یازده راهکار نهج البلاغه برای کنترل بحران اقتصادی
حجت الاسلام هادی سروش، مدرس حوزه، در یادداشتی با عنوان «یازده راهکار نهج البلاغه برای کنترل بحران اقتصادی» نوشت:
🔹️نهج البلاغه بعد از قرآن، مهمترین کتاب الگو و هدایت بخش برای انسانی است که انگیزه سعادت فردی و یا اجتماعی و سیاسی داشته باشد.
🔹️در شرائطی قرار گرفتهایم که با شیطنتهای دشمن خارجی، و چه بسا ادامه حس رقابت در نیروهای خودی و نیز مماشات برخی از مسئولین، در برابر یک بحران اقتصادی قرار گرفتهایم که البته، دخالت جنگ روانی را نیز دراین باب منکر نیستیم.
در این موضوع حساسِ اقتصادی که دامنهاش امور اجتماعی وسیاسی را درگیر میکند، نهج البلاغه راهکارهای بسیار عالیی را مطرح نموده، که بخشی ناظر به وظیفه مسئولان و بخشی دیگر ناظر به عموم مردم و خصوصاً نیروهای رقیب داخلی میباشد.
🔽 با تمسک به راهکارهای نهج البلاغه؛ قطعاً جامعه اسلامی، به نقطه پیروزی صددرصدی خواهد رسید.
🔰۱) برای اینکه شهروندان شرائط موجود جامعه و نقشههای دشمن را درک کرده و میدان را رها نکنند، لازم است حاکمان و دولتمران بی تعارف حقایق جامعه را مطرح کنندوبا مردم رو در رو سخن بگویند.
امام علی (ع) این را به مالک اشتر، اینگونه دستور فرمودند:
خود را از مردم پنهان مدار “فَلا تَطُولَنَّ احْتِجابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ”. (نامه ۵۳)
و نیز طی بخشنامهای به دیگری، کارگزاران دستورفرمود: چیزی را از مردمانتان مخفی نکنید مگراسرار نظامی؛ “اَلا وَ اِنَّ لَکُمْ عِنْدی اَنْ لا اَحْتَجِزَ دُونَکُم سِرّاً اِلاّ فِی حَرْبٍ”(نامه ۵۰)
ما در این بخش که رسانه و ارتباط با مردم است، متاسفانه موفق نبودهایم!
🔰۲) توجه جدی دولت به قشر آسیب پذیر جامعه مانندخانواده های ضعیف و یا غیر شاغل و یا بی سرپرست و حتی به تعبیر امام علی؛ بیوه زنان، امام در نامهاش به زیادبن ابیه این نمونه هارا تصریح نمود: “أنت متمرّغ فی النّعیم تمنعه الضّعیف و الأرملة” (نامه ۲۱)
🔰۳) جلوگیری از به وجود آمدنِ روحیهی مخالفت و معاندت در بخشِ اقلیتی جامعه مانند اقلیتهای مذهبی و قومی و عقیدتی و…، چون تحقیر روانی آنان، مظلوم نمائیشان را در پی خواهد داشت و میتواند در مواقع بحرانهای اقتصادی، خطر آفرین شود.
لذا امام (ع) دستور به مدارا با این اقشار جامعه را، میدهد؛
“لان یدنوا لشرکهم ولاان یقصوا” (نامه ۱۹)
🔰۴) توجه به رأی و نظر مردم و احترام به رأی و برگزیده اکثریت جامعه، راه دیگر فائق آمدن بر مشکلات جامعه است.
حضرت (ع) با قاطعیت میفرماید: چه آنان که رأی دادند و چه آنانکه ندادند، حق تعدی ندارند …”لم یکن للشاهد ان یختار و لاللغائب ان یرد” (نامه ۶).
و این تعدی را امام (ع) در تاختن بر دولتِ حاکم، معرفی نموده و لذا مانند طلحه و زبیر را به؛ “وجیف و عنیف” یعنی؛ تاختن و فشار آوردن، معرفی کرد.
و امام (ع) نتیجه این تاخت وتاز وفشارِ به دولت را، حمله به ستون خیمه نظام معرفی میکند؛ “قامت الفتنه علی القطب” (نامه ۱)
🔰۵) حاکمیت و دولت نباید نسبت به تحرکات مخالفان خود در استانهای غیر مرکزی، مماشات و یا بی خیال باشد؛
دستورامام (ع) به هماهنگی همه مسئولین با دولت مرکزی است ودرغیرآن، دستور به برکناری افراد ناهماهنگ میفرماید؛ “فَاحْمِلْ…عَلَی اَلْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ اَلْجَزْمِ ثُمَّ خَیِّرْهُ بَیْنَ حَرْبٍ مُجْلِیَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِیَةٍ.. (نامه ۸)
🔰۶) باید در داخل دولت، بین نیروها و تیمهای دولتی، هماهنگی کامل برقرار بوده و جملگی تحت شرح وظائف مشخص به مسئولیت خود پای بند و جدی باشند.
از دیدگاه امام (ع) کسانی که اهل پیکار و میدان داری، نیستند؛ بهتراست درخانه بنشیند!
“فانهد به من اطاعو الی من عصاک و استغن…فان المتکاره مغیبه خیر من مشهده ” (نامه ۴)
🔰۷) توجه ویژه به برخی استانهای استراژیک و یا مراکزی که زمینه فتنه انگیزی از سوی دشمن، در آنها بیشتر دیده میشود.
امام (ع) در این مورد، دستور به احسان و رفع نگرانیهای مردمان آن شهرها را، دارند؛ “فحادث اهلها بالاحسان الیهم”.. (نامه ۱۸).
🔰۸) نظارت قوی بر بازار؛
امام (ع) هم خود مسوولین را رصد میکند و هم مستقیم وارد بازلر شده و از نزدیک کسبه و اجناس و نرخ را نطارت میفرماید.
از سویی صریحاً به یکی از مسئولین نوشت؛ حساب وکتابت را فوری ارسال کن ” فَارْفَعْ اِلَیَّ حِسابَکَ”(نامه ۴۰).
و از سوی دیگر خود وارد میشود؛ از امام باقر (ع) منقول است: امام علی (ع) هر صبح در بازار کوفه میگشت و اگر کم فروشی یا متقلبی را میدید با تازیانهای که در دست داشت، تنبیه مینمود.
روزی اصبغ بن نباته به حضرت عرض کرد: شما در خانه بنشینید و من این کار راانجام میدهم، حضرت فرمود: «ای اصبغ برای من خیرخواهی نکردی».
جالب اینجاست که گاهاً برخی رادر بازارهای تخصصی مانند بازار قصابان، بازار خرمافروشان، بازار ماهی فروشان وبازارشترفروشان و صرافیها و بزازیها و.. برای نظارت میفرستد. (انساب الاشراف)
مثلاً ابن عباس را به عنوان قاضی و ناظر در بصره گسیل داشت و علی بن اصمع را بر «بارجاه» گماشت. (تحف العقول)
و نسبت به قیمت اجناس هم؛ به مالک اشتر دستور نظارت مستقیم بر قیمتهای بازار میدهد. (نامه ۵۳)
🔰۹) در مواجهه با فرصت طلبان و مفسدان اقتصادی؛ نهج البلاغه سخنها دارد که خلاصه آن در این سه بخش است:
◀️اول؛
تهدید جدی نسبت به خائنان بیت المال، و خود امام بیشترین و شدیدترین تهدیدات را نسبت به اینان دارد؛
إِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَماً صَادِقاً لَئِنْ بَلَغَنِی أَنَّک خُنْتَ مِنْ فَی ءِ الْمُسْلِمِینَ شَیئاً صَغِیراً أَوْ کبِیراً لَأَشُدَّنَّ عَلَیک شَدَّةً تَدَعُک قَلِیلَ الْوَفْرِ ثَقِیلَ اَلظَّهْر.. (نامه ۲۰)
◀️دوم؛
برخورد جدی با مفسدان اقتصادی در حدی که بالاتر از برخوردهایی است که با دشمن خونی در میدان جنگ میشود، چراکه سوداگران و فتنه انگیزان میدانهای اقتصادی با رفتار غیر انسانیشان منجر به نابودی کشور میشوند؛
“فان خطت بکم الامور المردیه و سفه الاراء الجایره …. لاوقعن بکم وقعه لایکون یوم الجمل” (نامه ۲۹)
◀️سوم؛
در این برخورد شدید با مفسدان اقتصادی، باید کاملاً بدون تبعیض و تفاوت بوده باشد و وابستگیهای قومی و جناحی آنان اصلاً مورد لحاظ قرار نگیرد، امام (ع) در این راستا با کسی تعارف ندارد و باقاطعیت میگوید اگر حسن وحسین هم (معاذالله) آلوده به چنین فسادی شوند با آنان هم اینچنین خواهم بود؛
“ارْدُدْ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّک إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکنَنِی اللَّهُ مِنْک لَأُعْذِرَنَّ إِلَی اللَّهِ فِیک وَ لَأَضْرِبَنَّک به سیفی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ فعلاً مِثْلَ الَّذِی فَعَلْتَ مَا کانَتْ لَهُمَا عِنْدِی هَوَادَةٌ…” (نامه ۴۱)
خود ایشان وقتی شنید یک مسئول تیم اقتصادیش بنام علی بن هَرَمه رشوه گرفته، به قاضی اهواز رفاعه نوشت او را دربند کن ودر روز جمعه شلاق بزن. (معالم قریه)
واقعاً ما در این بخش چقدر ما مشکل داریم؟!
🔰۱۰) جابجایی مسئولیتها ومسوولین؛
امام (ع) وقتی ابن ابی سلمه را از حاکمیت بحرین با قاطعیت برداشت، نوشت که مدیریت شما مورد قبول است، اما دوست دارم کنارم در سفر به شام باشی؛
“زَعْتُ یدَک بِلاَ ذَمٍّ لَک وَ لاَ تَثْرِیبٍ عَلَیک فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ اَلْوِلاَیةَ وَ أَدَّیتَ اَلْأَمَانَةَ فَأَقْبِلْ غَیرَ ظَنِینٍ وَ لاَ مَلُومٍ وَ لاَ مُتَّهَمٍ وَ لاَ مَأْثُومٍ فَلَقَدْ أَرَدْتُ اَلْمَسِیرَ إِلَی ظَلَمَةِأَهْلِ اَلشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِی”. (نامه ۴۲)
و گاهی به خاطر ضعفهای مدیرانش دست به تغییر میزد؛ مانند محمدبن ابی بکر که اواز مصر برداشت چون توانایی اداره آن مجموعه بزرگ را نداشت و البته خوشایند محمد هم این تغییر مدیریت نبود؛
بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی مَوْجِدَتُکَ مِنْ تَسْرِیحِ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِی مَوْجِدَتُکَ مِنْ تَسْرِیحِ الْأَشْتَرِ إِلَی عَمَلِکَ…وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ یَدِکَ مِنْ سُلْطَانِکَ- لَوَلَّیْتُکَ مَا هُوَ أَیْسَرُ…(نامه ۳۴)
🔰۱۱) باید برنامههای اقتصادی دور از تنگ نظری و فردگرائی باشد، امام (ع) هرگونه استبداد رأی و خردفردی را در امور عمومی مردم، تخطئه نموده.
در نامه به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان نوشت:
مسئولیت؛ امانتی است بر گردن تو که بایدپاسخگو باشی. وحق نداری به ملّت استبداد ورزی و خودسرانه تصمیم بگیری یا بی در دست داشتن سندی اطمینان بخش، به کار مهم و خطیری دست بری. “لَیْسَ لکان تَفْتاتَ فی رَعِیَّةٍ وَلاتُخاطِرَ اِلاّ بِوَثیقَةٍ”(نامه ۵).
انتهای پیام