خرید تور تابستان

دیدار هاشمی با جوانان، و نقدی بر ثناگویی

به گزارش انصاف نیوز، غلامعلی رجایی در وبلاگ خود نوشت:
چهارشنبه ی هفته ی گذشته جمع زیادی ازجوانان اصلاح طلب و اعتدال گرای سراسر کشور با آیت الله هاشمی دیدار جالبی داشتند. جلسه راس ساعت اعلام شده یعنی یازده  صبح شروع شد.
همیشه جلسات با جوانان شورآفرین و نشاط بخش است. صداقت و صفا در جمع آنان موج می زند.
در این جلسه تعدادی از جوانان حدود یک ساعت حرف زدند و آقای هاشمی با حوصله ی منحصر به فردی که در شنیدن دارد همه را به دقت گوش کرد.
مهمانان جوان آیت الله حرف های تلخ و شیرینی زدند. آقای قریشی طلبه ی غیر معمم! که مجری و هماهنگ کننده ی این دیدار بود در ابتدای جلسه می گفت در این جمع کسی هست که به جرم بالا بردن تصویر جناب مهندس موسوی برای او مجازات 7 سال زندان در نظر گرفته اند. شگفت و صد شگفت از روند قضا در این کشور علوی.
در این جلسه حرف های مهمی زده شد از انتقاد از مجلس از تضعیف دولت، از تقدیر از هاشمی برای حضور در انتخابات و خیلی مسایل دیگر.
در این جلسه جوان ها تا توانستند از موسوی و کروبی و رهنورد و خاتمی نام بردند و کف های ممتد زدند. باز خدا را شکر جایی در حضور یکی از منحصر به فردترین یاران باقی مانده امام برای اظهار احساسات و اظهارات این آینده سازان بی ادعای کشور هست.
فرزند شهیدی هم در سخنانی به آقای هاشمی گفت: من هرگز پس ازشهادت پدرم اشک نریخته ام اما  زمانی که شنیدم شما برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری به وزارت کشور رفته اید از شادی اشک ریختم. وقتی این حرف را زد به چهره هاشمی خیره شدم به سختی احساساتش را کنترل می کرد.
از محسنات آقای هاشمی – که به خودشان هم گفته ام – این است که بسیار عاطفی است و زود اشک. به خصوص وقتی نام و مصیبت بانوی دو عالم فاطمه زهرا به میان می آید، حال ایشان بسیار دگرگون می شود. بارها به دوستان گفته ام، هاشمی بسیار “زهرایی” است.
بعد از ملاقات که دقایق ممتدی با بعضی از این جوانها که به من اظهار لطفی داشتند و می خواستند مسایلی را مطرح کنند، گفتگو داشتم، همین جوان جلو آمد و گفت من 7 سال زندان را برای بالا بردن یک عکس از مهندس موسوی در یک مراسم رفته و می روم ولی از آقای هاشمی گله دارم که چرا به دنبال رفع حصر مهندس نیستند. بعد گفت از شما هم گله دارم که به مسایل مهندس نمی پردازید. معلوم شد مطالب وب مرا نمی بیند. به او توضیح دادم اینگونه نیست و در علنی کردن بعضی ملاحظات مسایلی هست. گمان می کنم قانع شد. وقتی می رفت در خودم شکستم که چرا باید با این جوان اینگونه رفتار شود. احتمالا بهانه های دیگری هم برای این حکم برای او تراشیده اند.
آخرین نفری که صحبت کرد جوانی طناز! از شمال بود که در کنار اشعاری که در منزلت هاشمی خواند با چندبیت شعر و بعضی عبارات هم حسابی جمعیت را خنداند و به ویژه وقتی که گفت: هشت سال سوتی دادند و خندیدیم و اکنون یک سال است که نمی خندیم. او در پایان صحبتش از هاشمی صله خواست و آقای هاشمی به او انگشتری که نگین آن از سنگ قبر اصلی امام حسین است – و در سفر ایشان به عراق این سنگ از سوی تولیت آستان مقدس حسینی به ایشان هدیه شده بود – دادند. جالب این بود که بعد از مراسم از من پرسید فلانی قضیه ی این انگشتر که دوستان می خواهند آن را از من ببرند چیه؟ که توضیح دادم و گفتم قدر این انگشتر را بدان.
نقدی به مدح و ثنای هاشمی
به گزارش انصاف نیوز، علی وفقی، فعال سیاسی نیز درباره ی این جلسه در صفحه ی شخصی خود نوشت:
جوانی در دیدار تعدادی از جوانان اصلاح طلب با جناب آقای هاشمی رفسنجانی شعری (به عبارت بهتر نظمی) در مدح و ثنای آقای هاشمی خوانده‌اند. بنده علیرغم دعوت دوستان توفیق حضور نداشتم که انتقادم را رو در رو عرض کنم. این فرهنگ مدح خوانی فرد در حضور وی و در مجلس رسمی رو ما به حداقلی از قدرت رسیده و نرسیده اگر برپا کنیم و تن بدان دهیم فردا روزی اگر قدرت تمام و کمال احیاناً دست ما بود چه خواهیم کرد؟ جای نگرانی دارد. به خصوص وقتی از سوی جوانان اتفاق می‌افتد.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا