هم ما میتوانیم، هم ما نمیتوانیم!
مرتضی بهشتی، حقوقدان در خبرآنلاین نوشت: میتوانیم و نمیتوانیم خصلت ما و یا دستکم جمع کثیری از ما شده است که ما را ملتی ممتاز نموده است. مواردی از از آن به قرار زیر است. تو خود بیا و بر آن آنچه میتوان افزا.
ما میتوانیم در بعضی صنایع مانند نانو و هوا و فضا و سلول های بنیادی و … سرآمد شویم اما در ساخت بسیاری از صتایع ریز و درشت دیگر ناتوان هستیم؛
ما میتوانیم به همه یارانه بدهیم اما نمیتوانیم دهک هایی را برای حذف شناسایی کنیم؛
ما میتوانیم ارز را به هرکس متقاضی واردات است بدهیم ولی نمی توانیم و یا نمی خواهیم روند کار را تا تحقق درست کار تعقیب کنیم، تا نسبت به صحت و سقم ادعاها تصمیم بگیریم؛ چون هم سخت است و هم موجب دلخوری بعضی ها می شود. الان مشاهده می کنید که در اثر فشار دولت و رئیس آن، که در واقع بازتاب فشار توقعات مردم است، اسامی عده ای ولو ناقص دارد افشا می شود که سؤال این است که آیا این را قبلا نمی توانستند انجام بدهند، و آیا این کار ادامه خواهد یافت و یا پس از مدتی به روال قبل باز خواهد گشت؟؛
ما می توانیم در رجیستر موبایل با قاچاق مبارزه کنیم و موفق شویم ولی در بسیاری از کالاهای دیگر نمی توانیم این مبارزه را انجام دهیم. این امر شاید به این علت است که یک وزیر جوان و شجاع، که نه آقازاده است و نه هنوز در تار و پود نظام اداری – اجرایی ریشه دوانده است، اسامی متخلفان را در خرید موبایل افشاکرده است؛ ولی در بسیاری از حوزه های دیگر نمی توانیم، چون رودربایستی داریم. البته شنیده می شود به طرق دیگر سودجویان دارند با این طرح مبارزه می کنند؛
ما می توانیم ملتی عظیم را برای اربعین حسینی به کربلا بفرستیم ولی نمی توانیم دست کم تغذیه آنها را درآن ایام کلا به عهده بگیریم تا چه رسد تا در طول سال به زائران خدمت رسانی کنیم و یا دست کم در عراق پایگاه های اقتصادی – تجاری داشته باشیم؛
ما می توانیم به بسیاری از کشورها از جمله همسایگان از نظر مالی کمک کنیم ولی نمی توانیم عدالت اقتصادی را در بین ملت خود توسعه دهیم و ملت خود را راضی و قانع کنیم که این کار به نفع مردم است که خدمت به همسایگان منافعش به خود ما هم برمی گردد؛
ما می توانیم کلی امتیاز به خارجی بدهیم ولی نمی توانیم به طور منطقی از حقوق تولیدکنندگان و سازندگان داخلی دفاع کنیم؛
ما می توانیم حقوق شهروندی را تا حدودی رعایت کنیم ولی نمی توانیم حقوق عامه مردم که حقوق عمومی است را پاس داریم؛ در نتیجه توده ملت ناراضی می شوند و بیشترین خسارت را می بینند؛
ما می توانیم صد طرح را همزمان شروع کنیم اما نمی توانیم یک طرح را به خوبی، در زمان مقرر و با رعایت صرفه به اتمام برسانیم؛
ما می توانیم همیشه از خود و از همگروه و هم حزب خود دفاع کنیم ولی نمی توانیم از آنها انتقاد کنیم؛
ما می توانیم جلوی توطئه ضد انقلاب امنیتی را بگیریم ولی نمی توانیم در مسائل اقتصادی متخلف را بگیریم و به سرعت مجازات کنیم تا مردم بدانند مسئله جدی است؛
ما می توانیم به هنگام جنگ در برابر متجاوز با شهامت بایستیم و شهید و جانباز بدهیم اما پس از آن در برابر غارتگر اقتصادی و فرهنگی نمی توانیم جسورانه عرض اندام کنیم؛
ما می توانیم هزاران کمپ با هزینه های گزاف برای معتادان ایجاد کنیم ولی نمی توانیم مجازات سخت برای معتادان وضع کنیم تا از ترس عده ای به سوی آن نروند؛
ما می توانیم در باره مضار و منافع چیزها ساعت ها داد سخن بدهیم و جلسه و سخنرانی بگذاریم اما نمی توانیم گامی عملی برداریم و به مردم از انجام شده ها خبر دهیم؛
ما می توانیم به اسم بازرگان در کشورهای دیگر حضور پیدا کنیم اما نمی توانیم کار با کیفیت تحویل دهیم تا اعتماد دیگران را جلب کنیم،
ما می توانیم به آنی سرمایه های مادی و معنوی را فراری دهیم اما نمی توانیم از گفتن حرفهای ضد و نقیض در رسانه های عمومی خودداری کنیم؛
ما می توانیم از اهمیت اطلاعات تا می توانیم سخن بگوئیم اما نمی توانیم به گونه ای عمل کنیم تا شبکه وار از هر جا اطلاعات خواستیم با کمترین تغییر و اختلاف، آن را به دست آوریم. هر سازمانی برای خود یک آمار و یا حکومت دارد!؛
ما می توانیم با اجازه دادن به قاچاق از هر نوع آن ملت خود را بدنام و متضرر و بدبین به نظام کنیم ولی نمی توانیم نام یک فرد و یا افراد را ولو تخلف محرز داشته باشند را به مردم بگوئیم و آن را حفظ آبروی افراد قلمداد می کنیم؛
ما می توانیم یک شبه قیمت دلار و سکه را بالا و پائین ببریم که مردم بگویند این کار دولت است که دارد کمبودهای خودش را جبران می کند ولی نمی توانیم ثباتی در بازارها ایجاد کنیم تا سرمایه دار داخلی و خارجی، دست کم در مدت یکسال تکلیف خودشان را بدانند؛
ما می توانیم بر عرض و طول ادارات و میزهای توقف کار بیفزاییم و برای افراد زائد بر سازمان دولت پست ایجاد کنیم ولی نمی توانیم رضایت کاربران را فراهم کنیم؛
ما می توانیم هر روز قانون و بخشنامه تصویب کنیم ولی نمی توانیم قوانین و مقررات دست و پاگیر را حذف کنیم؛
ما می توانیم در نظام قضا تا می شود پرونده درست کنیم ولی نمی توانیم با صرف وقت بیشتر، و با تعیین اولویت، زمان رسیدگی به پرونده ها را کم کنیم تا متخلف هر چه سریعنر به کیفر برسد و تخلف و جرم در جامعه کمتر شود؛
ما می توانیم با تصمیمات غلط اکوسیستم کشور را به هم بزنیم اما نمی توانیم در جایگزین اتلاف ها کاری جدی انجام دهیم؛
ما می توانیم تقصیرها را به گردن یکدیگر بیندازیم واما نمی توانیم تقصیر را بپذیریم و یا مقصر را معرفی کنیم چون خودمان هم در قضیه دخالت داریم؛
ما می توانیم مصرف سیگار و غلیان را (بگذریم از مواد مخدر شدید دیگر) با قیمت ارزان آن چنان گسترش دهیم تا همه معتاد شوند ولی نمی توانیم از خیر واردات و افزایش درآمد کاذب آن بگذریم؛
ما می توانیم با واردات بی رویه کمر اقتصاد ملت را بشکنیم ولی نمی توانیم تسهیلات لازم را به صورت زنجیره به تولید کننده بدهیم تا کار تولید با کیفیت رونق بگیرد؛
ما می توانیم به گردشگران فراوانی با دادن میلیاردها دلار ارز مسافرتی برای رفتن به کشورهای دیگر و از جمله همجوار بدهیم تا احساس دلتنگی نکنند و فی المثل هتل های ترکیه از این بایت دلگیر نشوند، ولی نمی توانیم تسهیلات لازم را به لحاظ کیفیت، قیمت، و امنیت در مناطق مختلف کشور برای مردم خود فراهم کنیم، برای خارجی ها پیشکش! و آنوقت می گوئیم چرا مردم به خارج می روند؛
ما می توانیم ارزش ریال خود را آنچنان کاهش دهیم تا با آن نتوان کاری کرد ولی می توانیم در کاهش قدرت خرید با یکدیگر مسابقه بگذاریم؛
ما می توانیم به اسم صدور انقلاب به کشورهای دیگر کمک کنیم ولی نمی توانیم از آنها بخواهیم تا ما را به طور جدی در سازندگی کشورشان شریک کنند؛
ما می توانیم اعتماد مردم را آنچنان خدشه دار کنیم تا دیگر کسی به حرف رسانه ها گوش ندهد ولی نمی توانیم شفاف سازی کنیم تا ملت بداند آنچه از اخبار می گیرد اطمینان بخش است و خلافی در آن نیست؛
ما می توانیم در تبلیغات صدا و سیما از هر کالایی برای افزایش درآمد خود آگهی پخش کنیم ولی نمی توانیم خط مشی صحیحی برای ارتقای سطح فرهنگ جامعه اتخاذ کنیم تا برنامه های ما معجونی از اضداد نباشد؛
ما می توانیم تا دلتان بخواهد شعار آزادی سر دهیم ولی نمی توانیم ملت خود را از فقر و ناداری و یا عدم اجرای عدالت برهانیم و در نتیجه سرمایه اجتماعی را از دست می دهیم؛
ما می توانیم تا جایی که امکان دارد از خود تعریف کنیم ولی در مقام همدلی و همکاری با دیگر نهاد ها نمی توانیم کوچکترین هماهنگی را داشته باشیم؛ در نتیجه تمام تقصیرها را به گردن دیگران می اندازیم و نمی توانیم یک سوزن به خود بزنیم و بگوئیم ما هم در این کار مقصریم؛
ما می توانیم تا آنجا که ممکن است فرصت ها را بسوزانیم ولی نمی توانیم تهدید ها را تبدیل به فرصت کنیم؛
ما می توانیم همیشه به نفع جیب و خانه خود فعالیت کنیم ولی نمی توانیم نفع عامه را بر نفع خود ترجیح دهیم؛
ما می توانیم بی حد و حصر تملق گویی کنیم ولی نمی توانیم از ترس از دست دادن موقعیت، حرف حق بزنیم؛
ما می توانیم با جرأت و جسارت کارهایی که در آن تخصص نداریم را به عهده بگیریم ولی نمی توانیم اگر پستی به ما داد شد و شایستگی آن را نداشتیم «نه» بگوئیم؛
ما می توانیم از مالیات فرار کنیم ولی نمی توانیم دست کم برای نفع عامه در مصارف دولتی صرفه جویی کنیم؛
ما شده ایم کشور تناقضات و نمی دانم تا کی این امر ادامه خواهد داشت و این یعنی فرهنگ و یا تناقضات فرهنگی!
آیا ما بر دین ملوکمان هستیم و یا ذاتا این خصوصیات در خونمان رخنه کرده و در رگهایمان ریشه دوانده است؟
انتهای پیام