خرید تور تابستان

نامه ای دیگر؛ ناامیدی حامیان دولت در آذربایجان غربی؟

داود میرویی میلان، فعال سیاسی آذربایجان غربی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز در قالب نامه ای خطاب به رییس جمهور، به تشریح وضعیت مدیریتی این استان از دیدگاه خود پرداخته که کنم کامل آن در پی می آید:
مقام منیع ریاست جمهوری اسلامی ایران
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر روحانی
با سلام؛
اکنون با گذشت بیش از یکسال از ریاست جمهوری حضرتعالی، جامعه در انتظار عملکرد مجموعه ارکان دولت شما در جهت وعده های داده شده در پشت تریبونها و مناظره های تلویزیونی هستند و انتظار این است که مردان سخن و نقاد را وارد گود نمایید و بایدها و نبایدهای بیان شده را به کرسی عمل بنشانید و از اراده عملی و کاربردی خود و تیم اجرایی تان در راستای مطالبات قانونی مردم در عرصه عدالت اجتماعی، نظم اقتصادی، شایسته سالاری مدیریتی، قانونگرایی در اجرا، شفافیت درجریان امور و نظامات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، تصویر سازی قابل باوری را جهت اذهان مردم ارائه نمایید،اما چیزی که در این مدت اتفاق افتاده است، دو قرینه ی متضاد هم بوده که عقلانیت در یکی سهمی نداشته، از این رو حیرت تمام مردم و بخصوص وفاداران به شخص شما را برانگیخته است!
در مدتی که حضرتعالی اولویت را بر سیاست خارجی و دفاع از حق ملت در پرونده ی هسته ای قرار داده و در آن به نحو شایسته از حق ملت ایران دفاع کردید، متاسفانه در داخل کشور، استاندارانتان با سیاه بازی کساتی را وارد بدنه ی دولت اعتدال کرده اند که یا وابستگان دولت قبلی اند و سابقه ی سیاسی و شخصیتشان بر همه معلوم است و یا محصول تولیدی ایشان هستند (دوستان، آشنایان و….) که جز در موارد اندک، کارایی لازم را ندارند!
 بعنوان یک فعال سیاسی، همیشه براین باور بوده ام، که کلید اصلی حل همه ی مشکلات و جهت گیری عمومی کشور به حاکمیت تدبیر و عقلانیت در دولت اعتدال، در گرو اجرای نظام اهلیت و شایستگی در انتصابات است و تمامی قفل های بسته شده با این کلید باز خواهند شد و بنا به اهمیت این امرمهم، انتظار دارم تا استاندار دولت تدبیر و امید در این استان زرخیز، شرایطی فراهم آورند تا از همه قابلیت ها و ظرفیت های نیروهای سیاسی و ستادی و قومی، در چار چوب، تعلق و وفاداری به قانون اساسی و معیارهای شایستگی و نگاه اصلاح گرایی و منش میانه روی در عرصه ی مدیریت استان و پیاده سازی اهداف اجرایی و برنامه های منتخب مردم، نهایت استفاده را به عمل آورند تا با تحقق و حاکمیت نظام اهلیت و شایستگی شور و نشاط به کالبد این استان جانی دوباره ببخشد. اما آن چیزی که در انتصابات استان خودم، شاهد آن بوده ام، نه تنها پیروی از فاکتور بالا نبوده، بلکه غرض ورزی و به کرسی نشاندن سلیقه ی شخص استاندار در آن اصل بوده است. این آفت، یعنی دانسته تخم نفاق افکندن در بین نیروهای سیاسی، نتیجه ای خطرناک، در پی دارد که جنابعالی بر آن آگاهی کامل دارید.
امروز که این نامه را به حضورتان می نویسم شاهد ظلمها و خیانتهایی در انتصابات استان آذربایجان غربی هستم که نمی توانم به سادگی و بی تفاوت از کنارشان رد بشوم. نمی توانم ببینم کسانی بر سرکار آمده اند که در آن روزهای وحشت قبل از انتخابات، از خانه شان بیرون نیامدند و امروز، فقط در سایه ی دوستی با استاندارتان، بر میزهای ریاست تکیه زدند و درهایشان را به روی وفادارانتان بستند. امیدوارم با خواندن این نامه به روزهای پیش رو نگاهی بندازید و به سرنوشت کلیدی بیندیشید که شاید در آینده ی نزدیک زنگ بزند و هیچ قفلی را باز نکند.
