متن نامه تاج زاده به هاشمی درباره بازجویی (+نقدی بر نامه)
سید مصطفی تاجزاده، در نامه ای به آیت الله هاشمی رفسنجانی به بیان برخی ناگفته ها و ادعاها درباره ی فشار در بازجوهایی ها برای وادار کردن وی به اعتراف بر علیه آیت الله هاشمی و خانواده اش پرداخته است.
به گزارش انصاف نیوز، متن این نامه با نقطه چین کردن بخشی هایی از آن به نقل از صفحه ی شخصی همسر آقای تاج زاده در پی می آید:
به نام خدا
آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی
با سلام و ادب همان گونه که مستحضرید حکم بازداشت اینجانب و دیگر فعالان سیاسی و انتخاباتی مخالف استحاله ی جمهوری اسلامی ایران را سه روز قبل از برپایی انتخابات ریاست جمهوری دهم (نوزدهم خرداد ۸۸) قاضی مرتضوی […] صادر کرد. هم چنین مستحضرید که عصر روز جمعه بیست و دوم خرداد که مردم در حال رأی دادن بودند، تعدادی لباس شخصی با حکم دادستان وقت تهران به ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در میدان قیطریه ی تهران […] هجوم آوردند. هم زمان خبرگزاری رسمی کشور (ایرنا) اعلام کرد که آقایان امین زاده رییس ستاد قیطریه و تاجزاده بازداشت شده اند که البته خبر کذب بود. فردای انتخابات نیز ارگان رسمی دولت (روزنامه ایران) در صفحه ی اول خود از بازداشت آقایان رمضانزاده و اینجانب خبر داد که آن هم کذب بود. سرانجام عصر روز شنبه (۲۳ خردادماه ۸۸) ما بازداشت و روانه ی […] دو الف در زندان اوین شدیم.
در بازجویی ها، به ویژه ماه اول، بیشترین فشار به ما وارد شد تا علیه جنابعالی سخن هایی به زبان آوریم که مورد پسند حضرات بود. بازجوی سوم اینجانب که […] بددهان و هتاک بود، کوشید […] مرا مجبور کند که به زعم او به ارتباطات گسترده و پنهانم با آقای مهدی هاشمی اعتراف کنم تا آنان بتوانند ادعای خود را در زمینه ی انقلاب مخملی که البته چند ماه بعد اصطلاح کودتای مخملی را جایگزین آن کردند، اثبات نمایند تا به این ترتیب معلوم شود که انقلاب مزبور طرح خائنانه ای بود که شما در صدد تحقق آن بودید و آقایان موسوی و کروبی و خاتمی و در مرحله ی بعد بازداشت شدگان مأموریت اجرای آن را به عهده داشته اند. در این مدت بازجوها مطلقاً پنهان نمی کردند که تمام تلاششان در جهت تهیه ی پرونده علیه جنابعالی و نیز آقایان موسوی و خاتمی به منظور آن چه خود بازداشت و محاکمه ی این بزرگواران می نامیدند، بود. جناب آقای هاشمی رفسنجانی برای روشن شدن اهداف واقعی این بگیر و ببندها […] ۸۸ در پاسخ یکی از مقامات دوالف که به من انتقاد می کرد که شما که از نظر مالی و اقتصادی سالم بوده اید، چرا در جریان انتخابات با آقای مهدی هاشمی، که صفات زشتی را به او نسبت می داد، همکاری می کردید؟ به او گفتم اگر مساله ی شما واقعاً رسیدگی به فساد مالی است، به جاست که یک هیأت قضایی مستقل و بی طرف متشکل از سه تا پنج قاضی باتجربه و خوشنام تشکیل دهید و به آنان مأموریت دهید که هم زمان به وضعیت مالی و دریافت ها و پرداخت های ستادهای انتخاباتی آقایان دکتر معین، هاشمی رفسنجانی، احمدی نژاد و موسوی، در سال های ۸۴ و ۸۸ رسیدگی کنند و به علت این که از آقای کرباسچی نیز نام برده بود، تأکید کردم همین هیأت می تواند به وضعیت مالی آقایان مهدی هاشمی و کرباسچی و نیز آقایان محصولی (رییس ستاد انتخابات احمدی نژاد در سال ۸۴ و مسوول برگزاری انتخابات در سال ۸۸) و رحیمی معاون اول دولت دهم رسیدگی نماید و ما از هم اکنون اعلام می کنیم که نه تنها به احکام صادره اعتراض نخواهیم کرد بلکه جداً از آن ها حمایت می کنیم. اما وی این کار را ناممکن می دانست و با یک توضیح بحث ما خاتمه یافت.
