چهار یادداشت دربارهی پیشنهاد ترامپ برای مذاکره
پیشنهاد ترامپ رییس جمهور آمریکا برای ملاقات و مذاکرهی بدون پیش شرط با ایران که پس از ماهها تهدید انجام شده، بحثهای زیادی را در شبکههای اجتماعی و نیز در میان فعالان سیاسی و تحلیلگران در پی داشته است.
چهار یادداشت زیر در رابطه با پیشنهاد ترامپ برای مذاکره با آمریکا که در تلگرام منتشر شده به انتخاب خبرنگار انصاف نیوز در پی میآید:
علی پورخیری، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی تلگرامی که در کانال حمیدرضا جلایی پور منتشر شده، نوشت:
۱- ایران در یک موقعیت سخت تصمیمگیری قرار گرفته است: آشفتگی بازار و کاهش ارزش پول ملی از یکسو، ترسزدگی سیاسیون و بیصبری مردم از سوی دیگر، امکان مخالفت با این پیشنهاد را ضعیف کرده است.
۲- ترامپ به شدت به این مذاکرات نیاز دارد. او برگ برندهای برای انتخابات نوامبر میخواهد. تیم او اما این مذاکرات را زود میداند و خواستار تأثیر بیشتر تحریمها بر اقتصاد ایران است. خوبی ترامپ این است که یلخی تصمیم میگیرد و سیاست خارجی کشورش هم برایش مهم نیست!
۳- تجربه مذاکرات کره شمالی نشان داد که ترامپ بیشتر از یک توافق به ژست آن نیاز دارد: «دیدید قدرت من آنها را به پای میز مذاکره کشاند»! وقتی این را کنار سیاست رسمی امنیت ملی آمریکا (فشار خرد کننده بر ایران) قرار میدهیم، نشانه امیدبخشی از مذاکرات دیده نمیشود.
۴- با این وجود وضعیت ما هم بهگونهای نیست که سریعاً و صریحاً جواب رد به درخواست مذاکره ترامپ بدهیم. چون اولاً فشار روانی – اقتصادی شدیدی در پی دارد و ثانیاً میتواند بهانه و چه بسا امتیاز لازم را در انتخابات کنگره به ترامپ بدهد: درخواست مذاکره بدون قید و شرط دادیم، نپذیرفتند!
۵- اما چه باید کرد؟
برجام یک امتیاز حقوقی – سیاسی ویژه در اختیار ایران است. اینجا، جایی است که باید از این امتیاز استفاده کنیم و از آن به عنوان یک اهرم مشروعیتدار بین المللی بهره بگیریم. اگر جای دستگاه دیپلماسی کشور بودم، چنین پاسخی به ترامپ میدادم:
۶- مذاکره با آمریکا خط قرمز ما نیست، قبلاً هم مذاکره کردیم و توافق برد – بردی داشتیم. خط قرمز ما، توافقات ماست. ما حاضریم دوباره با آمریکا بر سر مسائل مورد اختلاف مذاکره کنیم اما به شرط آن که آمریکا به توافق قبلی (برجام) بازگردد. تنها در این صورت است که آمریکا ثابت خواهد کرد که بر توافقاتش پایبند است.
۷- با این سیاست، هم شرایط امید آفرینی در سطح جامعه و بازار ایجاد میکنیم و هم زمانی را برای انجام اصلاحات اقتصادی میخریم و هم آمریکا را در یک چالش سیاسی و حقوقی گرفتار میکنیم. چالشی که اروپا و افکار عمومی بخشی از مردم آمریکا را نیز در کنار ما قرار خواهد داد.
مذاکره با زبان خصوصی ترامپ
محمدمهدی مجاهدی، جامعه شناس، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
پس از خروج از برجام که حاصل مذاکرات و توافقات ششجانبه و چندین ساله و نهایتاً متکی به قطعنامهی شورای امنیت بود، پس از پیش کشیدن انواع تهدیدهای گرم و سرد، حالا رdیسجمهور آمریکا در حالی از آمادگی برای مذاکرهی بیقید و شرط با جمهوری اسلامی حرف میزند که وزیر خارجهاش بلافاصله سخن او را نقض و برای مذاکره قید و شرط تعیین میکند.
سر و کار ما و همهی شرکا و رقبا و رفقای آمریکا حالا با چنین آمریکایی افتاده است که رییسجمهور آن تا پیش از ورود به کاخ سفید، حتی یک روز سابقهی کار سیاسی نداشته است، ولی سوابق مجرمانهاش مثلاً در فرار مالیاتی، بخشی از کارنامهی رسمی اوست، بهشکل سیستماتیک دروغ تولید میکند، سخنان خود را بهسرعت و حتی در همان جلسه تغییر میدهد و انکار میکند، و حتی با مشاوران ارشد و وزیر خارجه و وزیر دفاع خودش درمورد مهمترین سرفصلهای دفاعی و سیاسی ایالات متحده هماهنگ نیست. این است حریف ای دل تا باد نپیمایی!
به این ترتیب، ترامپ زبانی خصوصی اختراع کرده است که قواعد خود را دارد، از جمله این که هر کلمهای میتواند فارغ از معانی متعارفش، هر معنایی داشته باشد، و هر جملهای میتواند معنای عکس یا نقیض یا عکس نقیض خود را داشته باشد. این است که وقتی ترامپ از مذاکره یا توافق یا رقابت یا جنگ یا رفاقت یا تحریم حرف میزند، اولین پرسش این است که فارغ از تجزیه و ترکیب کلمات و ساخت گزارهها، او واقعاً دارد چه میگوید.
برای مذاکره یا تجارت یا هر نوع مبادلهای انسانی با چنین مخلوقی، دستکم باید یک پیششرط را احراز کرد: زبان!
مذاکره ایران و آمریکا ضروری است، با ترامپ یا بی ترامپ
همچنین «امید حسینی»، فعال رسانهای اصولگرا، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
من نمیدانم که آیا ایران، پیشنهاد ترامپ را برای مذاکره میپذیرد یا نه، اما فعلاً توپ در زمین ماست. مذاکرهی بدون پیش شرط (چه آن را باور کنیم چه نه و چه قبول کنیم چه نه) احتمالاً برای اولین بار است که از زبان یک رییسجمهور آمریکا از گذشته تاکنون مطرح میشود. ایران پیش از این، همواره تاکید میکرد که حاضر نیست با آمریکای قلدر و باوجود پیششرطهایش مذاکره کند. حالا رییسجمهور قلدر آمریکا میگوید مذاکره بدون پیش شرط! باطن حرف ترامپ هرچه که باشد، ظاهر حرف او، کوتاه آمدن از همه مواضع و پیششرطهای قبلی است.
حال باید منتظر واکنش و پاسخ مسئولان ایرانی باشیم، اما هر اتفاقی که بیفتد، به هرحال معضل روابط ایران و آمریکا باید به نحوی حل شود. آرمان و شعار استکبارستیزی به جای خود، ولی علم کردن مصداق خاص، از ابتدا ضرورتی نداشت و عملاً باعث شد که هرگونه مذاکره و تعامل با آمریکا، به کوتاه آمدن از آرمانها و شعارهای انقلابی و حتی دینی تعبیر شود. براین اساس برای نیروهای انقلابی و حزباللهی هم که چهل سال تمام، آمریکا را مصداق استکبار و شیطان و جبهه باطل تعریف کردهاند، این مساله قابل درک نیست و به راحتی پذیرفته نمیشود.
