درک موضعگیریهای سیاسی
«رضا صادقیان»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی مواضع و ادبیات سیاستمداران نوشت:
واکنشهای شهروندان و شماری از ناظران رویدادهای اجتماعی و سیاسی در قبال موضعگیریهای اهل قدرت به دلیل آنکه در ساختار قدرت نبوده-نیستند، چندان میسر نیست. تکیه بر گفتار و رفتار کسانی که روزگاری در مدار قدرت بوده و حال به هر ترتیبی در آن دایره جای ندارند و یا میزان نفوذشان در مقایسه با گذشته به دلیل انتخاب رویکردی متفاوت در امر حکمرانی کاهش چشمگیری داشته است، دقت به موضعگیری مسوولان سابق و نه امروز است، بنابراین تکیه بر گفتههای کلی و بعضا متفاوت چنین اشخاصی راهی به فهم موضعگیریهای امروز اهل قدرت نخواهد داشت.
اهل قدرت به زبان خویش سخن میگوید، ادبیاتی که گاه روی سخن را شهروندان داخلی میداند و بعضا گفتاری را استفاده میکند که به گوش طرفهای خارجی برسد. مواضع اخیر حسن روحانی و اشاره به بستن تنگه هرمز، تهدید به بستن شیرهای انتقال نفت که در گذشته نه چندان دور اتفاق افتاد، سخن گفتن از پیشرفتها و فعالیتهای اقتصادی و… زمانی قابل فهم خواهد شد که برای چند دقیقه خودمان را به جای شخصیت اهل قدرت-سیاست قرار دهیم. شاید چنین جایگذاری حتی در ذهن اتفاق نیفتد، با این حال میتوان به بخشی از فضای اهل قدرت را بازسازی کرد.
موضعگیری مسوولان ارشد سیاسی-حاکمیتی نمیتواند با ضعف و سستی در ادبیات همراه باشد. چه در هنگام مصاحبه، گفتگو، سخنرانی برای مردم شهر و شهرستان و حتی در هنگام گفتگو با رسانههای خارجی، انتقال ضعفها و عملکردهای ضعیف در داخل کشور نتایج خوشایندی را به همراه نداشته و نخواهد داشت. معمولا خردهگیری شماری از اصحاب رسانه و یا کسانی که درک روشنی از فضای سیاست و قدرت ندارند دربارهی موضعگیری برخی مسوولان، عملا به نشناختن فضای ذهنی اهل قدرت بازمیگردد، شرایطی که تا زمان قرار نگرفتن در آن امکان درکش برای اشخاص امکانپذیر نمیباشد. دقت در گفتار حسن روحانی در هفتههای گذشته که با کلماتی روشن استعفای دولت را تکذیب کرد و اکثر بخشهای سخنرانی وی با صدایی بلند و کوبنده بود، حکایت چنین مواضعی است. شخص روحانی در اینجا به عنوان رییس دولت دوازهم و بالاترین مقام اجرایی کشور از قدرتی برخوردار است که دیگران نیستند، از همینرو در چنین جایگاهی نمیتوان با ادبیاتی نرم و مهربانانه با منتقدان و مخالفان دولتش سخن بگوید و چشم امید به همراهی مخالفان سیاسی داشته باشد، بنابراین فهم واکنش وی دربارهی استعفای دولت و یا برگزار شدن انتخابات زودرس از منظر اهل قدرت طبیعی به نظر میرسد.
همچنین، گمان کنیم یکی از مسوولان ارشد دولت و یا رییس دولت دربارهی نبود گندم و برنج مصرفی در ماههای آیندهی کشور اظهار نظر کند، بیشک سخنان وی به دلیل آنکه در دل کلمات نشانههای سستی و ناتوانی وجود دارد ذهنیت به شدت منفی و پریشانی را برای شهروندان ایجاد خواهد کرد. از سویی دیگر بازتاب همین حرفها در فضای بینالملل نیز نه تنها با دستاوردی همراه نخواهد بود بلکه فضایی بیمثال را در اختیار مخالفان خارجی قرار میدهد تا از قِبل همین سخنان فشارهای بیشتری را به کشور و شهروندان آن اعمال کنند. از همینرو نمیتوان به اسم «شفاف سخن گفتن» و یا «با مردم حرف زدن» وضعیت کشور را آشفته تصویر کرد. سخن گفتن دربارهی وضعیت کشور با رویکرد آه و ناله در میان اهل قدرت بیش از آنکه راهگشای فضای امروز باشد، مشکلات دیگری را در حوزه اقتصاد و اجتماع ایجاد خواهد کرد.
«میرشایمر» استاد و نظریهپرداز روابط بینالملل در کتاب «چرا سیاستمداران دورغ میگویند؟» به این مساله بسیار مهم از منظر اهل قدرت اشاره میکند، آنها اگر هم دروغ میگویند و یا شرح دقیقی از چگونگی وضعیت کشور برای شهروندان ارایه نمیکنند، بیشک سخن و نگاه آنان برای کسب سود و منفعت شخصی نیست، بلکه دغدغهای بزرگتر و مهمتری را برای کشورشان در نظر دارند.
انتهای پیام
“تکیه بر گفتار و رفتار کسانی که روزگاری در مدار قدرت بوده و حال به هر ترتیبی در آن دایره جای ندارند و یا میزان نفوذشان در مقایسه با گذشته به دلیل انتخاب رویکردی متفاوت در امر حکمرانی کاهش چشمگیری داشته است، دقت به موضعگیری مسوولان سابق و نه امروز است، بنابراین تکیه بر گفتههای کلی و بعضا متفاوت چنین اشخاصی راهی به فهم موضعگیریهای امروز اهل قدرت نخواهد داشت.”
هر کس که منظور نویسنده را از این چند سطر بفهمد و به ما هم بگوید ، خداوند یک در دنیا و صد در آخرت به او عوض بدهد ، حتی خود نویسنده بشرطی که به دیگری بگوید تا بنویسد !
سلام اخوی جان. خیلی مشخص است چی نوشته. میگه به جای اینکه به مسئولان سابق توجه کنیم که چی میکنند و چه میگویند، حرف اهل قدرت را باید از دل حرفهای مسئولان امروز متوجه شد و نه دیروز.