او تصریح کرد که دو نفر اخیر علیرغم اتهاماتی که به آنان منتسب می شود، علیه [… مقامات …] نمی ایستند! جناب آقای هاشمی پیغام داده بودم که چنان چه دادگاه علنی برای رسیدگی به اتهامات آقای مهدی هاشمی تشکیل شود، حاضرم جزئیات آن چه در این زمینه در دوران بازجویی ام بر من و دوستانم رفته را در حضور خبرنگاران شرح دهم تا معلوم شود مشکل حضرات بیش و پیش از آقای مهدی هاشمی، خود شما هستید!
تصور میکنم دیگر زندانیان سیاسی نیز حاضر به سخن گفتن در این باب باشند مشروط بر آن که دادگاه علنی باشد. اگرچه مطمئن هستم چنین فرصتی هرگز در اختیار ما قرار نخواهد گرفت. به همین دلیل این نامه را تهیه کردم تا به سهم خود شهادت داده باشم که مساله اصلی […]، مقابله با فساد نیست بلکه خاموش کردن آخرین صدای مستقل و منتقد داخل حکومت و […] است. قضاوت در این باب که مسیر فوق چقدر به سود و مصلحت ایران و ایرانی است و موجب سربلندی جمهوری اسلامی می شود و این که آقایان چقدر در این پروژه موفق بوده اند، برعهده ی ملت است. و البته حکم نهایی با خداوند است که او بهترین داور است.
با احترام، سید مصطفی تاجزاده، زندان اوین
دوبله سریدی!
به گزارش انصاف نیوز، داریوش سجادی، منتقد سیاسی نیز در همین باره یادداشتی در وبلاگ خود منتشر کرده که در پی می آید:
مصطفی تاجزاده در ادامه ی سریال نامه نگاری ها و مقالات سیاسی اش از داخل زندان اوین در جدیدترین مکتوب خود اقدام به انتشار نامه ای به آدرس حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی کرده و طی آن به هاشمی رفسنجانی خبر داده که در ماه های نخست بازداشت خود بشدت زیر فشار بوده و بازجویان بشکلی ناشیانه می کوشیدند تا ایشان (تاجزاده) را مـُقـُر آورند که در جریان شهرآشوبی های سال 88 در اردوی هاشمی رفسنجانی بوده تا از این طریق بتوانند اثبات کنند مدیریت فتنه 88 را هاشمی رفسنجانی شخصاً عهده داری می کرده!
هر چند تاجزاده در این نامه با حسن نیت کوشیده نکات و استنباطات خود را به هاشمی منتقل کند اما ظاهراً ایشان در نوید افشاگرانه ی خود به هاشمی رفسنجانی نتوانسته یا نخواسته چند نکته بدیهی را التفات کند:
اول آنکه بیرون از سطح تحلیل عوام، به اعتبار عملکرد و مستندات عیان، اثبات آنکه هاشمی رفسنجانی در ماجرای 88 در عالی ترین سطح حضور و مدیریت ستادی داشت برای اهل فن، برخوردار از کفایت ادله است!
دوم آنکه میل مدیریت عالیه ی نظام بر مهار و مدیریت و ایضاً ایزوله کردن هاشمی رفسنجانی به منظور خنثی کردن جاه طلبی ها و سهم خواهی های موسمی اش، چیز چندان نامشهود و غیر قابل فهمی نیست و اهل فن بر این واقعیت نیز سالهاست تفطن دارند!
سوم آنکه تنها چیزی که هم تاجزاده و هم بازجویان تاجزاده از درک و فهم آن عاجز مانده اند آنست که اولی (تاجزاده) نتوانسته بفهمد تا به بازجویانش هم بفهماند که راه حل چنین امر قابل فهمی (مهار هاشمی) چنین شیوه ی نامدبرانه ای نیست! هم چنان که بازجویان تاجزاده نیز قاصر از آن مانده اند که برای «مهار هاشمی» به جای این شامورتی بازی های نابلدانه، می شود تدبیر عقلانی کرد!
آقای تاجزاده جهت تقریب به ذهن از «تدبیر عقلانی» به منظور مهار هاشمی، می توانند مصداقاً به یک نمونه ی مشهود رجوع کنند که اخیراً و اتفاقاً با اعتراف شخص هاشمی رفسنجانی در دسترس قرار گرفت.
به شهادت آقای رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 که اتفاقا همین آقای تاجزاده و دوستان و هم قطاران سیاسی ایشان برگزار کننده ی آن بودند:
رهبری از طریق بازگرداندن دو نامزد رد صلاحیت شده اصلاح طلبان (معین و مهرعلیزاده) با حکم حکومتی به عرصه ی انتخابات موجبات ناکامی هاشمی را فراهم کردند!
قرائتی از هاشمی که چنانچه آن را قابل وثوق بدانیم چاره ای نداریم تا به لوازم آن نیز گردن نهیم. از جمله آنکه رهبری تا آن درجه هوشمندانه و مدبرانه با حکم حکومتی توانسته اند هاشمی و اصلاح طلبان را مدیریت کنند.
بر فرض اعتبار روایت هاشمی از تدبیر رهبری در انتخابات 84 ایشان چاره ای جز این ندارند تا بپذیرند:
اولاً اصلاح طلبانی که از فردای خارج از دستور شدن قانون جدید مطبوعات در مجلس ششم با حکم حکومتی رهبری، از آن تاریخ همواره خود را در گارد مخالفت با حکم حکومتی قرار داده بودند اینک و به یک باره با بازگردانده شدن نامزدشان (مصطفی معین) به صحنه ی انتخابات عملا خود را زیر دین رفته ی رهبری از طریق نوشداروی حکم حکومتی یافتند و به همین دلیل این بار هیچ اعتراضی به حکم حکومتی نکردند!
ثانیاً و بنا به قرائت هاشمی، از این طریق رهبری هوشمندانه توانست با سیاست «کثرت نامزد در انتخابات» مانع از اجماع آراء در سبد هاشمی و تضمینی شدن پیروزی ایشان در انتخابات شوند!
اگر قرائت هاشمی رفسنجانی از این اقدام رهبری قابل وثوق باشد در آن صورت ایشان و ایضاً جناب تاجزاده باید بپذیرید شرط مانائی در سیاست، تدبیر و ذکاوت است و طبعاً هر که تدبیرش بیشتر است مانائی اش بیشتر است.
به واقع هاشمی با چنین قرائتی از ماجرای انتخابات سال 84 خواسته یا ناخواسته بر هوشمندی و تدبیر رهبری صحه گذاشته که با اخلاقی ترین و بهداشتی ترین شکل ممکن با یک تیر دو نشان را به مهارت زده اند:
از سوئی اصلاح طلبان را از طریق «حکم حکومتی بازگشت معین به انتخابات» مدیون خود کرده و هم زمان و با افزودن بر تعداد نامزد در اردوی اصلاح طلبان مانع از اجماع بر روی هاشمی شده و از این طریق هاشمی در انتخابات ناکام مانده!
هر چند هاشمی هنوز نتوانسته بیرون از ادعای نامفهوم «در دور دوم استانداران کار انتخابات را رها کردند»! به این پرسش پاسخ دهد که اگر واقعاً ایشان در کانون اقبال و شیدائی مردم بوده و هستند چرا در دور دوم انتخابات سال 84 که آنک حوزه ی رقابت به ایشان و احمدی نژاد منحصر شد؛ باز هم مردم از ایشان روی برگرداندند!؟
حسب توجیه و تقریب به ذهن جناب آقای تاجزاده باید خطاب به ایشان گوشزد کرد:
در مجموع و با فرض صحت قرائت آقای هاشمی رفسنجانی از تدبیر رهبری در انتخابات 84 تمثیلاً در بیلیارد به چنین ضربه ای می گویند:
«دوبله سریــــدی»!!!
انتهای پیام