بیانِ سرکوبگر بیان
/ نوشتاری بر اشکالی از گفتوگو که نافی آزادی بیان است /
«سید اکبر موسوی» در یادداشتی که در مجلهی اینترنتی «الف یا» منتشر شد، دربارهی بیان سرکوبگر نوشت:
سالها پیش همراهِ رفیقی که اهل فوتبال نبود، فوتبال میدیدیم. یکهو پرسید «این مایکل اوون مگه اسپانیایی نیست پس چرا توی تیم بایرنمونیخ بازی میکنه؟» گفتم: «این مایکل اوون نیست، جرارده. اوون اسپانیایی نبود، انگلیسی بود. این تیم بایرن مونیخ نیست، لیورپوله. بعد بازیکنای یک کشور میتونن تو تیمهای باشگاهی کشورای دیگه بازی کنن». ماجرا به همینجا ختم نشد، از آنجا که صمیمتی بود، گفتم «عجب سوژهای دستم دادی و به زودی نُقل محافل دوستان میشی». بعد ده-دوازده سال هر وقت میخواهد دربارهٔ فوتبال چیزی بگوید، در همان جمع صمیمی با ترس و لرز و لکنت میگوید.
شبیه این را بارها دیدهام. کسی که مسخره میشود، کسی که بهش توهین میشود، بار دیگر برای گفتن، لکنت دارد. این غیر از گفتگو است. ترس از توهین، ترس از تمسخر یک احساس عادی انسانی است. حتی نقدِ عادی کمی آزاردهنده است. فرد را به خطایش متوجه کردن -ولو محترمانه- میتواند احساس ناخوش خطاپذیری انسان را در فرد بیدار کند و این کمی آزارگر است. اما آزارگریِ و رنجش نقد در مقابل یاد گرفتن و آگاهی نادیده گرفته میشود. توهین و تمسخر و تحقیر و نهیب و … رفتارهای سرکوب گفتگو است و غالباً خالی از آگاهیبخشی و معرفتآفرینی. گزندگی و آزارگریِ توهین و تمسخر، گوینده را در بیان باورهایش به لکنت خواهد انداخت. هرگاه میخواهد بیان کند، هیولای تمسخر و توهین و … بالای کلمات پرواز میکند و آماده هجوم است و نتیجهاش لکنت است و حتی نگفتن.
مخالفت و نقد هنر میخواهد. این هنر را که بتوان در گفتگو لااقل این دو نکته را رعایت کرد: یکی آگاهیبخشی و دیگری سرکوب نکردن بیان مخاطب. بیان میتواند خود سرکوب بیان باشد و خفهکنندهٔ بیان. توهین، تمسخر، نهیب، گفتگو از موضع بالاتر و … میتوانند بیان را سرکوب کنند و فرد را به لکنت بیاندازد یا صریحتر بگوییم «توهین و تمسخر و … آزادی بیان نیست؛ سرکوبگر بیان است.»
بیانِ سرکوبگر شکلهای گوناگونی دارد. گاهی فرد بخشی از این سرکوب است. یورش گروهی با یک فرد میتواند سرکوبگر باشد و نافی اصلِ آزادی بیان؛ آنچه که این روزها فراوان در شبکههای اجتماعی میبینیم. زیر یک جیک در توییتر، زیر یک تصویر در اینستاگرام و … ناگهان دهها و صدها نفر با همهٔ ابزارهای سرکوب زبانی حاضر میشوند. این اتفاق را در صفحههای نامداران شبکههای اجتماعی میبینند؛ اما آنچه مهم است جریان این ماجرا در صفحهٔ آدمهای عادی این شبکههاست؛ کسانی که معمولاً همهٔ نظرات دیگران را میخوانند. این هجمههای گروهی نتیجهاش لکنت است و سرکوب بیان.
راهِ سادهٔ مبتلا نشدن به سرکوب بیان این است که در گفتگوها تنها و تنها گفتهٔ فرد مقابل را ببینیم و دربارهاش گفتگو کنیم و هیچکاری با گوینده نداشته باشیم. نگوییم «کسی که این را میگوید، بالاخانهاش را اجاره داده است» میتوان به جایش گفت «این سخن اشتباه است به این دلیل …». نگوییم «لاتهای کوچه و بازار هم غلط بودن این حرف را میفهمند». یا از کلماتی که دارای ارزش منفی یا مثبت هستند، استفاده نکنیم و کلمات خنثی به کار بریم. «این ادعا ادعای نادرستی است.» به جای «این حرف دروغ است» یا «این ادعا ابلهانه است». فرد را در نقد نادیده بگیریم و کلماتی را به کار بریم که بدون بار ارزشی باشند و در یک کلام راه گفتگو را نبندیم.
انتهای پیام