اما نکته اینجاست که ما عملاً داریم با مصادیق دیگری از کشورهای استکباری مذاکره میکنیم و با آنها رابطه رسمی داریم. آیا انگلیس، آلمان و فرانسه جزو کشورهای استعماری و استکباری محسوب میشوند یا نه؟ آیا سابقه این کشورها در ایران، منطقه و دنیا قابل دفاع است؟ هرسه این کشورها در جنگ تحمیلی، حامی صدام بودند و اتفاقاً برخی از آنها بیشتر از آمریکا به عراق تسلیحات فروختند. همین حالا هم با سیاستهای ایران در منطقه به شدت مخالف هستند و از ما توقعاتی دارند که معمولاً پذیرفته نمیشود. از طرفی منافقین سالهای سال در فرانسه حضور داشته و دارند و همچنان به فعالیتها و همایشهای ضدایرانی خود در آن کشور ادامه میدهند. نقش انگلیس هم اگر در کودتای 28 مرداد از آمریکا بیشتر نباشد، قطعاً کمتر نیست. با این حال ما با همه آنها روابط رسمی داریم. روابطی که قرار نیست به دوستی تعبیر و تبدیل شود اما سطح مخالفتها و دشمنیها را در حد مشخصی نگه میدارد. درحالی که اگر روابط دیپلماتیک برقرار نبود، چه بسا کنشها و واکنشها و مواضع آنها سختتر میشد.
درباره آمریکا هم این نکته باید تبیین شود که رابطه و مذاکره با آمریکا به هیچ وجه، نشانه کوتاه آمدن و یا کنار گذاشتن استکبارستیزی نیست. چرا که اگر رابطه با کشورهای استعماری و استکباری ایراد دارد، باید روابطمان را با همه آن کشورهای دیگر هم قطع کنیم!
به نظر میرسد مشکل رابطه ایران و آمریکا، بیش از آنکه ناشی از شعارهای ضداستکباری باشد، بخاطر ترس از این مساله است که این رابطه، باورهای ذهنی چهل ساله ما را تضعیف میکند. از این جهت، مرور و بازخوانی حوادث بعد از انقلاب، ضروری است. واقعیت این است که باوجود شعارهای ضداستکباری رهبران انقلاب، ابتدا این کمونیستها و تودهایها بودند که بعد از پیروزی انقلاب، دولت موقت را به آمریکایی بودن متهم میکردند و شعارهای ضدآمریکایی سرمیدادند و به سفارت آمریکا حمله کردند. همچنین با وجود اختلافات رهبران انقلاب با آمریکا، بنای آنها بر قطع رابطه با آمریکا نبود تا آنکه ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و قطع روابط پیش آمد. از آن پس، شعار و گفتمان مبارزه با استکبار، به مخالفت با آمریکا خلاصه و به مرور زمان، اختلاف ایران و آمریکا هم به جنگی حیثیتی تبدیل شد.
حال منظورم این نیست که از ذوق پیشنهاد ترامپ، دست و پایمان را گم کنیم؛ اصل حرفم این است که بسیاری از مشکلاتی که پس از انقلاب، گریبان مردم، کشور و خود نظام را گرفته (از جنگ تحمیلی تا تحریمهای اقتصادی) به روابط پر فراز و نشیب ایران و آمریکا برمیگردد. در حالی که از ابتدا ضرورتی نداشت که این مشکلات و اختلافات به این حد و اندازه برسد. حال سؤال این است که آیا ایرادی دارد با حفظ همان شعارها و آرمانها و با روابطی شبیه سایر کشورهای غربی و استکباری (که در بسیاری از موارد، با ما اهداف مشترکی هم ندارند) با آمریکا به توافق برسیم؟! آیا این مسأله عملاً باعث خنثی شدن بسیاری از توطئههای منطقهای و بینالمللی و نیز رفع مشکلات مردم نمیشود؟
گفتگو از موضع برابر
یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس هم در یادداشتی تلگرامی نوشت:
آقای ترامپ پیشنهاد گفتگو از موضع برابر بدون پیش شرط با مقامات ایران را داده است. این بهترین پیشنهادی است که در شرایط کنونی میتوان به آن اندیشید. پس از جنگهای لفظی اعلام گفتگو نه از موضع بالا و نه ضعف بدون پیش شرط و هر زمان که ایران اعلام آمادگی کند از بهترین پیشنهادهایی است که تاکنون از مقامات امریکایی شنیده شده است.
