«سعودیفیلها در ایران»
«رضا صادقیان»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با اشاره به واکنشها در ایران به اصلاحات ناگهانی عربستان سعودی، در اینباره نوشت:
طی چند ماه گذشته و با شتاب گرفتن اصلاحات در کشور عربستان برخی از کاربران و حتی سیاسیون ایران با دیدن اجازهی برگزاری کنسرت برای زنان، صدور گواهینامهی رانندگی، بازداشت مدیران سابق به دلیل فساد مالی-پولشویی و یا ساخت شهری بزرگ در کنار خلیج عقبه و کاهش نقش درآمدهای نفتی در بودجهی سالیانهی عربستان سعودی، همزمان حس افسوس و شادی دارند. گویا در این موردهای خاص عربستان توانست و ما هنوز نتوانستیم، آنگونه که دبی و کویت از چنین نگاهی توانسته است، قبلتر و قبل از به راه افتادن کودتا و بازداشت هزاران نفر، ترکیه هم در چنین لیستی بود!
قبل از آغاز جنگ جهانی دوم ( البته برخی از پژوهشگران این مساله را تا قبل از شکلگیری جنبش مشروطه هم دنبال میکنند)، عدهای به دلیل علاقهمندی و دوستداری سیاست انگلیس و روسیه و مورد حمایت قرار دادن آنان در خصوص سیاستهای منطقهای به انگلوفیل و رسوفیل شناخته میشدند (فیل در زبان یونانی یعنی دوستدار و علاقهمند)، این نیروها شرمی از نزدیک نشان دادن خود و همراهی با آن روشها و سیاست کشورهای خارجی در داخل کشور نداشتند، بلکه گاه به آن افتخار میکردند. البته کم نبودند سیاستمدارانی که عامل پیشرفت در میدان سیاست را نیز نزدیکی به یکی از این دو قدرت میدانستند. سالها از آن روزها گذشته و این ایام عدهای دیگر با چنان حسرتی به اصلاحات دستوری، یکسویه و سریع بنسلمان در عربستان نگاه میکنند که گویی چند صباحی دیگر اصلاحات در این کشور و بدون در نظر داشتن مشکلاتی که این کشور در حوزههایی از جمله اقتصاد، سیاست و مسائل اجتماعی با آن دست به گریبان است، رها میگردد و در همان راهی گام خواهد برداشت که کرهجنوبی، ژاپن و سایر کشورهای توسعه یافته قدم برداشتهاند.
اصلاحات، نه تنها در کشور عربستان که در هر کدام از کشورهای خواهان توسعه، نیاز به مشارکت مدنی و دخالت دادن شهروندان در حوزه تصمیمگیری دارد، با صدور دستورات و ارسال بخشنامههای یکشبه تنها بخش کوچکی از کار طی میشود. میتوانیم در کسری از زمان اجازه موتورسواری و یا رفتن به سینما را برای زنان و همه شهروندان ساکن نقطه جغرافیایی خاص صادر کنیم، ولی در جا انداختن و ساختن پیش زمینههای فرهنگی و تبدیل کردن امری که تا روزها قبل به عنوان فعالیت ناهنجار و پرهزینه از سوی دستگاههای وامدار قدرت معرفی میشده، امکان جا انداختن آن با صدور حکم و خرج کردن میلیاردها دلار انجام نشدنی است. صدور دستور ساخت پالایشگاه و یا عظیمترین سازه آبی جهان را میتواند به همراه بیاورد، ولی فرهنگ استفاده از چنین تجهیزات صنعتی بزرگ و دانش محوری به سادگی انجام نمیگیرد، حداقل نیاز به 10 سال کار بر روی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی و فراهم آوردن فرهنگ استفاده دارد و همهی اینها در کشوری مانند عربستان وجود ندارد، در دبی هم به همین ترتیب و از همین روست که گاه با برخی رفتارها و واکنشهای اجتماعی شهروندان همین کشورها روبرو میشویم که همچنان در دهههای گذشته زیست میکنند و موفق به استفاده از دستاوردی جدید تکنولوژی نشدند؛ مهمتر آنکه تفاوت اساسی میان خرید و بهرهوری از یک فنآوری وجود دارد، شاید اولی را با کمک پول بتوان به خدمت گرفت ولی استفاده و بهرهجویی از آن تکنولوژی به سادگی میسر نخواهد شد.
فرجام اصلاحات دستوری و آمرانه همانقدر که در زمان رضا شاه و پهلوی دوم (نگاه کنید به کتاب تجدد آمرانه به قلم تورج اتابکی و جمعی از نویسندگان) استوار ماند، در عربستان سعودی هم دوام خواهد داشت. وقتی گمان میکنید با ارسال فرمان امکان برداشتن خرده فرهنگها در عرصهی اجتماع نیز وجود دارد، لاجرم روزگاری نه چندان دور میبایست در مقابل همین فرهنگهای درونی که گمان داشتیم با صدور فرمان از میان برداشتنی هستند ولی ریشه در جان جامعه داشتند، سلاح بکشیم و جواب اعتراضهای شهروندان مطالبهگر را با سرب داغ بدهیم.
آنچه امروز در کشور ترکیه و یا کویت شاهد آن هستیم، هماهنگ نبودن سطح توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. حزب عدالت و توسعه با سرعتی قابل توجه بعد از سال 2001 به سوی توسعه صنعتی، خدماتی و مشارکت در تولید با کشورهای اروپایی رفت و حال که شهروندان با گذر از دغدغههای اقتصادی و روزمره خواستههای جدید و مطالبات دیگری از جمله آزادی تجمعات و اعتراضهای سیاسی را دارند و عملا حکومت زمینههای آن را فراهم نساخته و این مسایل را با برچسب زدن از میدان به در میکند، چارهای ندارد به غیر از اینکه هرکس منتقد بود را به اسم «مشارکت در کودتا» و «نزدیک بودن به گولنیستها» بازداشت کند. پادشاه کویت نیز به رویهای دیگر و تقریبا مشابه به سیاستمداران ترک، هر زمان پارلمان را مزاحم دید رای به تعطیلی آن میدهد و سعودیها نیز به همین راه میروند، در کشوری که همچنان «امیران» به واسطهی ارتباط با دستگاه قدرت حرف اول و آخر را در سیاستهای استانی میزنند.
در سیاست جایی برای شیفتگان کنشها نیست. مادامی که جای نقد و ارزیابی سیاستهای دیگر کشورها را مات و مبهوت شدن و «حیرتنامه» بگیرد و راهی برای نگرش نقادانه نباشد، بدون تردید روزی به دستهای انگلیس خیره میشویم و روزگاری از عشق سیاستهای آلمان آریایی سر از پا نمیشناسیم و به همین ترتیب سطح توقعها آنقدر پایین میآید که به دستورات جوان 32 سالهی ماجراجویی خیره میشویم و گاه خوشحالی خویش را نیز از اصلاحات او بدون در نظر داشتن عواقب چنین سیاستهایی در سطح جامعه و اقتصاد کلان بروز میدهیم.
انتهای پیام