منتجبنیا: هر تغییری در حزب اعتماد ملی منوط بهبرگزاری کنگره قانونی است
«اقدامات اخیر در حزب اعتماد ملی مغایر اساسنامه است»
حجت الاسلام والمسلمین رسول منتجبنیا که سالها در حزب مجمع روحانیون مبارز، قائم مقام آقای کروبی، دبیرکل آن بود و از ابتدای تشکیل حزب اعتماد ملی هم عضو شورای مرکزی و هم قائم مقام بود، ضمن توضیحاتی دربارهی اتفاقات دو ماه اخیر، با تاکید بر این که کنگره اخیر حزب اعتماد ملی ناتمام ماند، هر گونه تغییر و تحولی در این حزب را منوط به «برگزاری کنگره قانونی» دانست و بر ضرورت برگزاری آن تاکید کرد.
متن کامل گفتوگویی با آقای منتجبنیا که به صورت اختصاصی در انصاف نیوز منتشر میشود را میخوانید:
لطفاً مختصری در باره چرایی و چگونگی تأسیس حزب اعتماد ملی بفرمایید:
رسول منتجبنیا: در سال ۱۳۸۴ بعد از انتخابات ریاستجمهوری و موفق نشدن مهدی کروبی در آن انتخابات، ایشان تصمیم گرفتند از مجمع روحانیون مبارز خارج شوند. من هم به عنوان مسئول اجرایی همراه وی از این تشکل سیاسی خارج شدم و در جلسهای تصمیم گرفتیم برای منسجم کردن نیروها، حزبی را تشکیل دهیم.
هیاتموسسی تشکیل شد و برای نخستین بار این هیات، شورای مرکزی را انتخاب کرد و در تاریخ سوم تیرماه ۱۳۸۵ پروانه حزب اعتماد ملی صادر شد. پس از آن به توسعه کمی و کیفی حزب در تهران و استانها پرداختیم.
در اتفاقات سال ۱۳۸۸ دفترمرکزی حزب پلمب شد و اسناد و مدارک را بردند و تا سال ۱۳۹۲ نه تنها مجاز به فعالیت حزبی نبودیم، حتی اجازه نمیدادند که جلسات عادی را در منازل برگزار کنیم. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ بهصورت غیررسمی وارد صحنه شدیم و پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به شکل رسمی حزب را فعال کردیم.
طبق اساسنامه عالیترین رکن حزب، کنگره است و در کنگره تصمیمات کلانی گرفته میشود مانند اصلاح اساسنامه و مرامنامه و انتخاب شورای مرکزی، بازرسان، و… .
در اساسنامه تصریح شده است که سالی یکبار کنگره عادی حزب برگزار شود و کنگره فوقالعاده هم به درخواست شورای مرکزی، دبیرکل یا یک سوم اعضا تشکیل میشود. در کنگره عادی اعضای شورای مرکزی و بازرسان به مدت دو سال انتخاب میشوند و شورای مرکزی دبیرکل را انتخاب میکند.
نخستین کنگره حزب در تاریخ ۲۵ و ۲۶ مهرماه ۱۳۸۷ برگزار شد. طبق اساسنامه باید یکسال بعد کنگره دیگری برگزار میشد و در کنگره سال بعد هم شورای مرکزی انتخاب میشد که متاسفانه بهعلت حوادث سال ۸۸ نتوانستیم ظرف ۱۰ سال گذشته کنگرهای برگزار کنیم.
# آیا وزارت کشور از شما نمیخواست که کنگره برگزار کنید؟
منتجبنیا: چرا اتفاقاً وزارت کشور دولت احمدینژاد و هم برخی اعضای شورای مرکزی حزب، بهشدت اصرار داشتند که کنگره برگزار شود!
در سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ بعضی از اعضای شورای مرکزی که الآن مشکلاتی ایجاد کردهاند، آمدند و با اصرار از من میخواستند کنگره برگزار کنم. من به آنها گفتم با توجه به اصرار وزارت کشور احمدینژاد ممکن است با برگزاری کنگره مشکلی برای دبیرکل حزب به وجود آید. آنها گفتند ایرادی ندارد ما میخواهیم حزب بماند حالا کروبی نبود خب نباشد، شما هستید!
عجیب است که این افراد زمان احمدینژاد میگفتند کنگره حزب برگزار شود و من به آنها میگفتم خطرناک است اگر کنگره برگزار کنیم ممکن است مشکلی برای دبیرکلی آقای کروبی پیش بیاید. بههرحال ما مقاومت کردیم هم در برابر وزارت کشور احمدینژاد و هم فشار داخلی برخی نیروهای حزبی، برای اینکه دبیرکل بماند و آسیبی به او نرسد.
# ماجرای کنگره اخیر حزب اعتماد ملی چه بود؟
منتجبنیا: در سال ۱۳۹۶ وزارت کشور اعلام کرد بر مبنای قانون جدید احزاب، تشکلهای سیاسی مکلف به برگزاری کنگره هستند تا خود را با قانون جدید تطبیق دهند و ما را مکلف کردند تا چهاردهم آذرماه ۱۳۹۶ هم کنگره برگزار کنیم و هم حزب دستکم ۳۰۰ نفر عضو رسمی و ۱۰ دفتر مرکزی داشته باشد و گزارش مالی برای وزارت کشور فرستاده شود. ما بهسرعت این کار را انجام دادیم، اما برای برگزاری کنگره فرصت نداشتیم. تا اینکه به ما تا چهاردهم خردادماه ۱۳۹۷ فرصت دادند که کنگره را برگزار کنیم.
در این فاصله برخی اختلافات بروز کرد و مسائلی اتفاق افتاد و آقای کروبی شورای اجرایی را تشکیل داد. متاسفانه مشخص نبود که این شورا قرار است چه کاری انجام دهد؛ چون دبیرکل تاکید جدی داشتند که من قائم مقام هستم و از سوی دیگر شورای اجرایی هم کار خود را میکرد. اعضای شورای مرکزی و اجرایی تصمیم گرفتند کنگره را خودشان برگزار کنند و چهارم خرداد ۱۳۹۷ را بهعنوان تاریخ برگزاری کنگره اعلام کردند. قرار بود در کنگره هم اساسنامه اصلاح شود و هم گزارش بازرسان ارائه شود و پس از ۱۰ سال تعویق، شورای مرکزی انتخاب شود.
# ریشه اختلافات اعضا و علت اتفاقات کنگره حزب اعتماد ملی در روز چهارم خردادماه چه بود؟
منتجبنیا: متاسفانه یک جمع کوچک در جلساتی مطرح کرده بودند ما اجازه ندهیم افراد برای شورای مرکزی ثبت نام کنند و تلاش کنیم همین شورای مرکزی فعلی ابقا شوند. من وقتی متوجه شدم گفتم این کار، کار بسیار زشتی است و با روح تحزب و کنگره مغایرت دارد. یک حلقه ۶ نفره این مشکلات را برای ما ایجاد کردند. این حلقه چون ملاحظه کردند بدنه حزب که قرار است در کنگره رأی بدهد بهآنها رأی نمیدهد، نشستند و با کودتا علیه بدنه حزب، طرح ابقای سه ساله شورای مرکزی فعلی را مطرح کردند.
من به آنها گفتم این کار واقعاً کار درستی نیست؛ چون با روح دموکراسی مغایر است که «ما خودمان برای ماندن خودمان به خودمان رأی بدهیم» این زشتترین کار حزبی و موجب تضییع حقوق اعضای حزب است.
آنطور که گفته میشد بیش از ۱۰۰ نفر آماده شده بودند که نامزد شوند. رأی بهابقا تضییع حق کاندیداها و رایدهندگان بود. من به آنها گفتم این ظلم به این افراد است که از شهرهای مختلف آمدهاند که انتخاب کنند و انتخاب شوند.
آقای حضرتی صبح روز برگزاری کنگره بهدفتر ما آمد و مسائلی را مطرح کرد و با اصرار از من میخواست که من در سخنرانی افتتاحیه، برخلاف قانون احزاب و برخلاف اساسنامه، این مساله را جا بیاندازم که اعضا با قیام و قعود به ابقای خودمان رأی بدهند!
# آیا با وزارت کشور در این زمینه مشورت و هماهنگی نداشتید؟
منتجبنیا: من پیش از این اتفاقات از آقای جبارزاده معاون سیاسی وزارت کشور نظرشان را در مورد رأی با قیام و قعود برای ابقا پرسیدم که گفتند این کار کاملاً غیرقانونی است.
آقای حضرتی صبح روز کنگره به منزل ما آمد اصرار داشت که ما برخلاف قانون و اساسنامه عمل و با قیام و قعود خودمان را ابقا کنیم و از من هم میخواست که در این باب در کنگره سخن بگویم و اعضا را مجاب کنم. من به آقای حضرتی گفتم چرا ما باید کار باطل و عبثی را انجام دهیم؟ گفتم من به عنوان یک روحانی هرگز نمیآیم یک کار لغو و بیهوده را انجام بدهم و به جوانان حزب ظلم کنم.
آقای حضرتی با خواهش، اصرار و تمنا و حتی تعابیر دیگری که نمیخواهم به کار ببرم از من با اصرار میخواست که من با کار مخالف قانون و مغایر اساسنامه آنان مخالفت نکنم!
من گفتم آقایان جبارزاده و بهرام سرمست دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب بهمن صریحاً گفته و حتی نامه رسمی نوشتهاند که این کار شما غیرقانونی است و تاکید کردهاند که در صورت انجام این کار غیرقانونی کنگره را ابطال میکنیم، آقای حضرتی گفت: «آقایان جبارزاده و سرمست در ظاهر اینطور میگویند، اما در باطن با ما بستهاند و ما با آنها هماهنگ هستیم که این کار مخالف قانون و مغایر اساسنامه ما را تأیید کنند.»
من از آقای جبارزاده پرسیدم: «اینها میگویند که با شما بستهاند که کار غیرقانونی آنان را تأیید کنید که ایشان خیلی ناراحت شدند و گفتند: این توهین به ماست. اینجا جای بستن نیست، آقای حضرتی وقت گرفت و چند دقیقه با من ملاقات کرد و به من گفت ما فعلاً مشکل انتخابات داریم. من گفتم که این کار شما غیرقانونی است، تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که گزارشی به ما بدهید و ما کنگره را باطل اعلام کنیم و دو ماه فرصت میدهیم تا کنگره بعدی را تشکیل دهید».
خلاصه آقای حضرتی شدیداً اصرار داشت که مرا هم همراه کار غیرقانونی خودشان بکند، اما من زیر بار نمیرفتم.
در اینجا آقای رحمتاله بیگدلی عضو شورای مرکزی که در دفتر ما بودند برای پایان دادن بحث، پیشنهادی را مطرح کردند و گفتند: برای اینکه صورت مساله درست و دموکراتیک باشد بیایید اصل موضوع را به رأی کنگره بگذاریم. دو نفر در دفاع از انتخابات با رأی مخفی و دو نفر در دفاع از قیام و قعود برای ابقا سخنرانی کنند و بعد رأیگیری کنیم و براساس رأی اکثریت عمل کنیم.
بعد از مقداری بحث در باره جوانب این پیشنهاد، هم آقای حضرتی و هم من توافق و تعهد کردیم که براساس این پیشنهاد معقول آقای بیگدلی عمل کنیم.
# نهایتاً کار به کجا کشید و نتیجه چه شد؟
منتجبنیا: قرار ما با آقای حضرتی این شد که نخست، مراسم افتتاحیه کنگره برگزار شود و سپس تمام میهمانان از سالن خارج شوند و پس از افطار، بخش اصلی کنگره با حضور حدود ۴۵۰ تن از اعضایی که روند عضویت آنها در حزب طی و اعتبارنامه حضور در کنگره برای آنها صادر شده است ادامه یابد و بعد از سخنرانی موافقان قیام و قعود برای ابقا و مخالفان رأی مخفی و سخنرانی موافقان رأیگیری مخفی و مخالفان قیام و قعود برای ابقا از اعضای کنگره رأیگیری و براساس رأی اکثریت عمل شود، اما متاسفانه آقای حضرتی و تیم او مطلقاً به تعهد خود پایبند نماندند و خلف وعده کردند.
طبق مقررات، هیاترییسه بخش اصلی کنگره باید از میان اعضای حزب حاضر در کنگره که قصد کاندیداتوری در انتخابات شورای مرکزی را ندارند با رأی حضار انتخاب شوند، اما متاسفانه برخی از افرادی که آقای حضرتی برخلاف قرار قبلی بهعنوان هیاترییسه مراسم افتتاحیه بالا فرستاده بود با لجاجت تمام پایین نمیآمدند بهطوری که حتی با نماینده وزارت کشور درگیر شدند و نماینده وزارت کشور تهدید به گزارش و ابطال کنگره کرد. آقای بیگدلی که اصرار بر اجرای قانون داشت پایین آمد و از بقیه هم خواست که پایین بیایند. آقای امینی که از جای خود بلند شده بود پایین نیامد و چند نفر را به جایگاه دعوت کرد تا در مسند هیاترییسه قرار بگیرند که هم این دعوت غیرقانونی بود و هم کسانی که دعوت شدند صلاحیت این مسوولیت را نداشتند و حضور آنان در هیاترییسه غیرقانونی بود؛
زیرا اولا بدون انتخاب و رأی حضار آنان را دعوت کرد، ثانیاً دو تن از آنان از اعضای مؤثر احزاب دیگر بودند.
