ما، ترامپ و سناریوهای آینده
امیر ناظمی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در روزنامهی شرق دربارهی سناریوهای پیشروی ترامپ و ایران نوشت:
رابطه ایران و آمریکا و آینده آن، نهتنها موضوعی جذاب برای سناریونوشتن درباره آینده است؛ بلکه با سایر رویدادها و پدیدههای منطقه نیز گره خورده است. در زمان رویکارآمدن ترامپ، کدگشایی از رفتارهای او بهسادگی امکانپذیر نبود؛ اما امروز با کنارهمگذاشتن رویدادهای اخیر شاید بتوان به بازخوانی آن سناریوها اقدام کرد. ترامپ در ماه گذشته اقدام به حمله هوایی به سوریه کرده؛ از سوی دیگر شب گذشته موضع خود را درباره برجام اعلام کرد. رفتوآمدهای اروپاییها مانند امانوئل مکرون و آنگلا مرکل به واشنگتن بهاینترتیب ضرورت بازخوانی این سناریوها را برای ما ایرانیان دوچندان میکند. سناریونویسی یعنی آمادهشدن برای آیندههای مختلفی که نمیدانیم کدامیک اتفاق خواهد افتاد! و آمادهشدن برای آنچه نمیتوان پیشبینیاش کرد. در این یادداشت به صورت خلاصه چهار سناریوی مختلف از آینده رفتار ترامپ در قبال ایران و برجام مطرح شده است.
این سناریوها بیش از آنکه درباره راهبردهای آینده ترامپ در قبال ایران باشد، درباره تفسیرها و احتمالاتی از راهبرد ناآگاهانه یا منتشرنشده ترامپ است. ترامپ برای ماهها از اظهارنظر صریح درباره نحوه مقابلهاش با ایران طفره رفت و اعلام آن را به آیندهای نامعلوم حواله کرد؛ اما کنشهای متعدد او در قبال ایران و موضعگیریهای او در مقابل ایران میتواند قطعاتی از یک پازل باشد؛ پازلی که ما نهتنها تصویر کاملی از آن نداریم؛ بلکه براساس این قطعات مجزا حتی نمیتوانیم برآوردهایی دقیق از آن داشته باشیم. برآورد راهبرد ترامپ، میان بازیگران و تحلیلگران مورد اجماع نیست و میتواند به صورتهای مختلفی تفسیر و پیشبینی شود. بهاینترتیب رفتارهای آتی او و شواهدی که در آینده به دست میآید، برآورد را کاملتر کرده و احتمال تحقق یک سناریو افزایش یا کاهش مییابد.
ترامپ از نخستین روزهای استقرار در کاخ سفید دارای کنشهای معنادار در قبال ایران بوده است. لغو روادید مربوط به شهروندان شش کشور عمدتا مسلمان که بیش از هر کشوری شهروندان ایران را تحتتأثیر قرار میداد، با سرعت در دستور کار ترامپ قرار گرفت. این نخستین شاهد از مجموعه شواهدی بود که در سال گذشته آغاز شد. تحریم سپاه پاسداران شاهد دیگری از این مجموعه بوده است.
بهاینترتیب همواره این پرسش میتواند در مقابل ما قرار گیرد که: «به غیر از فروش داخلی این رفتارها در داخل آمریکا، این نوع از سیاست اساسا چه معنایی دارد؟».
در این یادداشت خلاصه، ابتدا هریک از سناریوهای باورپذیری که میتواند رفتار ترامپ را تفسیرپذیر کند، معرفی میشوند. هریک از این سناریوها میتواند راهبرد ایالات متحده تصور شود و چون دقیقا نمیدانیم کدام سناریو بر واقعیت تفکر ترامپ صادق است؛ بنابراین هریک از سناریوها میتوانند درست باشند. این سناریوها از دیدگاه آمریکاییان تنظیم شده است و به معنای پذیرش صحت آنها یا ارائه دیدگاههای متقابل ایران نیست.
سناریوی ۱- برگردیم به نقطه شروع مذاکرات
فرض اصلی در این سناریو آن است که ترامپ باور دارد: «ایران یک خطر بالقوه برای منافع آمریکا در منطقه است؛ برجام توافق خوبی نیست». به این ترتیب است که ترامپ تلاش خودش را آغاز میکند تا دوباره اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند. بازگشت به دوران پیشابرجام خواسته اصلی ترامپ است. از سوی دیگر اسرائیل و عربستان نیز همسو با آمریکا تلاش خود را خواهند کرد تا دوباره اجماع جهانی علیه ایران را تقویت کنند.
در این سناریو محمد بنسلمان جوان نیز میتواند با خیال راحتتری به مسائل داخلی خود بپردازد. اگرچه رقابت قدرت میان ایران و عربستان در منطقه، دارای قدمتی طولانی است؛ اما در دوران پساداعش شدت بیشتری خواهد داشت.
در دوران پس از داعش عربستان باید تبدیل به بازیگر اصلی در سوریه شود و این امر از طریق حذف ایران نیز سادهتر خواهد بود. از سوی دیگر یک ایران قدرتمندشده با روابط بینالمللی، میتواند به جذب سرمایهگذاری خارجی منتهی شود و این یعنی کاهش قدرت عربستان. خرید تسلیحات از آمریکا که در ماههای گذشته انجام شد نیز میتواند تطمیع آمریکا برای همین موضوع باشد.
در این وضعیت چین نیز بازیگری ناراضی از بازگشت برجام نیست. چین در دوران تحریم اصلیترین شریک تجاری بود و در سالهای بعد از برجام اگرچه جایگاهش تغییر شدیدی نیافت اما روند بهبود خود را نیز طی نکرد.
براساس این راهبرد اصلیترین سیاستهای آمریکا در قبال ایران عبارتاند از:
۱) القای غیرقابلاعتمادبودن ایران
۲) تحریک برای نقض برجام
۳) ایجاد اجماع علیه ایران
به منظور دستیابی به سیاستهای فوق، تنها یک هدیه از طرف ایران یا به نام ایران است که میتواند او را به تمامی سیاستهای فوق نزدیک کند: «نقض برجام توسط ایران». به همین دلیل «تحریک ایران برای نقض برجام» تاکتیک اصلی برای این راهبرد کلیدی آمریکاست.
در راستای تحقق این راهبرد، تلاش خواهند کرد تا از طریق برانگیختن احساسات عمومی و اقدام به فعالیتهای تحریکآمیز طرفداران نقض برجام، احتمال نقض برجام ازسوی ایران را افزایش دهند.
بازگشت به دوران پیش از برجام البته پایگاههای اجتماعی دولت را نیز چنان دلسرد خواهد کرد که باید منتظر اشتیاق برای یک رئیسجمهوری رادیکال در آینده ایران بود.
در این سناریو آمریکا از تأیید برجام در اردیبهشت ماه سر باز خواهد زد و منتظر میماند تا ایران از برجام خارج شود. در این وضعیت است که آمریکا توانسته است در عمل به همه اهداف خود دست پیدا کند؛ خروج ایران در زمان پایبندی اروپاییان به برجام! حالا اجماع جهانی علیه ایران خود به خود شکل میگیرد و این یعنی سلام گذشته! آمریکا یک گزینه را در این وضعیت تأکید خواهد داشت: برگردیم به مذاکره مجدد!
سناریوی ۲- ایران منزوی!
فرض اصلی در این سناریو آن است که ترامپ باور دارد که «کنترل ایران تنها از طریق سختگیری بر ایران و سوقدادن او به سوی رفتار محافظهکارانه امکانپذیر است». بهاینترتیب دولت ترامپ این فرض را دارد که هر چقدر بر ایران سختگیری شود؛ رفتار ایران کنترلپذیرتر خواهد بود. او در مذاکراتش با اروپاییان بر این جمله تأکید داشته است، «بگذارید من آن پلیس بد باشم!».
در این سناریو آمریکا واقعا تمایلی به نقض برجام ندارد؛ اما واقعیت آن است که سودی هم از برجام نمیبرد! در این وضعیت آمریکا میترسد که در صورت نبودن یک پلیس بد، ایران به افزایش قلمرو منطقهای خودش خواهد پرداخت. بهاینترتیب ایجاد یک فضای ترس و نااطمینانی برای ایران میتواند یک ابزار مناسب تنظیم رفتار در دوران برجام باشد اما منفعت دیگر آمریکا در آن است که چشمانداز کرهشمالی را رسیدن به توافقی مانند برجام، از بین میبرد. او به صراحت به کرهشمالی این پیام را مخابره میکند که باید بیش از اینها عقب بنشیند!
بهاینترتیب آمریکا به دنبال راضیکردن اروپاییان است برای آنکه به آنها بگوید که من سیاست متفاوتی از اروپا در قبال ایران خواهم داشت؛ آنها میتوانند روابط خود با ایران را داشته باشند. در این وضعیت آمریکا به دنبال تقسیم نقش است و دوست دارد تا نقش پلیس بد در دنیا را ایفا کند. این نقش توسط بازیگرانی مانند اسرائیل و کشورهای عرب تقویت میشود. اما اروپا نیز میداند که این یعنی حذف اروپا از هر مسئله بزرگ جهانی! چراکه آمریکا با این کار نشان خواهد داد که هر مسئله بزرگی تنها از طریق رضایت صددرصدی آمریکا امکانپذیر است.
در این سناریو، آمریکا از طریق تحریمهای جدید از یک سو و پناهبردن به بلوفهای سیاسی، نقشه خود را برای کنترل ایران تکمیل خواهد کرد. آمریکا تلاش خواهد کرد تا «ایران بپذیرد که همیشه گزینه حمله نظامی روی میز است». این سیاست مشابه با سیاست دوران جنگ سرد و حتی جنگ با ویتنام توسط نیکسون است. هالدمن مشاور رئیسجمهور در آن روزگار مینویسد که نیکسون به او گفته است: «باب، من آن را نظریه مرد دیوانه مینامم، من میخواهم ویتنام شمالیها باور کنند من به نقطهای رسیدهام که ممکن است برای توقف جنگ به هر کاری دست بزنم. به گوششان میرسانیم که به خاطر خدا، میدانید نیکسون نگران کمونیسم است. وقتی او عصبانی و دستش روی شستی هستهای باشد، نمیتوانیم جلويش را بگیریم».
براساس همین دیدگاه است که آمریکا میخواهد «ایران باید بپذیرد که ترامپ دیوانه است!». بهاینترتیب ممکن است حتی با عدم تأیید برجام توسط ترامپ، او تمایل داشته باشد که برجام میان ایران و پنج عضو دیگر باقی بماند! آمریکاییان مدام با گوشزدکردن نقش منطقهای ایران، تکرار خواهند کرد که ایران را باید با سختگیری کنترل کرد.
اما اروپاییان در چنین وضعیتی شاید تمایلی به ادامه برجام نداشته باشند و در این وضعیت است که آنها نیز پس از آمریکا به انتظار بهانهجویی خواهند نشست! اروپاییان خوب میدانند که این رفتار آمریکا یعنی نادیدهگرفتن اروپا و آنها نمیخواهند نادیده گرفته شوند. بهاینترتیب برجام تنها یک توافق است که نه میکشد و نه شفا میدهد!
در این وضعیت ترامپ ترجیحی برای مذاکرات مجدد نیز ندارد! ترامپ دوست دارد ایران کشوری همراه با ترس ازدستدادن همهچیز باشد؛ کشوری که میتوان آن را نادیده گرفت!
سناریوی ۳- بازبینی و تعمیم برجام
فرض اصلی در این سناریو آن است که «برجام نشان داد ایران ظرفیت دستیابی به یک توافق جهانی را دارد. آمریکا باید بر همین اساس رفتار کند: ۱) فشار بر ایران، ۲) نشاندن آن بر سر میز مذاکره و ۳) سختگیرانهترکردن توافق فعلی».
آمریکا از برجام یاد گرفته است که مدل برجام، مدلی قابل تکرار برای سایر موضوعات مانند موشکی یا حقوق بشر یا حتی حل چالش ایران-آمریکاست. بهاینترتیب این سناریو دو گام دارد:
۱-در گام نخست باید فشار بر ایران افزایش یابد. این افزایش فشار چه همراه با اروپاییان و چه مستقل از آنها!
در این وضعیت آمریکا از یک سو تلاش دارد تا برجام را شکننده نشان دهد و از سوی دیگر و پشت پرده سیاست خارجی تلاش میکند تا ایران را به سمت تعمیم برجام به موضوعات جدیدتر سوق دهد.
۲-در گام دوم ایران باید بپذیرد که ترامپ تاجر است! برخلاف تصویر ترامپ دیوانه، در این سناریو از ترامپ تاجری رونمایی میشود که اهل مذاکره و بدهبستان است. بهاینترتیب آمریکا سه موضوع اصلی را ممکن است روی میز قرار دهد:
· مذاکره درخصوص فعالیتهای موشکی
· مذاکره درخصوص فعالیتهای منطقهای ایران
· گفتوگوی مستقیم ایران-آمریکا
این سناریو ایران را در داخل دچار تنش میکند؛ چراکه گروههای مخالف یا موافقی برای تعمیم یا توقف الگوی برجام آغاز میشود.
بهاینترتیب ترامپ به اروپاییان مهلت خواهد داد تا ایران را راضی کنند تا در بازبینی برجام وارد دور تازهای از مذاکرات شود.
سناریوی ۴- سوریهسازی ایران!
فرض اصلی در این سناریو آن است که «آمریکا در خاورمیانه مشکل دارد و خاورمیانه باید یک بار و برای همیشه بازآرایی شود». حل پایدار مسئله خاورمیانه به معنای تغییر ۱) وضعیت و ۲) رفتار بازیگران اصلی در این منطقه خواهد بود.
در دوران کاهش تقاضای نفت و کاهش درآمدهای نفتی، خاورمیانه آنقدرها هم منطقهای مهم به اندازه گذشته نیست، اما فقدان حضور آمریکا در این منطقه هم به معنای خالیکردن زمین بازی برای رقیب راهبردی آمریکا یعنی روسیه است. روسیه بهواسطه عوامل متعددی در سالهای اخیر، بخش عمدهای از قدرت خود را از طریق بازیگری در این منطقه کسب کرده است. ایجاد اتحادها و همکاریهای راهبردی میان روسیه و ایران اگرچه یک تهدید جدی برای آمریکا و شرکاي منطقهایاش است؛ اما در ماههای گذشته این ائتلاف توانسته است بازیگران جدیدی را نیز برای خود بگیرد؛ ترکیه در دوران پساداعش به این اتحاد افزوده شده است. اکنون تصویر سه رئیسجمهور روحانی-پوتین-اردوغان ظرفیت گرفتن تعداد زیادتری بازیگر را نیز در خود دارد. بهاینترتیب آمریکا تلاش خواهد کرد تا نه تنها از میزان نفوذ ایران در منطقه بکاهد، بلکه به یک تقسیم کار منطقهای با بازیگران اصلی نیز دست یابد. در این وضعیت آمریکا که از هرگونه تقابل با ایران پرهیز میکند؛ به یک جنگ نیابتی دل خوش خواهد کرد. شاید عدم صدور روادید برای ایران و کشورهای دارای نفوذ ایران رفتار پیشدستانه آمریکا در این سناریو بوده است.
در این سناریو آمریکا بر یک سناریوی سهگامی تأکید میکند:
۱) ناکارآمدسازی برجام به منظور افزایش فشار اقتصادی بر کشور
۲) افزایش سهگانه «ترس، نااطمینانی و شک» (یا به اختصار «تنش» یا FUD) که میتواند بهعنوان نیروی داخلی در ایران فعال شود. در این وضعیت و همراه با تنش است که آمریکا انتظار نوعی از گسستگی اجتماعی در کشور را خواهد داشت.
۳) مسلحکردن گروههای تروریستی و تلاش برای نفوذ این گروهها در کشور به منظور ناامنسازی ایران که با استفاده از ظرفیتهای کشورهای منطقهای مخالف ایران انجام خواهد شد.
سخن پایانی
سناریوها باید در روزهای آینده رصد و پایش شود. اینکه ترامپ در کدام سناریو فکر میکند و تلاش دارد کدام سناریو را پیش ببرد، مشخص نیست؛ اما ما باید برای تمامی این سناریوها در روزهای آینده آماده باشیم!
آمادهبودن برای تمامی سناریوها اولین گام از برنامهریزی سناریویی است. باید بهگونهای برای تمامی سناریوها آماده بود که بتوان به صورت فعالانه کنش داشت و نه آنکه منفعلانه در بازیهای ترامپ افتاد.
هر رفتار ایران میتواند یک رفتار مورد انتظار آمریکا باشد؛ به همین دلیل باید بیش از گذشته مراقب بود که در زمین بازی ترامپ بازی نکرد. اینها برداشتی از اندازه نادانستههای من است، چراکه هر عدمقطعیتی یعنی یک نادانستن؛ اصولا سناریوها براساس نادانستنها شکل میگیرد و نه دانستنها!
انتهای پیام