کرده و انتظار دارند به دستاورد خلع سلاح هسته‌ای کره شمالی نخواهد رسید و یا دستکم نیاز به چکش کاری‌های بیشتری هست تا چنین نتیجه‌ای حاصل شود که از یک دیدار 1 یا 2 ساعته انتظار آن نمی‌رود.

در مجموع تا اینجای کار و در 17 ماه گذشته استقرار دولت ترامپ در آمریکا، دنیا شاهد ابتکار دیپلماتیک خاصی از سوی دولت او نبوده جز اینکه شاهد لغو و خروج و قلم بطلان کشیدن به تصمیمات و اقدامات دولت سابق آمریکا از سوی ترامپ است و سهل است که حتی با اعلام خروج آمریکا از برجام و برخی دیگر از پیمان‌های مهم بین‌المللی و اقدام جنجالی در انتقال سفارت خانه آمریکا به شهر قدس، دستگاه دیپلماسی آمریکا شاهد تحمیل یک انزوای خودخواسته از سوی رفتارها و تصمیمات یکجانبه ترامپ است.

در کنار این مساله به نظر می‌رسد دیپلماسی ترامپی علاقه زیادی به “توافق‌های دو جانبه” به جای “توافق‌های بین‌المللی” و “چندجانبه” نشان می‌دهد؛ توافق تجاری اخیر بین آمریکا و چین در کنار تلاش برای برگزاری دیدار دوجانبه با رهبر کره شمالی و اعلام شروط 12 گانه دولت ترامپ برای نشستن پشت میز مذاکره دوجانبه با ایران و در کنار همه این دوجانبه‌ها تلاش موازی و همزمان برای تشدید فشار به کشورهای چین، کره شمالی و ایران نشان می‌دهد در فکر و ذهن ترامپ موضوع همکاری بین‌المللی و سازوکارهای آن اولویت چندانی ندارد و او به تنهایی دیپلماسی مورد نظر خود در جهان را آن هم به گونه ای ناهماهنگ و آشفته به پیش می‌برد؛ امری که می‌تواند ضمن هزینه‌زا بودن برای آینده آمریکا، آینده صلح و ثبات بین‌المللی را نیز در خطر اندازد.

آمریکای ترامپ همچون بازرگانی رفتار می کند که اولویت نخست آن منافع و سود (سرمایه) شخصی است و برای تامین منافع به دنبال رایزنی های دوبه دو – مدل توافق خریدار و فروشنده- با تک تک کشورهای جهان بر حسب مورد به مورد است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا