جهیزیه داشتن یا نداشتن، مساله این است
تهیه جهیزیه از طرف خانواده عروس، از جمله آداب و سننی است که از سالهای دور در بین ایرانیها رواج داشته است. البته بماند، جهیزیهیی که در این سالها دختر به خانه بخت میبرد با جهیزیهای که مادر همان دختر به خانه برده بود، زمین تا آسمان فرق میکند.
به گزارش اعتماد، جهیزیه از جمله سنتهایی است که به نوعی قرار بوده به عنوان کمک برای تامین نیازهای اولیه زندگی زوجها در ابتدای زندگی مشترکشان وجود داشته باشد. اما این روزها به خاطر تنوع در وسایل مختلف خانه و همچنین چشم و هم چشمیهای موجود، شاهد آن هستیم که روز به روز این سنت مفید به یک معضل بزرگ در بین خانوادهها تبدیل شده، به گونهیی که از یک طرف پدر خانواده عروس، برای تامین جهیزیه، مجبور است هزینه بسیار زیادی را به دوش بکشد، از طرف دیگر خانواده داماد در قبال این جهیزیه، باید هزینه هنگفتی بابت خانه و مراسم عروسی مفصل بپردازد. همین هزینههای کمرشکن اولیهیی که برای شروع یک زندگی باید پرداخت شود، موجب شده تمایل به ازدواج و شروع زندگی مشترک هم در بین خانوادهها و هم در بین دختر و پسرها روزبهروز کاسته شود.
با وجود آنکه پدرم در این سن باید استراحت کند، برای تامین هزینه چهار دخترش هنوز هم مجبور است کار کند. ما چهار دختر هستیم. دوتا از خواهرهایم ازدواج کردهاند. پدرم برای تامین جهیزیه آنها فشار بسیاری را تحمل کرد. بنده خدا تا از زیر قسط و قرض این جهیزیه راحت میشود، تازه نوبت به سیسمونی میرسد و این دایره همچنان ادامه دارد
پدر و مادرها در ایران برای فرزندان شان خیلی زحمت میکشند. در هیچ کجای دنیا پدر و مادرها اینقدر در قبال فرزندان شان احساس مسوولیت ندارند. در ایران پسر وقتی میخواهد ازدواج کند، خانوادهاش باید هزینه زیادی برای عروسی و تهیه خانه بپردازند. خانواده دختر هم برای جهیزیه باید هزینه کند. تازه بعد از آن وقتی اولین فرزندشان به دنیا میآید، باید سیسمونی هم بدهند
معادله چند مجهولی سنت مهریه، گرانی و تورم با نسبت درآمد بهانه این گزارش است. با چند نفر از دخترانی که در شرف ازدواج بودند، به گپ و گفت نشستیم، دخترانی که متعلق به گوشههای متفاوت شهر بودند، از خزانه و تیمچه حاجبالدوله در بازار تهران تا قلهک تا کارمند شرکت هواپیمایی تا زن خانهداری که هنوز بعد از گذشت سالها با جهیزیهیی که پدرش به زحمت آن را فراهم کرده بود، زندگی میکند. هر کدام مشکلات خاص خودشان را عنوان کردهاند و تنها مشکل مشترک همه آنها، هزینههای بالایی است که هر قشر بنا به درآمدشان متحمل میشوند، یکی با درآمد 800 هزار تومانی باید از پس این هزینه کمرشکن برآید و دیگری با درآمد بالای ماهی 10 میلیون تومان.
سوالاتی که دختران این گزارش به آن پاسخ دادهاند، در خصوص اعتقادشان به جهیزیه است، سنتی که از دیرباز برجا مانده و حالا شده خاری در چشم پدران و مادرانشان. نتیجه گزارش، لازم بودن جهیزیه از نگاه 80 درصد این جمعیت آماری است، اما به شیوه درستش.
خزانه، محلهای در جنوب تهران
کم نیستند کسانی که تمام روز را برای به دست آوردن درآمدی اندک، جهت گذران زندگی شان کار میکنند. افرادی که با داشتن خانوادهیی پر جمعیت سعی بر این دارند که علاوه بر گذران روزمره زندگی، آنها را نیز تامین و حداقل نیازهایشان را برطرف کنند. خزانه یکی از محلههای جنوب شهر تهران است که مردمی کم درآمد با خانوادههای شلوغی دارد. برای پرسوجو به آنجا رفتیم. اسمش افسانه است و میگوید در این محله در خانهیی اجارهیی زندگی میکند. یک دختر دو ساله هم دارد. شوهرش کارگر ساختمان است. وقتی از او درباره جهیزیه میپرسیم میگوید: «بودن جهیزیه خوب است اما به اندازه، جهیزیه نباشد که نمیشود. آن وقت عروس و داماد برای شروع زندگی میخواهند چه کار کنند؟» او ادامه میدهد: «پدرم نقاش ساختمان است و آنچه در توان داشت برای تهیه وسایل جهیزیه من صرف کرد. شوهرم هم در قبال این جهیزیه، عروسی معمولی و خانهیی نزدیک خانه مادرم کرایه کرد.»
فرنوش 26 سال دارد و هنوز ازدواج نکرده است. با او هم صحبت میشویم میگوید: «به هر حال جهیزیه سنتی است که سالهاست وجود دارد. بودن آن هم بد نیست. به هر حال خانواده داماد اگر از خانواده عروس انتظار جهیزیه دارد باید آنها هم خانه این زندگی را تامین کنند.»
الهه دوست فرنوش است و انگار منتظر است تا از او سوال کنیم. الهه هم مجرد است. وقتی از او سوال میکنیم میگوید: «به نظر من به جای اینکه در زمینه جهیزیه چشم و هم چشمی بکنیم، بهتر است که خانوادهها صادقانه با هم برخورد بکنند. ببینند از نظر مالی چقدر توان دارند و میتوانند برای تهیه جهیزیه و خانه هزینه کنند. نه اینکه به هم فشار بیاورند و انتظار بیجا داشته باشند.»
فهمیه خانم در همان محله آرایشگاه دارد و 15 سالی میشود که ازدواج کرده و ثمره این ازدواج یک دختر است. او میگوید: «جهیزیه باید باشد، چه کسی گفته جهیزیه سنت بدی است و نباید باشد. تازگیها میبینم دختران جوانی که به آرایشگاه میآیند، میگویند دختر و پسر باید با هم زندگیشان را بسازند. با این وضع گرانی و درآمدهای کم، دختر و پسری که تازه زندگی شان را شروع کردهاند چطور میتوانند با هم آن را بسازنند؟» او میگوید: «من 15 سال است که ازدواج کردهام و تا امروز با وجود اینکه هم خودم و هم همسرم کار میکنیم و تنها یک فرزند دارم، نتوانستم وسایل خانهام را عوض کنم و با همان وسایل جهیزیهام داریم زندگیمان را میگذرانیم. فکرش را بکنید اگر همینها را هم نداشتیم، تا الان هم نمیتوانستیم تهیه شان کنیم.»
مریم میگوید: «پدرش پنج سال است که بازنشسته شده و چهار دختر هستند.» با ناراحتی سوالمان را اینطور پاسخ میدهد: «با وجود آنکه پدرم در این سن باید استراحت کند، برای تامین هزینه چهار دخترش هنوز هم مجبور است کار کند. ما چهار دختر هستیم. دوتا از خواهرهایم ازدواج کردهاند. پدرم برای تامین جهیزیه آنها فشار بسیاری را تحمل کرد. بنده خدا تا از زیر قسط و قرض این جهیزیه راحت میشود، تازه نوبت به سیسمونی میرسد و این دایره همچنان ادامه دارد. من و خواهرم هنوز در خانه هستیم و نمیدانیم چطور میخواهد از پس هزینه جهیزیه و دیگر مخارج بربیاید.» او میگوید: «خود من به شخصه وقتی میبینم پدرم اینقدر تحت فشار است دلم نمیخواهد ازدواج کنم. یا اگر هم خواستم ازدواج کنم، تامین جهیزیهام را خودم بر عهده بگیرم. اما وقتی با مادرم این موضوع را مطرح میکنم میگوید میخواهی آبروی ما را بین فامیل و همسایهها ببری؟»
قلهک، محلهای در شمال تهران
برای سوال از کسانی که در شمال شهر زندگی میکنند، سری به قلهک زدیم. غزاله، زن 28 سالهیی است که به تازگی یک پسر به دنیا آورده و میگوید: «پدر و مادرها در ایران برای فرزندانشان خیلی زحمت میکشند. در هیچ کجای دنیا پدر و مادرها اینقدر در قبال فرزندانشان احساس مسوولیت ندارند. در ایران پسر وقتی میخواهد ازدواج کند، خانوادهاش باید هزینه زیادی برای عروسی و تهیه خانه بپردازند. خانواده دختر هم برای جهیزیه باید هزینه کند. تازه بعد از آن وقتی اولین فرزنداشان به دنیا میآید، باید سیسمونی هم بدهند که در این زمانه به خاطر آمدن اسباب بازی و وسایل مختلف برای نوزادان، هزینه سیسمونی کم از جهیزیه ندارد. واقعا پدر و مادر ما چه گناهی کردند که تا زمان پیر شدن هم نمیتوانند روی آسایش را ببینند؟»
هانیه 33 سال دارد و پنج سالی میشود که ازدواج کرده و در یک شرکت کار میکند. او میگوید: «سنتهای ما بد نیستند. متاسفانه این خود ما هستیم که آنها را بد میکنیم و کاری میکنیم که از آن زده بشویم و در نهایت سنتگریز بار بیاوریم. به نظر من جهیزیه خوب است؛ اما در قبال آنچه که پسر برای شروع یک زندگی مایه میگذارد. مثلا پسر میتواند یک عروسی معمولی با یک خانه اجارهای تامین کند؛ دختر هم باید به همان اندازه برای جهیزیه هزینه کند. اینطور باشد به هیچ کس فشار نخواهدآمد.»
از سارا که درباره جهیزیه سوال میپرسیم، اعتقاد دارد جهیزیه میتواند پشتوانهیی برای زن باشد. 38 سال دارد و با دو دختر، خانهدار است: «به نظر من جهیزیه شاید برای مرد چندان مفید نباشد اما وجودش از این جهت که زن احساس میکند نقشی در زندگی دارد، بد نیست».
فاطمه اما به هیچ عنوان به جهیزیه اعتقاد ندارد. او در یک شرکت هواپیمایی کار میکند و معتقد است در این زمانهیی که دختر و پسر کار میکنند، هیچ دلیلی ندارد که خانوادهها برای شروع زندگی آنها هزینه کنند: «دیگر باید بپذیریم که زمانه عوض شده است. همهچیز مانند قبل نیست. در زمانهای گذشته، دخترها نه تحصیل کرده بودند و نه کار میکردند. برای همین پدر آنها وظیفه داشته که وقتی دخترشان را به خانه بخت میفرستند، وسایل زندگیاش را هم تامین کنند. پسرها هم در سن کم تصمیم به ازدواج میگرفتند. برای همین پدر پسر هم باید برای شروع زندگی کمکحال پسرش باشد. اما در این زمانه که دختر در 28 سالگی ازدواج میکند و پسر در 35-30 سالگی و هر دو کار میکنند و درآمد مستقل دارند، آیا درست است باز هم در تامین مخارج زندگی آنها پدر و مادرها وارد شوند؟»
بازار تیمچه حاجبالدوله
بازار اول هفته و آخر هفته، صبح و عصر نمیشناسد. در تمام روزهای هفته شلوغ است و پر رفت و آمد. تیمچه حاجبالدوله در بازار، بورس لوازم خانگی است و به قول معروف قلب تپنده بازار لوازم خانگی محسوب میشود. تقریبا هرکس بخواهد برای جهیزیه لوازم خانگی مانند لوازم برقی، ظروف تفلون و چینی، کریستال و… تهیه کند سری هم به این سمت بازار میزند.
یکی از این بازاریهای تیمچه که لوازم برقی میفروشد، میگوید: «غیر از یک ماه رمضان و دو ماه محرم و صفر، این راسته همیشه شلوغ و پر رفت و آمد است. تازه عروسها با خانواده برای خرید جهیزیه میآیند. البته چند وقتی میشود که واقعا بازار خوابیده و قدرت خرید مردم پایین آمده است اما به هر حال باز هم مردم برای خرید به اینجا میآیند. چون جهیزیه رسمی است که هنوز در بین همه خانوادهها وجود دارد و فکر نکنم به این زودیها فراموش شود.»
پریا با مادرش آمده تا لوازم جهیزیهاش را بخرد و میگوید آخر شهریور عروسیاش است: «بهشدت به جهیزیه اعتقاد دارم. در کشورهای اروپایی و پیشرفته، خانواده دو طرف به فرزندان خود جهت شروع زندگی پول میدهند و آنها هم بسته به نیازشان از آن پول استفاده میکنند.» او میگوید در کشورهای پیشرفته، خانهها مبله هستند و به همین خاطر نیاز به جهیزیه و لوازم خانه ندارند: «زن و شوهرها در کشورهای پیشرفته باید یک خانه تهیه کنند که از طریق پولی که از خانوادهها میگیرند و با پسانداز خودشان آن خانه را تهیه میکنند. خانهها در اروپا مبله هستند. برای همین شما که وارد هر خانه بشوید، دیگر نیاز نیست که با خود وسایلی هم تهیه کنید».
