«ترویج مصرفگرایی در شرکتهای بازاریابی شبکهای» | پروندهی هرمیها 5
«حجتالله عبدالملکی»، اقتصاددان اصولگرا و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق (ع)، ضمن بر شمردن چهار اشکال عمدهی شرکتهای بازاریابی شبکهای گفت: این شرکتها علاوه بر وعده وعیدهای پوچ برای پوادار شدن، اعضای خود را مجبور میکنند کالاهای بیکیفیت این شرکتها را خریداری نمایند و با روشهای غیر حرفهای و غیر اخلاقی بفروشند، این موضوع مصرفگرایی را در جامعه افزایش میدهد.
بیشتر بخوانید: «شرکتهای بازاریابی شبکهای مخرب اقتصاد کشور»
بیشتر بخوانید: «درآمد حاصل از بازاریابی شبکهای اشکال شرعی دارد»
حجت الله عبدالملکی، دربارهی شرکتهای بازاریابی شبکهای موجود در ایران و عملکرد آنها به خبرنگار انصاف نیوز گفت: خیلی جزییات قانونیاش را نمیدانم ولی اجمالا بازاریابی شبکهای اگر طبق قانون باشد یک اتفاق شرعی است و میشود آن را طوری ساماندهی کرد که در اقتصاد ارزش افزوده ایجاد کند؛ اما چند آسیب خیلی جدی در الگو های بازاریابی شبکهای ایران در حال اتفاق افتادن است.
این استاد دانشگاه دربارهی اشکالات این شرکتها گفت: اشکال اول این است که بعضی از اینها الزام به خرید دارند؛ این به این معنی است که شرکت مادر، بخش عمدهی سود خودش را در فروش محصولات به اعضای همین شبکه بازاریابی میبیند؛ اتفاقی که میافتد، متضرر شدن اعضای شبکهای بازاریابی است!
وی افزود: یعنی مثلا من میآیم افرادی را ترغیب میکنم به قصد بسیار پولدار شدن و کسب درآمدهای نجومی، وارد این شبکه شوند؛ بعد میگویم شرط عضویت شما در این شبکه این است که یک مقدار مشخصی -مثلاً100 یا 200هزار تومان- باید خرید انجام بدهید و این جمعیت میلیونی که اعضای این شبکهی بازاریابی هستند، خودشان بخش عمدهی مشتریان این سیستم میشوند؛ در حالیکه خود شرکت خیلی وقتها میداند که اعضای آن نخواهند توانست که سفارش بگیرند، اول و آخر سفارشی که خواهند داد سفارش خودشان است و خریدی است که خودشان انجام میدهند.
این اقتصاددان در ادامه گفت: اشکال دوم این شرکتها این است که جامعه را به شدت به سمت مصرفگرایی پیش میبرند؛ چون افرادی که وارد سیستم بازاریابی شبکهای میشوند، به صورت حرفهای برای مصرفی بار آوردن اطرافیانشان آموزش میبینند؛ اینها یاد میگیرند که چگونه در اصطلاح عامیانهاش «مخ» اطرافیانشان، اعم از خانواده، دوستان و آشنایانشان، را برای اینکه بیایند و کالا خرید کنند، بزنند؛ در حالیکه خیلی وقتها اصلا چنین نیازی به صورت واقعی وجود ندارد.
عبدالملکی افزود: طبیعتا شما فرض کنید خواهری، برادری، دوستی، دختر خاله یا پسر خالهای اصرار دارد که شما خرید انجام دهید، خب بالاخره حجب و حیا باعث میشود که افراد از خرید امتناع نکنند و این یعنی اینکه یک نوع مصرف کاذب اتفاق میافتد و برای اقتصاد ما مصرفگرایی مثل سم است.
این اقتصاددان دربارهی ایراد بعدی این شرکتها، گفت: اشکال سومی که وجود دارد این است که بخش قابل توجهی از نیروی فعال، بانشاط، پرانرژی و خلاق جامعه را از کارهای مفیدی از جمله درسخواندن، کارآفرینی و نوآوری کردن خارج میکنند و به سمت کارهایی با ارزش افزودهی بسیار کم امثال همین بازاریابی شبکهای و فروشندگی و غیره میبرند.
وی در ادامه گفت: اشکال چهارم این سیستمها این است که آن شرکت مادر میآید یک سیستم مویرگی را در کل کشور سازماندهی میکند که این سیستم مویرگی دقیقا شبیه رگهای بدن هر خونی که در آن پمپاژ بکنید به کل کشور میرساند؛ یعنی اینکه یک شبکهی بسیار گسترده و مویرگی که هر کالایی را که به این شبکه تزریق کنند، چه کالای داخلی و چه کالای خارجی، چه کالای با کیفیت و استاندارد و چه کالای بیکیفیت و بدون استاندارد، میرود تا به مصرف کنندهی نهایی برسد؛ یعنی این شبکهها در توزیع موثر کالا فوق العاده کارا عمل میکنند و به اصطلاح کارایی در این سیستم بالاست؛ یعنی با لحاظ کردن اینکه تماماَ این پروسه قانونی باشد و اجمالا هم شرعی است، اما این چند خسارت بزرگ را به همراه دارد.
این شرکت ها مستعد غش در معاملهاند
آقای عبدالملکی در خصوص اینکه کیفیت کالاهای این شرکتها پایین و اغلب کالای خارجی هستند، گفت: تقریبا همهی افراد آموزشهای خیلی حرفهای میبینند و از همهی تکنیکهای بازاریابی و پرزنتیشن و غیره استفاده میکنند؛ باید ارزیابی شود که این کالاهایی که به شبکهها تزریق میشود چجور کالاهایی هستند، چقدر داخلی و چقدرش خارجی است، چقدرش با کیفیت و چقدرش بیکیفیت است؛ در چنین سیستمی اگر نظارتی بر روی کالاهایی که وارد شبکه میشوند، نباشد، در واقع یک خطر محسوب میشود.
وی با تاکید بر نظارت بر این شرکتها گفت: من فکر میکنم نهادهای نظارتی حداقل 50 درصد توان و ظرفیت خود را باید بگذارند بر روی مدیریت کالاهایی که به این شبکهها تزریق می شوند. خطر میتواند این باشد که کالای غیر استاندارد دست به دست به مصرف کنندهی نهایی برسد، خطر دیگر هم مصرف کالای خارجی است که به هیچ عنوان به نفع اقتصادمان نیست که در کشور فرهنگ مصرف کالای خارجی ترویج شود.
عبدالملکی افزود: اینکه کالاهای خارجی به اسم ایرانی عرضه شود و کالای ایرانی به اسم خارجی عرضه شود، اینها یک نوع غش در معامله است؛ میخواهم بگویم این سیستمها اگر بر روی آنها نظارت نشود کاملا استعداد غش در معامله را دارند.
وی در پاسخ به حضور جوانان در این کار و آثار اجتماعی مخرب این شرکتها، به دلیل برآورده نشدن انتظاراتی که برای جوانان مجسم شده است، گفت: حدود 75 تا 80 درصد افرادی که وارد این نوع بازاریابیها میشوند از سیستم خارج شده و سرخورده میشوند؛ این سرخوردگی و بحث خارج شدن از این سیستم عواقب اجتماعی هم دارد.
در جلسات شرکت های بازاریابی شبکهای اغواگری می شود
این اقتصاددان تصریح کرد: به هر حال سران این شبکههای بازاریابی خودشان بازاریابهای فوق حرفهای هستند؛ یعنی اینکه اینها خودشان به راحتی حرفشان را بازاریابی میکنند، حالا گاهی با ظاهر سازی، گاهی با بزرگ جلوه دادن موفقیتهایی که خیلی هم بزرگ نیستند؛ مثلا افرادی را میآورند نشان میدهند که این فرد در طول 4 سال میلیاردر شده است؛ دقیقا این خودش باعث جذب جوانها و کسانی که سودای یک شبه پولدار شدن را دارند، میشود و بعد از مدتی متوجه میشوند که نه این طوری هم نیست و این بازار اینقدر گسترده نیست.متاسفانه این اغواگریها در جلسات پرزتیشن اتفاق میافتند و لذا خیلیها، همان 80 درصد شاید آمار درستی باشد، در نهایت صرفا آمدهاند و وقتشان تلف شده است.
این استاد دانشگاه امام صادق افزود: بالاخره بعضیها دیرتر ورود میکنند و هر چقدر که دیرتر وارد شوند به صورت تصاعدی سودی که کسب میکنند، کمتر است.
انتهای پیام