این هم از جمله فرصتهایی است که به دست آمده است و باید کوشید که از آن به خوبی بهره برداری کرد. این فرصت هم اگر از دست برود تبدیل به تهدید تازهای خواهد شد.
پیشنهاد من این است که دست اندرکاران سیاست خارجی از هم اکنون دست به کار شوند و امکان گفتگوی آقای روحانی و ترامپ را در حاشیه اجلاس سازمان ملل در نیویورک هموار کنند.
اگر این درخواست با پاسخ مثبت مقامات ایران همراه شود تلاطمهای بازار ارز و سکه فرو خواهد نشست. ترس از تحریم وجنگ کم خواهد شد و آرامش روانی به بازار و اجتماع برخواهد گشت.
خوب همین پخش خبر احتمال گفتگوی ایران و امریکا نیز میتواند اثرات مثبتی بر جای بگذارد.
انتهای پیام
به جای این بحث ها قبل از اینکه این ترامپ دیوانه حرف خود را پس نگرفته ظریف را راهی کنیم ، آخرش چه ؟!
شرایط با40 سال پیش فرق کرده عاقلان نظام را کاری بایسته وشایسته میباید
سلام-مذاکره با امریکا در این شرایط حماقت محض است مگر اینکه هیئتی را مخفیانه وغیر رسمی اعزام کنند ومزه دهن حریف را بفهمند و خطوط قرمز کشور را نیز اعلام نمایند اگر طرفین کنار آمدند قضیه را رسمی وعلنی ادامه دهند در غیر اینصورت هر گفتگوئی را رد کرده منتظر فرصتهای بعدی بمانند به نظر من اگر بو ..م ترامپ را تاجر پیشه خود شیفته را تحمیق می کردم به نظر یک استاد بزرگ سیاسی را باید پیدا کنند کار ظریف وامثال او نیست
من كه ميگم ، عقل و شعور اين اميد حسينى اصول گرا انصافاً بيش از عقل و شعور بعضى از سياستمدارهاست !
حالا خود دانيد !
سلام،
به نظر من – ما باید یک پیش شرط برای مذاکره با ترامپ بگذاریم و بعد برویم پای میز – شرط باید این باشد که آمریکا قول بده که به هر توافقی رسیدیم بعدآ و توسط روسای جمهور بعدی زیر قولشان نزنند و به آن پایبند باشند. نه اینکه مانند برجام – دوسال دیگه یک رئیس جمهور دیگه بیاد و بگه توافق ترامپ را پاره میکنم و از این حرفها !هر توافقی که شد باید در پارلمانهای ایران و آمریکا به تصویب برسد تا کسی نتواند یکطرفه پیمان شکنی کند. آگر آمریکا قبول کرد ( که خواهد کرد ) پا شید برید تا تنور داغه بچسبونید.
هرچند همه کارشناسان از سر دلسوزی و برون رفت از وضعیت موجود نظر داده اند اما بنظر میرسد ایران برای مذاکره مجدد نیاز به پیش شرط دارد:۱- امریکا بایستی به مفاد برجام برگردد و قبل از برقراری مذاکره با ایران جبران خسارت های ناشی از بدعهدی خود را در برجام بپذیرد۲- طرفین با تمهیداتی جلوی هرگونه بدعهدی آتی را مسدود کنند و ضمانت های اجرایی را لحاظ نمایند.
اما مطمئنا هر گونه پیش شرط برای امریکا مستلزم داشتن قدرت در سازمان ملل و نهادهای منتسب به آن است که ایران از چنین نفوذی برخوردار نیست لذا امریکا مجددا میتواند پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات به بهانه های واهی آن را یکطرفه لغو کند.
پس چه باید کرد آیا برگردیم به مثلی که میگوید مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود یا از شر مطلق امید خیر داشته باشیم.