تریدینگ فایندر

جامعه شناسی نام‌های تاریخ اسلام / شفیعی کدکنی

به گزارش انصاف نیوز، احسان خوانساری در صفحه ی شخصی خود یادداشتی جالب را بازنشر داد: استاد ممتاز دانشگاه تهران دکتر شفیعی کدکنی در ضمن مقاله ای به نام «جامعه شناسی نام‌های تاریخ اسلام» با اشاره به محبوبیت نام حضرت آقا امیرالمؤمنین علی(ع) در میان دانشمندان و بزرگان جهان اسلام می نگارد:
این اواخر، چاپ تازه‌ای از کتاب «تاریخ الاسلام ذهبی (متوفی 748) نشر یافته که دو جلد آن فهرست است و پانزده جلد دیگر متن. جمعاً هفده مجلد،[1]/ به جای آن چاپ قبلی که متجاوز از پنجاه مجلد بود و هر مجلدی فهرست‌های ویژه خود را داشت.[2]/ چاپ حاضر برای مراجعه دم دستی راحت‌تر است و جای کمتری را در کتابخانه، اشغال می‌کند. آنچه در چاپ حاضر بیشتر جلب توجه مرا کرد و این یادداشت را بیشتر برای همان نکته می‌خواهم بنویسم، این است که فهرست اعلام این چاپ، شاید یکی از جامع‌ترین و متنوع‌ترین اسناد در مطالعه نامگذاری اشخاص در قلمرو پهناور جهان اسلام تا قرن هشتم، یعنی عصر مؤلف، باشد. قرن هشتم این امتیاز را دارد که قرن پس از حمله تاتار است و یک مرحله بسیار مهم از تاریخ و تمدن و فرهنگ جهان اسلام را‌، از آغاز تا پایان آن در خود آینگی می‌کند.
وقتی به فهرست اعلام این کتاب نگاه می‌کردم، به فکرم رسید که به یکی از دانشجویان دوره دکترای تمدن ایران و اسلام یا رشته تاریخ دانشگاه تهران توصیه کنم که رساله دکترای خود را اختصاص دهد به تحلیل صوری و معنوی نام‌های موجود در این کتاب.[3]
ذهبی به راستی موّرخ اسلام است و در یک دوره پهناور و عظیم و متنوع از تمدن اسلامی، به مدت هشت قرن، اعلام جهان اسلام را در کتاب خویش ثبت کرده است؛ چه در ضمن وقایع و چه در شرح حال‌ها.
در این کتاب، جمع انبوهی از مردم مسلمان، از اقالیم متنوّع و مذاهب و فِرَق گوناگون در پهنه گسترده‌ای که جغرافیای آن بخش عظیمی از آسیا و آفریقا و حتی اروپا را تشکیل می‌دهد، نام و یادشان می‌آید و از رهگذر فهرست جامعی که در این چاپ برای آن فراهم آمده است، می‌توان هزاران نکته باریک‌تر از مو را تحلیل و بررسی کرد.
مثلاً این‌که اگر نامگذاری به نام خلفای راشدین در جهان اسلام رایج بوده است، در مجموع کسانی از دانشمندان و بزرگان که به نام این چهار خلیفه نامگذاری شده‌اند، تسمیه چند تن به نام خلیفه اول و چند تن به نام خلیفه دوم و چند تن به نام خلیفه سوم و یا چهارم است؟
من در یک نگاه سرسری و بسیار تورقی متوجه شدم که «نامگذاری دانشمندان اسلام به نام خلیفه اول، عتیق، 33 تن و به نام خلیفه دوم، عمر 480 تن و به نام خلیفه سوم عثمان 240 تن و به نام خلیفه چهارم، علی علیه السلام 1500 تن است که نشان می‌دهد نامگذاری به نام آن سه خلیفه دیگر، بر روی هم، برابر نیمی از نامگذاری به نام خلیفه چهارم است». این مساله را در مورد کنیه‌های ایشان نیز که عبارت است از ابوبکر و ابوحفص و ابوعمرو و ابوالحسن می‌توان مورد مطالعه قرار داد. ….
آنچه بیشتر مرا به نوشتن این یادداشت وادار کرد، این بود که وقتی انبوه جمعیت جهان اسلام به نام مبارک امام علی بن ابی طالب این‌گونه شیفتگی از خود نشان می‌دهد که نامگذاری به نام علی، دو برابر مجموع نامگذاری‌ها به نام آن سه خلیفه دیگر است، این یک گزینش تاریخی است که هیچ کس در آن نمی‌توانسته دخالت داشته باشد، نوعی رأی گیری اجتماعی و تاریخی در جهت محبوبیت بلامنازع اوست…
انبوه بی‌شماری از مردم، نام فرزندان خود را «علی» می‌گذراند و در عین حال، آدم‌هایی هم بوده‌اند که اسم بچه‌هایشان را «معاویه» بگذارند. در همین فهرست، ما به چندین نفر معاویه برخورد می‌کنیم. می‌خواهم این نکته را یادآور شوم که نارواترین حرف‌ها را وقتی شما در عرصه جامعه و تاریخ عرضه کنید، اقلّ قلیلی ممکن است آن را بپذیرند و دلبستگی به آن نشان دهند؛ اما هیچ‌گاه اکثریت جامعه و تاریخ به طرف آن‌گونه حرف‌ها، هرگز، تمایل نشان نمی‌دهد. گویی برای «حرف‌های کژ» به گفته حضرت مولانا، باید خریداری، گرچه اندک، وجود داشته باشد. آن‌گونه که «کفش‌های کژ» برای «پاهای کژ» به عبارت دیگر، همیشه پاهای کژی وجود دارد که نیاز به کفش کژ دارد، ذوق‌ها و سلیقه‌های کژی هم هست که خریدار حرف‌های مهمل و شعرهای بی‌معنی و مدرنیسم قلّابی است. از نظر مولانا، حرف حسابی که بشریت شیفته آن است، و به تعبیر او «کلام پاک» در «دل‌های کور» نمی‌تواند وارد شود، بر عکس «فسون دیو» در «دل‌های کژ» جای خود را می‌شناسد:
پس کلام پاک در دل‌های کور
می‌نپاید می‌رود تا اصل نور
و آن فسون دیو در دل‌های کژ
می‌رود چون کفش کژ در پای کژ
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا