حرفی جدید از آیت الله مصباح: وحدت به این معنا که هر چه من گفتم، همه بپذیرند، غیر منطقی است
عضو خبرگان رهبری اظهار داشت: اگر بخواهیم در کشور اسلامی بین نیروهای متدین و انقلابی و اصولگرا وحدت ایجاد کرده و آن ها را به هم نزدیک کنیم، باید فریب کاری و شیوه هایی را که دنیاپرستان با استفاده از نام دموکراسی برای رسیدن به مقصد خود به کار می گیرند کنار بگذاریم؛ و اگر در گذشته هم نقایصی در تقارب نظرها وجود داشته، ناشی از همین مسأله بوده است.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از سایت آیت الله مصباح یزدی، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین تقوی مسئول شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، در پاسخ به بیانات وی مبنی بر ضرورت وحدت میان اصولگرایان اظهار داشت: همانطوری که توقع یکی بودن فتاوای همه مراجع در احکام شرعی بی جاست، توقع این که در مسائل اجتماعی نیز بین افراد وحدت نظر حقیقی حاصل شود، غیرواقع بینانه است، مخصوصا با توجه به این که در مسائل اجتماعی افراد با موضوعات سروکار دارند و نه فقط احکام؛ لذا اتحاد نظر در چنین مسائلی شبیه به محال است.
وی با بیان این که در عوض، در مسائل اجتماعی می توان انتظار نوعی وحدت تاکتیکی و وحدت در عمل یا حداقل عدم معارضه را داشت، ادامه داد: امروز در همه دنیا پذیرفته شده است که مدیریت جامعه بدون هم فکری و اتحاد و همسوئی کارساز نخواهد بود و علی رغم اختلافات نظری باید در عمل روشی اتخاذ شود که دست کم بیشترین موافق و کمترین مخالف را داشته باشد که این مسأله به نوعی معنای مردم سالاری هم هست، وگرنه دموکراسی به این معنا که همه مردم در همه زمینه ها بتوانند دخالت کنند در هیچ جا وجود ندارد.
عضو خبرگان رهبری با بیان این که سیره عقلا و کمابیش منابع روائی هم چنین روشی را تأیید می کنند، اظهار داشت: هر چند در دنیا از نام دموکراسی و تبعیت از اکثریت عقلا استفاده می شود، اما در واقع، عوامل دیگری از جمله پول، تبلیغات و فریب کاری ها در تصمیمات موثر هستند، و کمتر کشوری وجود دارد که نظام سیاسی و حکومتی آن خواست واقعی مردم را اعمال کند، بلکه شعار مردم سالاری عنوان می شود، اما سرمایه سالاری و فریب سالاری حاکم است.
وی با بیان این که امام (ره) به خوبی این مطلب را فهمیده بود، اظهار داشت: مثلا امام(ره) اختلافات بین جمهوری خواهان و دموکرات ها در آمریکا را ظاهری و صوری می دانست ولی عده ای این تفکر امام (ره) را نمی پسندیدند، اما با گذشت زمان، روز به روز به درستی تشخیص امام (ره) بیشتر پی می بریم.
مصباح یزدی با بیان این که در دموکراسیهای امروز دنیا، برخی اصحاب قدرت با استفاده از تکنولوژی و تبلیغات برای جلب اعتماد مردم، احزاب را در ظاهر متضاد جلوه می دهند، اما نتیجه هر چه که بشود، به نفع سرمایه داران خواهد بود، خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم در کشور اسلامی بین نیروهای متدین و انقلابی و اصولگرا وحدت ایجاد کرده و آن ها را به هم نزدیک کنیم، باید از این فریب کاری ها پرهیز کنیم و شیوه هایی را که دنیاپرستان با استفاده از نام دموکراسی برای رسیدن به مقصد خود به کار می گیرند ، کنار بگذاریم.
وی ادامه داد: این که با چند نفر جلساتی را برگزار کرده، تصمیم بگیریم، و بعد بخواهیم که همگان تابع ما شوند تا وحدت حاصل شود، این شیوه نه اصولگرائی است و نه مردم سالاری واقعی؛ نه با شیوه عقلا سازگاری دارد و نه با شرع، بلکه این از قبیل همان فریب کاری هایی است که دیگران انجام می دهند.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه اگر قصد تقارب نظرات وجود دارد، باید یک نوع همفکری وجود داشته باشد تا افراد نظرات و دلایل خود را مطرح کنند، ادامه داد: برای کم شدن اختلافات و نزدیک شدن نظرات افراد به یکدیگر، باید نظر افرادی که کمابیش نظرشان در دیگران اثر دارد، گرفته شود و آن ها نیز دلایل و ملاک خود را مطرح کنند؛ اگر استدلالی صحیح و منطقی بود باید پذیرفته شود، و اگر هیچ استدلالی پذیرفته نشد یا دارای نقص بود، برای انتخاب روشی یکسان در عمل، رأی گیری شود. البته باید این اصل را با عبرت گرفتن از برخی کارهای گذشته مد نظر قرار داد.
وی افزود: اما این که چند نفر در مجلسی خصوصی تصمیم بگیرند و بعد بگویند هر کس مخالفت کند، وحدت شکنی کرده است، نه روشی دینی است و نه عقلائی، بلکه نوعی فریب کاری است.
مصباح یزدی تأکید کرد: اگر قصد تقارب نظر بین افراد را داریم، باید نظرها و استدلال هایشان را بشنویم، تا حد اقل ایهام به وجود نیاید که عده ای تصمیم گرفته اند و می خواهند تصمیم خود را بر دیگران تحمیل کنند. لذا ابتدا باید بحث شود و دلایل مطرح شود؛ زیرا موازین عقلائی و شرعی هم همین را تأیید می کند؛ مشاوره نیز به معنای بحث و گفتگو و پذیرش بهترین نظر است. البته اگر هیچ یک از اطراف بحث، استدلال قابل قبولی نداشتند یا خدشه ای در استدلالشان وجود داشت، نوبت به این می رسد که مسأله به رأی گذاشته شود تا حد اقل در عمل نظر اکثریت اجرا شود.
وی افزود: اگر در گذشته هم نقایصی در روند تقارب نظرها وجود داشته، ناشی از همین مسأله بوده است؛ مثلا ملاکهایی (مانند سن) که ارتباطی با موضوع نداشته اند مطرح شده است و دیگران هم ملزم به تبعیت فرض شدهاند.
عضو خبرگان رهبری همچنین با بیان این که فعالیت های سیاسی و اجتماعی در سه انتخابات مجلس، خبرگان و ریاست جمهوری متبلور می شود و این سه تفاوتهایی دارند، خاطر نشان کرد: در انتخابات مجلس خبرگان باید اصلح را انتخاب کنیم، و ملاک تشخیص فرد اصلح در این زمینه آن است که هم در فقاهت، هم از نظر تقوا و هم از جهت بینش سیاسی بهترین باشند. البته مردم یا باید خودشان متخصص باشند تا اصلح را تشخیص دهند، و یا به خبرگانی رجوع کنند که آن ها علما را می شناسند و می توانند اصلح را بشناسند و معرفی کنند.
وی با بیان این که چنین شیوه ای در انتخابات مجلس کارساز نیست، افزود: کمتر علمای خبره ای وجود دارند که بتوانند همه مردم یک شهر را بشناسند و اصلح را از میان آنها معرفی کنند، چه برسد که بتوانند افراد اصلح در دیگر شهرها را نیز تشخیص دهند؛ و چه بسا در انتخابات مجلس، برخی از مردم شناختشان نسبت به اصلح بیش از علما باشد، لذا اگر علمایی هم افرادی را به عنوان اصلح معرفی می کنند، شناختشان نسبت به آنها به نوعی با واسطه یا واسطههایی است که نمی تواند برای فردی که خودش اصلح را بهتر تشخیص می دهد، حجت باشد.
عضو خبرگان رهبری با بیان این که تصمیم گیری درباره اینگونه مسائل سیاسی و اجتماعی، مربوط به شناخت موضوعات است و نه احکام، اظهار داشت: از آنجا که شأن فقیه نیز شناخت موضوعات نیست، لذا صرف فقاهت نمی تواند ملاک درستی برای تشخیص مصادیق باشد؛ و همان گونه که حتی قاضی منصوب از طرف معصوم نیز باید ابتدا عدول شهر را شناسایی کند، و صرف منصوب بودن از طرف امام سبب حجیت حرف وی نمی شود؛ عالم نیز، فرد اصلح را از متدینین جویا می شود و سپس او را به عنوان اصلح معرفی می کند.
وی اظهار داشت: از این رو در انتخاباتی مانند انتخابات مجلس، سخن یک مرجع تقلید از آن جهت که مرجع است، در تشخیص اصلح حجیت ندارد، مگر این که نسبت به آن فرد شناخت کاملی داشته باشد، که در این صورت حجیت شناخت و رأی او ربطی به مقام مرجعیت و فقاهت او ندارد. لذا در چنین موردی که مرجع تقلید، خودش شخصا اصلح را بشناسد، سخن او از آن جهت که شناختش نسبت به اصلح بیشتر است، می تواند مقبول دیگران واقع شود، نه از آن جهت که مرجع تقلید است، و این که مخالفت با نظر وی مخالفت با مرجعیت تلقی شود، یا افراد مخالف متهم به وحدت شکنی شوند، حرف باطلی است.
عضو خبرگان رهبری خاطر نشان کرد: البته گاه شرایط به گونه ای است که نه تنها رأی به فرد اصلح موجب انتخاب وی نمی شود، بلکه موجب می شود کسی رأی آورد که با اسلام مخالف است و انتخاب وی به ضرر اسلام است، که در این صورت می توان از اصلح دست کشید تا دفع مفسده کرد، که در واقع در این صورت عنوان ثانویه دفع افسد به فاسد حاکم است و ربطی به بحث اول ندارد.
وی با تأکید بر لزوم رعایت موازین شرعی و عقلائی اظهار داشت: البته هیچ دلیلی هم وجود ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه رأی آوری هم داشته باشد، چرا که اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمؤمنین علیهالسلام پشتیبانی می کردند چون رأی نداشت!
مصباح یزدی ادامه داد: گاهی باید فرد اصلح– ولو رأی آوری نداشته باشد – مطرح شود تا حد اقل مشخص شود هنوز بین مردم اعتقاد و ایمان به اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد. آیا خوب بود از میان کاندیداهای ریاست جمهوری هیچ کس حرفی از اسلام و انقلاب نزند و همه به فکر ارزانی اجناس و رفع تحریم ها باشند؟ آیا نباید از کسی که ولو رأی آوری ندارد، اما دغدغه انقلاب و اسلام را دارد، حمایت کرد؟
وی با تأکید بر این که همیشه حمایت از اصلح به معنای رأی آوردن وی نیست، افزود: گاه اگر از چنین فردی حمایت نشود، این پیام به دنیا صادر می شود که مردم از انقلاب و ارزش های انقلابشان خسته شده اند. لذا در چنین مواقعی که هیچ کسی دغدغه انقلاب و اسلام را مطرح نمی کند، باید از کسی که از انقلاب حمایت می کند، طرفداری کرد، ولو یقین داشته باشیم که رأی نمی آورد.
وی با بیان این که همه کارهای ما در روز حساب مورد بازخواست قرار می گیرد، افزود: باید برای هر کارمان حجت شرعی داشته باشیم و حجت شرعی نیز از کتاب و سنت و مبانی عقلی مشخص می شود.
مصباح یزدی در پایان با اشاره به این که برای انجام وظیفه و پاسداری از خون شهدا، راهی جز رعایت ارزش های الهی وجود ندارد، خاطر نشان کرد: اگر اصل انقلاب باقی بماند، می توان چیز های دیگر را تدارک کرد، اما اگر انقلاب باقی نماند یا به انحراف کشیده شود، ثروت و رفع تحریم مشکلی را حل نمی کند.
انتهای پیام