مسوولان محترم! لطفا چشم از بیبیسی فارسی بردارید
«جعفر شیرعلی نیا»، پژوهشگر جنگ، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مسوولان محترم! لطفا چشم از بیبیسی فارسی بردارید» نوشت:
«دوم تیرماه1368 هاشمی رفسنجانی كه در سفر شوروی بود ساعت پنجونیم صبح از خواب بیدار شد؛ «نتوانستم اخبار رادیوهای فارسی را بگیرم. صدای بیبیسی و صدای آمریكا که در مسکو خوب شنیده میشد، در لنینگراد همراه با پارازیت و ضعیف بود.» (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1368)
رادیو فارسی بیبیسی، صدای آمریکا و حتی رادیو فارسی اسراییل از رادیوهایی بودند که هاشمی، امام و سایر مسئولان به آنها گوش میدادند.
این روزها علاوه بر این رادیوها، شبکههای تلویزیونی و رسانههای جدید فارسیزبانِ زیادی هستند که در بیرون از مرزها کارگردانی میشوند اما هنوز هم بهشدت موردتوجه مسئولان ایرانی هستند. گاهی به ذهن میرسد که مخاطب اصلی این برنامهها بیشتر مسئولان هستند تا مردم.
25 اردیبهشت 1364 چند روزی بود که به دلیل حملههای هوایی شبانهی عراقیها، شبها چراغهای شهر تهران خاموش بود. شبِ این روز هاشمی رفسنجانی به دیدار امام رفت و در یادداشتهای روزانهاش نوشت: «شب مهمان احمدآقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. قرار شد چراغ خیابانهای تهران که از هنگام حملههای هوایی عراق خاموش است، روشن شود. خارجیها این خاموشی را دلیل خطرناک بودن اوضاع دانستهاند.» (کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، 1364)
به نظر میرسد منظور از خارجیها رادیوهای فارسیزبان خارجی باشد. تاثیرپذیری در تصمیمگیری یکی از کارکردهای این رسانههاست. اگر در حد خاموش و روشن کردن چراغهای شهر تهران باشد خیلی نگرانکننده نیست اما میتواند از این حد فراتر نیز برود.
در هفتههای گذشته در جمعهای مختلفی شنیدم که مستند جام زهر که از شبکهی بیبیسی پخش شده ذهن برخی از مسئولان را به هم ریخته است. مستندی که بر پایهی آثار داخلی تولید شده بود و برای افرادی که با آثار داخلیِ حوزهی جنگ آشنا بودند کمتر نکتهی جدیدی داشت.
این هم از خصوصیات این شبکههاست که صدایشان بهتر شنیده میشود. معتقدم اگر مسئولان عزیز مستندهای «اتاق جنگ» و «نیمهی خاموش» مصطفی حریری و یا برنامهی گفتگومحور سطرهای ناخوانده را که سال 93 با همراهی دوستان، شش شب در شبکهی یک روی آنتن بردیم، دیده بودند تا این حد تاثیر نمیپذیرفتند. بخشهای مهمی از مستند جام زهر، برگرفته از این مستندها و برنامهی سطرهای ناخوانده بود. جالب اینکه مستند «اتاق جنگ» آقای حریری که حاصل زحمت ارزشمند و چندسالهی او بود، چند سال پس از تولید، پخش نشد و پس از آن در شبکهی مستند روی آنتن رفت که میتوانست با تبلیغات مناسب، در شبکههای اصلی تلویزیون نمایش داده شود و محل بحثهایی بسیار جدی باشد. برنامهی سطرهای ناخوانده نیز میتوانست ادامه پیدا کند اما متوقف شد و سرداری از متولیانِ اصلی دفاع مقدس در جلسهای در دفتر مدیریت شبکهی 1 چنان از این برنامه گزارش داد که گویا این برنامه تمام ارزشهای دفاع مقدس را از بین برده است. بحثهای جدی آن برنامه اگر ادامه مییافت میتوانستیم بحث نقدِ مسایل اساسی جنگ را در داخل کشور به نتیجه برسانیم.
اما کارکرد سوم این شبکهها برای مسئولان این است که با بهانه قراردادن آنها منتقدان داخلی را به همراهی با مخالفان خارجی متهم کنند. هفتهی گذشته سخنانی عجیب از سردار محسن رضایی(مربوط به گفتگوی ویژهی خبری شبكهی 2 در سال 1394) در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد. سخنانی دربارهی جنگ احتمالی ایران و آمریکا که سردار قول میداد در همان هفتهی اول 1000 اسیر از آمریکاییها بگیرند و هرکدام را در قبال چند میلیارد دلار آزاد کنند(به تفاوت میلیون دلار و میلیارد دلار دقت کنید) و اقتصاد ایران را هم رونق ببخشند.
این سخنان با نقدهای بسیاری همراه شد اما وقتی روزنامهی جمهوری اسلامی آن را نقد کرد روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت به جای توضیح دربارهی سخنان عجیب سردار، در دفاع از او استدلال جالبی مطرح کرد: «طی هفتهی اخیر این چندمین بار است که از رسانهی بیبیسی گرفته تا چند سایت داخلی با طرح مسائل مختلفی نسبت به دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام به درج مطالب اهانتآمیز کردهاند. این تحرکات مشکوک، در متن مطالب روزنامهی جمهوری اسلامی، هوشیاری گردانندگان آن و معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقابله با نفوذ منافقان و عوامل استکبار در جامعهی ارجمند رسانهای را طلب مینماید.»
بهتر است مسئولین قدری به داخل نگاه کنند و تا این حد تحت تاثیر این رسانهها نباشند و همت جوانان ایرانی در تولید مستندها، کتابها و … را ببینند تا به ناگاه غافلگیر نشوند. نکتهی آخر این که شاید بتوان با فشارهای غیراصولی، نقد داخلی را محدود کرد اما اگر نقد داخلی نباشد نقد بیرونی جایگزین آن میشود.»
انتهای پیام
سلام مسکل اصلی اینجاست که اولا مردم و مسئولین نیز به رسانه ملی اصلا و ابدا اعتمتد ندارند و به قول معروف اعتبار صدا و سیما آن قدر پایین آمده که مقامات هم به آن توجهی نداسته و بی بی سی و امثال آن را ترجیح می دهند و ثاتنا بی بی سی یک شبکه خبری حرفه ای به تمام معناست و صرف نظر از شیطنت و جنگ روانی آنها، اما کدام انسان عاقلی به گزارشات و تحلیل های هدفمند و یک طرفه و بی خاصیت صدا و سیما گوش می دهد اما به گزارشات بی بی سی نه؟ من خودم در کانون جنگ تحمیلی بوده و دستی بر آتش جنگ داشتم. به زرس قاطع عرض می کنم که مستند پخش شده بی بی سی به نام جام زهر …. انصافا دقیق و حرفه ای ساخته شده و اگر چه تهیه کننده آن با زیرکی خاصی به دنبال نتیجه گیری مورد نظر خوش بوده است اما مستند بسیار قوی و البته استنادات آن اغلب درست و قابل اتکا است.