جناب آقای رییس جمهور:
               بعد از انتصاب مستطاب اجل جناب آقای سعادت، شیخ الشیوخ استانداران کشور!، به استانداری آذربایجان غربی که متاسفانه در سایه ی هجوم مجاهدان شنبه به تهران در روزهای پس از انتخابات، عدم آگاهی نیروهای سیاسی و ستادی حضرتعالی از آرایشات سیاسی در استان و حمایت پدرخوانده های تهرانی ایشان، صورت گرفت، مردم فهیم و در راس آن مدافعان دولت تدبیر و امید، انتظار تغییرات جدی را از ایشان داشتند، اما امروز با گذشت 10ماه از صدارت ایشان، تغییراتی که  در مدیریت کلان استان اتفاق افتاده است آنقدر ناچیز بوده که می توانم با جرات بگویم که شاهد هیچگونه تغییر جدی نبوده ایم! انتصابات معدودی هم که در گوشه و کنار استانمان صورت گرفته، محدود به فامیل و دوستان و آشنایان و مردان و زنان دولت قبلی بوده است!
            در این مدت، ایشان مردانی را به خود سنجاق کرده اند که برادران یوسف اند و با دشنه ی عریان، پشت مردم ایستاده اند. و هر لحظه منتظر دریدن و هل دادن آنها به چاه هستند. بار مسوولیت را بر دوش کسانی گذاشته اند که سوداگران واقعی اند و هر روز برای بدبختی این استان، در حال بخت ازمایی اند. با روشی که ایشان در پیش گرفته اند، نه تنها نمی توانیم یاور دردهای بیشمار مردم استان آذربایجان غربی باشیم، بلکه خود به بیراهه خواهیم رفت.
           استاندار محترم، امانت مردم را به دست کسانی سپرده اند که به نام بهار، بارها خزان را برای این مردم رقم زدند و بنام تامین مساکن مهر، الماسهای شرق و غرب و جنوب و شمال خود را ساختند. هر وقت از ایشان جویای علت شده ام، تئوری خود ساخته ی خود را به نام دولت ائتلاف به ما نشان می دهند. و ما وفاداران واقعی را متهم به سهم خواهی می کنند. این چه بی حرمتی است و چه جفایی است که در حق ما روا می دارند، ما که مثل ایشان، آذربایجان عزیز را، میدان تقسیم غنائم نمی دانیم. 
 
جناب آقای رییس جمهور، استفاده از مردان رییس جمهور قبلی توسط ایشان، هر چند در وضعیت فعلی تاکتیک مناسبی بنظر می رسد، اما فرصت دادن به کسانی که در زمان خودشان با قانون گریزی، بارها به حقوق مردم و بخصوص پایگاه اجتماعی روشنفکران و نیروهای سیاسی، تجاوز کردند، اشتباه عظیم است، هر چند، این کار ایشان، برای مدت کوتاهی آرامش خواهد آورد، اما در طولانی مدت مطمئنا شاهد خیل عظیم ناراضیان خواهید بود که دلیلش فقط دهن کجی ایشان می تواند باشد. یعنی بدبختانه، چیزی که در انتصابات اخیر به کرات شاهد آن بوده ام.
           سوال اینجاست که :1- چه علل و عواملی باعث می شود ایشان در تقسیم مسولیتها، کفه ی سنگین ترازو را به نفع دوستان خود تغییر دهند و به مدافعان حریم دولت تدبیر و امید دهن کجی نمایند و در سپردن مسوولیتها به ایشان تعلل نمایند؟
کلیدی بیندیشید که شاید در آینده ی نزدیک زنگ بزند و هیچ قفلی را باز نکند.
جناب آقای رییس جمهور:  
               بعد از انتصاب مستطاب اجل جناب آقای سعادت، شیخ الشیوخ استانداران کشور!، به استانداری آذربایجان غربی که متاسفانه در سایه هجوم مجاهدان شنبه به تهران در روزهای پس از انتخابات، عدم آگاهی نیروهای سیاسی و ستادی حضرتعالی از آرایشات سیاسی در استان و حمایت پدرخوانده های تهرانی ایشان، صورت گرفت، مردم فهیم و در راس آن مدافعان دولت تدبیر و امید، انتظار تغییرات جدی را از ایشان داشتند، اما امروز با گذشت 10ماه از صدارت ایشان، تغییراتی که در مدیریت کلان استان اتفاق افتاده است آنقدر ناچیز بوده که می توانم با جرات بگویم که شاهد هیچگونه تغییر جدی نبوده ایم! انتصابات معدودی هم که در گوشه و کنار استانمان صورت گرفته، محدود به فامیل و دوستان و آشنایان و مردان و زنان دولت قبلی بوده است!
            در این مدت، ایشان مردانی را به خود سنجاق کرده اند که برادران یوسف اند و با دشنه ی عریان، پشت مردم ایستاده اند. و هر لحظه منتظر دریدن و هل دادن آنها به چاه هستند. بار مسوولیت را بر دوش کسانی گذاشته اند که سوداگران واقعی اند و هر روز برای بدبختی این استان، در حال بخت ازمایی اند. با روشی که ایشان در پیش گرفته اند، نه تنها نمی توانیم یاور دردهای بیشمار مردم استان آذربایجان غربی باشیم، بلکه خود به بیراهه خواهیم رفت.
           استاندار محترم، امانت مردم را به دست کسانی سپرده اند که بنام بهار، بارها خزان را برای این مردم رقم زدند و بنام تامین مساکن مهر، الماسهای شرق و غرب و جنوب و شمال خود را ساختند. هر وقت از ایشان جویای علت شده ام، تئوری خود ساخته ی خود را به نام دولت ائتلاف به ما نشان می دهند. و ما وفاداران واقعی را متهم به سهم خواهی می کنند. این چه بی حرمتی است و چه جفایی است که در حق ما روا می دارند،ما که مثل ایشان، آذربایجان عزیز را، میدان تقسیم غنائم نمی دانیم. 
 جناب آقای رییس جمهور، استفاده از مردان رییس جمهور قبلی توسط ایشان، هر چند در وضعیت فعلی تاکتیک مناسبی  بنظر می رسد، اما فرصت دادن به کسانی که در زمان خودشان با قانون گریزی، بارها به حقوق مردم و بخصوص پایگاه اجتماعی روشنفکران و نیروهای سیاسی، تجاوز کردند، اشتباه عظیم است، هر چند، این کار ایشان، برای مدت کوتاهی آرامش خواهد آورد، اما در طولانی مدت مطمئنا شاهد خیل عظیم ناراضیان خواهید بود که دلیلش فقط دهن کجی ایشان می تواند باشد. یعنی بدبختانه، چیزی که در انتصابات اخیر به کرات شاهد آن بوده ام.
           سوال اینجاست که :1- چه علل و عواملی باعث می شود ایشان در تقسیم مسولیتها، کفه ی سنگین ترازو را به نفع دوستان خود تغییر دهند و به مدافعان حریم دولت تدبیر و امید دهن کجی نمایند و در سپردن مسئولیتها به ایشان تعلل نمایند؟
         2- ایشان نماینده ی دولت تدبیر و امید است یا حافظ منافع دوستان و فامیل های خود در کاخ استانداری؟ چرا ایشان بجای استفاده از نیروهای وفادار به شما در ادارات و سازمانها، اراده و ترجیح خود را بر عدم استفاده از ایشان و دهن کجی به آنها قرار داده است؟
           3- سوال اساسی که در این 10ماه ذهنها را به خود مشغول ساخته، اینست که اگر ایشان در پیشبرد برنامه های دولت شما، با وفادرانتان همسو نیستند، پس از مشورت چه کسانی بهره می برند؟ آیا نباید نگران سقوط پرچم اعتدال در آینده ی نزدیک، در استان بود؟
           4- چرا به جای استفاده از شخصی چون مهندس عسگری (رییس ستاد انتخاباتی تان در استان) که یکی از ذخایر انقلاب اند، استاندار محترمتان، به دهن کجی و تحقیر ایشان، روی آورده است؟ آیا فکر نمی کنید چنین رفتاری با ایشان، به دور از انصاف و عقلانیت و اخلاق سیاسی باشد؟ حقیر شمردن شاهکار ایشان و نیروهایش در 24 خرداد سال 92، را چگونه تفسیر می کنید؟
           5- آیا نباید نگران آن باشید که با چنین برخوردهایی، نیروهای وفادار اعتدال از جنابعالی رویگردان شوند و شما را در برهه ی کنونی و سخت مملکت،تنها بگذارند؟
          جناب آقای دکتر روحانی، در طی این 10 ماه بر این باور بودیم که ایشان از تمام ظرفیت نیروهای ستادی استان به نحو احسن استفاده خواهند کرد، حال که مسلم شده، ایشان در تقابل خود خواسته با ما قرار گرفته و به تحقیر و تخریب مهندس عسگری و نیروهای وفادار دولت اعتدال، تحت عنوان سخیف “ستاد سالاری ممنوع” روی آورده، نارضایتی خویش را از ایشان  اعلام می داریم و از جنابعالی تقاضا داریم در سفر آتی تان به این موضوع رسیدگی نمایید. قطعا رفتار ایشان در طولانی مدت، سبب بروز اصطکاک و نارضایتی شده و فعالان سیاسی را مجبور خواهند که راه دیگری را برگزینند، اصلاحات و اعتدال همیشه از آنجا ضربه خوردند که رهبرانشان نتوانستند از حامیان صدیق و وفادارشان در مقابل سیل عظیم فرصت طلبان مراقبت نمایند. من و امثال من که کم هم نیستند برای این نجنگیده ایم که در تبعید بمانیم و اسیر وسواس فکری بشویم. هر گونه تصمیم امروز حضرتعالی، در میدان دادن به فرصت طلبان، راه را بر آنها باز گذاشته تا هر بلایی بر سر استانم بیاورند. بهتر است فردای اصلاحات و اعتدال را به دست افرادی از جنس خودمان بسپاریم تا همیشه فروغش روشن بماند.
اگر حضرتعالی تدبیری نیندیشید، مطمئنآ هیچوقت ،شاهد قوام جمجمه ی جنین اعتدال، در این استان، نخواهیم بود، چیزی که همیشه از آن بیم دارم.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا