فواد صادقی: دولت تیم رسانه ای ندارد
به گزارش انصاف نیوز، خلاصه ی گفتگوی فواد صادقی با صدا درباره ی عملکرد رسانه ای دولت در پی می آید:
در بحث رابطه ی دولت و رسانه ها باید گفت که رسانه ها ابزار سیاست و قدرت هستند. رسانه ها باید نسبت به هر دولتی موضع داشته باشند. نسبت به دولت هایی که همگرا هستند موضع حمایتی و نسبت به دولت های با گرایش رقیب، موضع نقد دارند. البته ماهیتا 2 نوع رسانه داریم، آن هایی که جنبه ی ارگان دارند وابسته به قدرت منابع مالی از طرف احزاب و گروه های حاکمیتی تامین می شود. این دست رسانه ها نگاهی را که منتشر می کنند در واقع نگاه همان صاحبان شان است. برخی از رسانه ها هم رسانه های مستقل هستند.
اما این جا باید تفاوت بی طرفی و استقلال را هم در نظر داشت. آیا بی طرفی با استقلال یکی است؟ آیا هر مستقلی باید بی طرف باشد؟ نتیجه اش از نظر من این است که نه بی طرفی لازمه استقلال است یا استقلال دلیلی بر بی طرفی نیست. رسانه ی مستقل می تواند موضع داشته باشد. رسانه هایی که مستقل نیستند هم بعضا باید بی طرف باشند؛ مثل رسانه ی ملی.
آرایش رسانه ای فعلی کشور
در آرایش رسانه ای کشور در حال حاظر در ایران بخشی از رسانه ها اصلاح طب هستند، بخشی از رسانه ها، رسانه های معتدل هستند که یا وابسته به جناح راست سنتی و میانه رو یا نزدیک هستند به آقای هاشمی که چهره ای فراجناحی دارند. این رسانه ها هستند که از دولت حمایت کردند. به دلیل این که در کشور ما حزب وجود ندارد و کارکردهای ارگانیک و سازمانی حزبی وجود ندارد، اغلب این رسانه ها بودند که در 8 سال گذشته نقش حزب منتقد دوت احمدی نژاد را بازی کردند و زمینه ی به قدرت رسیدن آقای روحانی یا هر شخص منتقد دیگری را فراهم کردند. رسانه ها صاحب پایگاه اجتماعی دولت محسوب می شوند. به خصوص در جامعه ی ایران این امر تشدید شده تر است.
طبیعی بود که رسانه ها بعد از روی کار آمدن آقای روحانی 2 انتظار از دولت داشتند. انتظار نخست رسانه ها این بود که اهداف گفتمانی آن ها بر آورده شود به خصوص در حوزه ی مسایل سیاسی و انسداد سیاسی مثل بازداشت ها و حصر و توقیف مطبوعات در حوزه های اجتماعی و فرهنگی انتظار داشتند که دولت کارهایی بکند تا رسانه ها از آن منظر هم پاسخگوی مخاطبان خود هم باشند. انتظار دیگر رسانه ها از دولت انتظار صنفی بود. طبیعی است که هر جریان رسانه ای که با دولت خودش را همسو می داند از این انتظارات خواهد داشت. می خواهد فعالیت خودش را تسهیل کند چه در حوزه ی صدور مجوز چه در حوزه ی کاهش سختگیری ها و فشار ها به ویژه در جامعه ی ایران، چه در حوزه ی برخورداری از حمایت و امکانات دولتی برای توسعه ی فعالیت هایشان البته انتظارات غیر طبیعی هم ممکن است در بخشی از رسانه ها وجود داشته باشد. ممکن است که بخشی از اشخاص سیاسی از رسانه ها به عنوان ابزار فشار استفاده کنند. حالا باید از خود سوال کنیم عملکرد دولت چقدر موفق بوده است؟ عملکرد رسانه ها چگونه بوده است؟ حال این تعامل آیا تعامل مثبتی بوده است یا رو به کاهش بوده است؟ رابطه ی دولت با رسانه ها ی حامی خودش به چه شکلی شده است؟
دولت و رسانه ها یک دور منفی
رابطه ی دولت با رسانه ها مثل هر پدیده ی دیگری تز و سنتز است. کنش و واکنش، که هر کنشی خودش یک واکنشی را پدیدی می آورد. طبیعی است که وقتی یک اتفاقی بین دولت و رسانه ها می افتد. این دور تکرار خواهد شد. رسانه ها که از دولت بازخورد مثبتی نمی گرند واکنش منفی نشان می دهند و واکنش منفی آن ها باعث می شود که دولت کنش اش را منفی تر کند. این فضا منجر می شود به این که یک دور منفی ایجاد می شود.
در واقع نکته ی اصلی این است که دولت تیم رسانه ای ندارد. گرچه افرادی هستند که ممکن است در حوزه ی آکادمیک، سیاسی و امنیتی تجربه، کارشناسی و توانمندی بودند. تصدی گری پست های رسانه ای دولت را داشتند. اما به آن معنا که این افراد تیم روابط عمومی و رسانه ای دولت باشند، اتافق نیافتاد. روابط عمومی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین بخش های هر دولتی است. نیاز به تخصص و تجربه ی فراوان دارند. اما در ایران عملا این حلقه را در دولت روحانی نداشتیم. این باعث شد سوء تفاهامات و زیاده طلبی و دلگیری از طرف رسانه های حامی و از طرف دیگر سخت گیری و بی توجهی دولت به رسانه های حامی اش و البته باج دادن دولت به رسانه های مخالف خودش! کاهش حمایت ها و تعطیلی و فیلتر و توقیف شدن رسانه های حامی دولت را ببینیم.
نتیجه ی این امر این می شود که رسانه های حامی دولت به خاطر مسائل گفتمانی حمایت شان را از دولت ادامه می دهند به خصوص در زمینه ی سیاست خارجی که چالش اصلی دولت بود، اما از درون با چالش ها و مشکلات زیادی مواجه شده بودند، انتقادات فراوانی داشتند و منتظر یک فرصتی بودند که به دولت نشان بدهند که شرایط خوبی نیست. شاید همین سخنان اخیر آقای رییس جمهور آن فرصتی بود که رسانه ها لازم داشتند. به قولی آن سوت دیگ زودپزی بود که صدا کرد. چون وقتی صدای سوتک دیگ زودپز می آید باید از آن نتیجه بگیریم فشار زیادی درون دیگ وجود دارد، اگر این سوت و سوپاپ اطمینان نباشد منجر به انفجار غیر قابل جبران می شود، اتفاقا باید به فال نیک گرفت.
روحانی و ظرافت رفتار و چالش با رسانه ها
آقای روحانی در طول سابقه ی 30 ساله ی خودش در جمهوری اسلامی در مصادری بوده است که غیر رقابتی و غیر نیازمند ازتباط با رسانه ها بوده است؛ در جایگاه دبیر شواری امنیت ملی و دبیر شورای دفاع مقدس و رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشیخص مصلحت. وقتی کسی در این مقام ها باشد با رسانه ها مشکلی ندارد چون موضوعات مربوط به امنیت ملی را پیگیری می کند و بلاخره رسانه ها موظف هستند دیدگاه و نظرات را رعایت کند، معمولا چالشی با رسانه ها نداشتند. این گونه مسوولان به چالش با رسانه ها نمی رسند که ظرافت های رفتار بار سانه ها و اهیت آن را درک کنند. تصور می کنند با صرف یک جلسه یک صحبت کردن و یک انتقاد، مسایل حل می شود. در حالی که افرادی که کار مطبوعاتی کرده اند کاملا این ظرافت ها را درک می کنند. مثلا آقای خاتمی از این جهت در بین رجال سیاسی ما ممتاز است، قبل از این که مسوولیت اجرایی بگیرد در روزنامه ی گیهان فعال بودند. من فکر می کنم آقای هاشمی حدود 15 سال اخیر خصوصا در 8 سال دوره ی احمدی نژاد که با منتقدین همراه بود و از رسانه ها برای انتقال دیدگاهش استفاده می کرد این ظرافت ها را درک کرده است. طبیعی است که فردی در این حیطه نباشد این توانمندی را هم ندارد. آقای روحانی نیروهایی که به کار گمارده و استراتژی که دارد ناشی از همین تجربیات خودش است. افرادی که در تیم رسانه ای دولت روحانی هستند هیچگاه در شرایط رسانه های منتقد و مستقل نبوده اند، تجربه ی جدی کار را ندارند. طبیعی است همین تیم نمی تواند نه این که سوء نیت داشته باشد. آدم هایی که این کاره هستند با این تیم کار نمی کنند. چهره های برجسته ی اصلاح طلب و مستقل نمی آیند کار را به دست بگیرند، افرادی می آیند که مدیریت دولتی می کنند.
انتظار رسانه ها از دولت
حداقل انتظار رسانه ها از دولت این است که دیده شوند. دولت رسانه ها را نمی بیند. دولت فقط رسانه های مخالف خودش را می بیند. حتی به آن ها امتیاز و باج هم می دهد. در حالی که دولت نیازمند است که رسانه ها را ببیند. بدنه ی رسانه ای کشور رابطه ی مستمری با دولت ندارند. از طرف دیگر باید گفت دولت در رابطه با هنرمندان موفق تر بوده است، توانسته در حوزه ی سینما و موسیقی و فرهنگ و نشر کتاب تا حد زیادی سرمایه ی اجتماعی را احیا کند. چون افرادی در این حوزه در مصدر کار هستند که یا خودشان متخصص آن حوزه هستند یا به متخصصین اعتماد کرده اند. در این جا معاون های وزیر ارشاد خوب کار کرده اند.
اما در بحث رسانه ها عملا شکل کار جور دیگری است، ما در نهاد ریاست جمهوری، معاونت ارتباطات و رسانه ها داریم، هم شورای اطلاع رسانه ای دولت داریم. بالاتر از این 2 رییس دفتر رییس جمهور و مشاور رسانه ای رییس جمهور و مشاور فرهنگی رییس جمهور 4 نفر از حلقه ی اول رییس جمهور درگیر هستند و باید نظر بدهند. معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد عملا باید مجری این سیاست ها باشد. به دلیل این که آن افراد رسانه ای به آن معنا نیستند، از جنس رسانه نیستند و تخصص های دیگری دارند، آن سیاست گذاری لازم انجام نمی شود و بنابر این در اجرا هم معاونت مطبوعاتی نمی تواند موثر باشد.
در کل هزینه ی ناکارآمدی رسانه ای دولت را خود رییس جمهور می پردازد. در حالی که اگر سازماندهی مناسبی داشته باشد وارد این فضا نمی شود. به هر صورت در انتها به نظر من در این شرایط تنها یک راه وجود دارد، دولت باید دارای سیاست رسانه ای بشود، دارای اتاق فکر رسانه ای بشود، سازماندهی برای ایجاد رسانه و استفاده از رسانه و توسعه ی رسانه های حامی خودش بشود، با منتقدین خودش ساز و کار مناسبی داشته باشد. نه امتیاز دادن و باج دادن و برخورد های انفعالی مشکل دولت دولت را حل می کند، از آن طرف هم نه بی توجهی و نادیده گرفتن رسانه های حامی مشکلی را حل می کند. این 2 روش در یک سال گذشته نشان داده است که نتیجه ی عکس می دهد.
انتهای پیام