مونا نیز پاییز عروسیاش است و با پدر و مادرش برای خرید جهیزیه آمدهاند: «من میگویم یا پول هزینه عروسی و جهیزیه را دو طرف خانواده به ما بدهند تا خودمان هر آنچه لازم است را بخریم یا حالا که این پول را نمیدهند من هم میخواهم جهیزیه خوب و چشمگیری بخرم. چون به هر حال جهیزیه غیر مد روز به درد نمیخورد و یک جور کسر شأن است.»
رویا نیز تازه نامزد کرده و هنوز تاریخ ازدواج را مشخص نکردهاند. برای تهیه جهیزیه به بازار آمده است تا زمان کافی برای انتخاب داشته باشد: «به نظر من جهیزیه خوب است، سنتی است که به زندگیها کمک میکند اما اینکه میگویند اجباری است و باید باشد را نمیفهمم. اصلا به نظر من اینکه پسر و دختر با هم وسایل زندگیشان را بخرند، خاطرهانگیزتر است. اما متاسفانه یا خوشبختانه هم خانواده من و هم همسرم سنتی هستند و دوست دارند طبق آداب و سنن پیش برویم».
شقایق سال پیش ازدواج کرده است و حالا برای تکمیل بخشی از لوزام خانهاش به بازار آمده است. انگار دل پری دارد و میگوید: «جهیزیه خوب است به شرط اینکه داماد و خانواده آنها هم در بخشی از مخارج زندگی مشترک کمک حال باشند، نه مثل ما. اگر من همسرم را دوست نداشتم به هیچ عنوان نمیتوانستم خانوادهاش را تحمل کنم» او سفره دلش باز میشود و ما هم اجازه میدهیم تا از مشکلاتش در این زمینه بگوید: «خانواده همسرم نه برای تهیه خانه و نه مخارج عروسی هیچ کمکی نکردند. چون من تکدختر بودم پدرم علاوه بر اینکه به من جهیزیه داد، خانهیی هم برایم خرید البته خودم هم پساندازی داشتم که به او کمک کردم. خرج عروسی را هم خودم با کمک همسرم پرداخت کردیم. به خاطر اینکه به پدرم فشار نیاید خردهریزهای جهیزیهام را دیگر نخریدیم. چون خودم و همسرم با هم کار میکنیم این خردهریزها را هم داریم یواش یواش تکمیل میکنیم.» او میگوید: «خانواده همسرم از نظر مالی مشکلی ندارند. برای همین من بیشتر ناراحت میشوم که چرا حتی یک قدم برای عروسی تنها پسرشان برنداشتند. درصورتی که نه با من و نه با پسرشان مشکلی ندارند.»
شادی 32 سال دارد و در یزد زندگی میکند. به تازگی عقد کرده است و برای خرید جهیزیه به تهران آمده و میگوید: «جهیزیه خیلی خوب است اما نباید به گونهیی باشد که به خانوادهها فشار وارد شود. واقعا جهیزیه نمیتواند که نباشد. در شهرستان اگر جهیزیه نداشته باشی برایت حرف درمیآورند برای همین، بیجهیزیه امکان ندارد.»
جهیزیه خوب است اما به شرطها
با توجه به جامعه آماری 100 نفرهیی که در این گزارش از اقشار مختلف جامعه از کم درآمد، بازاری و پر درآمد صورت گرفت، به نظر میرسد حدود 80 درصد آدمها، به جهیزیه اعتقاد دارند البته در این گفتوگوها به این نتیجه نیز رسیدیم همه به جهیزیه معقول در قبال خانه و مراسم عروسی معقول معتقدند. همان افرادی هم که میگفتند جهیزیه نباید باشد یا به این خاطر بوده که میگفتند خود پسر و دختر باید آن را تامین کنند یا اعتقاد داشتند به پدر و مادرها نباید تا آخر عمرشان فشار وارد شود و بار فرزندداریشان را تا گور به دوش بکشند. به هر حال باید پذیرفت که همه زوجهای جوان برای اینکه بتوانند زندگی مشترکشان را شروع کنند به حمایت و پشتیبانی نیاز دارند. اما چه بهتر که این حمایتها به چشم و همچشمی، رقابت و توقعات نابجا تبدیل نشود.
انتهای پیام