کنسرت، سپنتا نیکنام و دلار
محمد صابریان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی اتفاقات یک هفتهی اخیر نوشت:
«الان همهی مشکلات حل شده که دغدغهی شما کنسرت است؟ حالا که سپنتا نیکنام رفت شورای شهر دلار ارزون میشه؟ واقعاً الان مشکل مملکت حجاب اجباریه یا دزدی و گرونی و بیکاری؟ واقعاً که دل شما خوشه.»
اینها جملاتی است که معمولاً مردم یا برخی از فعالین سیاسی اصولگرا با پوزخندی از سر تمسخر و نگاهی عاقل اندر سفیه نسبت به مطالبات مدنی و اجتماعی اصلاح طلبان مطرح میکنند اما از نظر برخی صاحبنظران پدیدهی توسعه، ارتباط وثیقی بین توسعهی سیاسی و مدنی با توسعهی اقتصادی وجود دارد که قرار است در این یادداشت اجمالاً به آن بپردازیم.
کلید پیروزی
مسالهی توسعه یکی از پیچیدهترین مسایل علوم انسانی است که شاخههای مختلفی از علوم انسانی را درگیر خود کرده است ولی اگر بخواهیم با برخی ساده سازیها و ملاحظات خلاصهای از نظریات توسعه را بیان کنیم باید گفت کلید اصلی برای بهروزی و موفقیت یک جامعه داشتن نهاد فراگیر اقتصادی است و این مورد ممکن نمیشود مگر با داشتن نهاد سیاسی متکثر و متمرکز که در عین فراگیری و لحاظ کردن منافع گروههای متضاد در جامعه، قابلیت دفاع از حقوق مالکیت و تأمین امینت را داشته باشد.
این چنین جامعهای میتواند از تمام ظرفیتهای انسانی خود برای نیروی کار، خلاقیت و ایجاد فناوری و حل معضلات کشور استفاده کند.
بحران و ریشههای آن
امروزه همهی صاحب نظران معترف به وجود بحرانهای اقتصادی چون قیمت ارز، بیکاری، ورشکستگی صندوقهای مالی و… و بحرانهای زیست محیطی چون کم آبی و ریزگرد هستند که در صورت کلانتر شدن منجر به ایجاد چالش کارآمدی و مشروعیت برای نظام سیاسی شده است که اگر راه حلی برای مشکلات گفته شده پیدا نشود این چالش امکان آن را دارد که تبدیل به بحران شود.
بر اساس نگرشی که در حوزهی مسالهی توسعه بیان شد شاید بتوان اصلیترین ریشهی بحرانهای فعلی را در عدم توسعهی سیاسی و مدنی کافی نهاد سیاسی دانست. هر چند که ما پس از انقلاب به سمت نهاد سیاسی فراگیرتری حرکت کردیم اما برخی تحولات پس از انقلاب و خصوصاً پس از جنگ منجر به بستهتر شدن حلقهی فرادستان حکومتی شد و طبق این تحولات بود که بخش زیادی از نیروهای مؤثر سیاسی از عرصهی سیاستگذاری دور افتادند.
امروزه بخش زیادی از متخصصین توانمند، صرفاً به خاطر سبک زندگی متفاوت از قرائت رسمی در مرحلهی عبور از کانالهای ورودی به نهادهای دولتی و عمومی دچار مشکل شده و از خدمت به کشور محروم میشوند. مثلاً متخصص محیط زیستی در حد کاوه مدنی صرفاً به خاطر سبک زندگی متفاوت خودش متهم به جاسوسی میشود و نهایتاً کشور را ترک میکند. امروز باید خیلی خوشحال باشیم که داور بینالمللی کشورمان آقای فغانی تن به این ریاکاری نهادینه شده در جامعه نمیدهد.
امروزه ما با مسایلی چون حجاب اجباری، نگاه امنیتی به اقلیتهای دینی و قومی خودمان را از توان بخشهایی از جامعه محروم کردهایم بخشهایی که نه تنها میتوانند در حل مسایل جامعه کمک کننده باشند، بلکه تنها حضور آنها در ساختارها میتواند موجب همبستگی و رضایت اجتماعی شود. ماجرای اخیر که موجب برگشت سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد شد این امید را ایجاد کرد که در مسیر رفع این محدودیتهای غیر منطقی قرار داریم.
مسالهی دیگری که در همین راستا قابل طرح است این است که در یک نهاد سیاسی فراگیر هر بخش از جامعه میتواند خواستههای خود را فارغ از اینکه چه میزان متعالی یا چه میزان پیش پا افتاده باشد در جامعه پیاده کند و در صورت تضاد منافع با گروههای دیگر قانون داوری کننده و تصمیمگیر است. اما در وضعیت امروز ما خواستههای پیش پا افتادهای مثل کنسرت و یا حضور زنان در استادیوم که حتی در قانون تضمین شده است برای اجرا در بخشی از نقاط یا در کل کشور دچار چالش جدی است. نکتهی جالب این است که همیشه رسانهها و فعالین اصولگرا با تمسخر میگویند چرا از بین تمام مشکلات شما پیگیر حضور زنان در استادیوم شدهاید؟ این در حالی است که اگر واقعاً از نظر آنها این موضوع بیاهمیت است علت این حجم از مقاومت چیست؟
واقعیت این است که این موارد برای هر دو سوی میدان بسیار مهم و حیاتی است و در واقع این اختلاف، منازعه و تلاشی برای فتح فضای عمومی است که به صورت نمادین در مباحثی چون کنسرت و حضور زنان در استادیوم جریان دارد
تجربهی تاریخی
تمام آنچه در سطور بالا ذکر شد حاکی از اهمیت توسعهی سیاسی و مدنی بود. این اهمیت تا آنجا در ادبیات توسعه مطرح شده است که در برخی از نگاهها و مکاتب نظری امر توسعه از اولویت توسعه سیاسی بر توسعهی اقتصادی سخن گفتهاند.
اما نکتهی مهم آن است که این اولویت یک اولویت پرابلماتیک است نه اولویت زمانی به آنگونه که در سالهای اصلاحات مطرح میشد. این فهم نادرست از مسالهی توسعهی سیاسی در آن زمان باعث شد آن فرصت فوق العاده برای توسعهی سیاسی به خوبی استفاده نشود و موقعیت ما بیست سال پس از آغاز اصلاحات تغییر چندانی نکرده باشد.
وضعیت امروزه گسترش بحرانها فرصت مناسبی برای احیای امر سیاسی و گفتگو با مردم و مسوولان بر سر مساله توسعه است که باید نخبگان به خوبی از آن بهره ببرند.
انتهای پیام
اصولگرایان سالهاست که دیگر مقبولیتی بین مردم ندارند و فقط با زور و زر قدرتشان را حفظ کرده اند، البته اصلاح طلبان نیز با این وضعیت به سرنوشت مشابهی دچار خواهند شد مگر اقداماتی عملی و کار آمد از خود نشان دهند