# علت تشنج و درگیری در کنگره چه بود؟
منتجبنیا: علاوه بر قرار گرفتن چند نفر در مسند هیاترییسه بهصورت غیرقانونی با فشار اساساً ادامه جلسه با آن وضعیت غیرقانونی بود؛ چون بیشتر حاضران در سالن که حدود دو هزار نفر بودند از اعضای حزب نبودند و بسیاری از آنان از کارمندان شهرداری، تعدادی هم ورزشکار و شماری هم عزیزان لُرتبار بودند که برخی آقایان به سالن آورده بودند و میخواستند با اجرای برنامه قیام و قعود در چنین جمعی، شورای مرکزی فعلی را ابقا کنند!
آقای حضرتی و تیم او با هیاترییسه غیرقانونی و در جمع حضار غیرقانونی و با روشهای غیرقانونی و با دیکتاتوری تمامعیار و در میان اعتراض اعضای حزب و صاحبان رأی میخواستند برنامه خود را پیش ببرند و برخلاف قانون احزاب و اساسنامه، ابقای خود را بر حزب و اعضای آن تحمیل کنند!
آقای حضرتی برای ابقای خود زیر تعهد صبح خود زد و اجازه نداد برنامه طبق قانون پیش برود و دو نفر از طرفین بیایند و ابتدا از نظر خود دفاع و سپس براساس رأی اکثریت عمل شود.
از همان اول در میان جمعیتی حدود دو هزار نفر که اکثراً عضو حزب نبودند اعلام کردند هرکس خواهان ابقای شورای مرکزی فعلی است بلند شود و با تحریک احساسات و سازماندهی قبلی تعدادی از آن جمع را که عضو حزب نبودند بلند کردند و وادار به شعار دادن کردند!
اگر فیلم این رأیگیری را در جهان منتشر کنند نه فقط برای احزاب جمهوری اسلامی، بلکه برای ملت ایران هم مشکل ایجاد میکند زیرا میگویند احزاب ایرانی چقدر سیر قهقهرایی داشته و به دموکراسی پشت کردهاند که یک تیم، دو هزار نفر را از کوچه و بازار و شهرداری و … تحت عنوان افطاری دادن دعوت میکنند و بعد از آنان میخواهند با قیام و قعود به ابقای آنان رأی بدهند تا بعد از ۱۰ سال ابقای غیرقانونی باز هم بهصورت غیرقانونی و مستبدانه بمانند!
در اینجا وقتی این روش غیرقانونی اِعمال شد شمار زیادی از اعضای شورای مرکزی و نمایندگان استانها بلند شدند و اعتراض کردند. آقای الیاس حضرتی هم بهجای انجام تعهد صبح آن روز خود، سکوت کرد و کار را به گروهی هتاک و قلدر سپرد! آنها از پشت میکروفون شروع به داد و فریاد و هتاکی کردند. آقای رحمتاله بیگدلی، عضو شورای مرکز و شورای اجرایی منصوب دبیرکل و عضو هیاترییسه مراسم افتتاحیه که برخلاف آقای امینی با تمکین به قانون پایین آمده بود با مشاهده این اوضاع خطرناک به بالا رفت تا به آقای امینی و جلیلیان تذکر بدهد که دست از شعار دادن و ایجاد درگیری بردارند و براساس تعهد صبح آقای حضرتی اولاً از مردم بخواهند که برای افطار از سالن بیرون بروند و ثانیاً بعد از افطار از اعضای حزب دارای اعتبارنامه حضور دعوت کنند که بهسالن وارد شوند و ثالثاً دو نفر طرفدار ابقا با قیام و قعود و دو نفر طرفدار انتخابات با رأیگیری مخفی سخن بگویند و بعد به رأی اکثریت عمل شود.
اما متاسفانه آقای امینی و آقای محمد جلیلیان تریبون و میکروفون را به دست گرفته بودند و نه تنها اجازه طرح این تذکر قانونی را ندادند، بلکه شروع به توهین به حجتالاسلام والمسلمین رحمتاله بیگدلی، عضو شورای مرکزی و شورای اجرایی منصوب دبیرکل و عضو هیاترییسه مراسم افتتاحیه کردند!
اینها و برخی افراد سازماندهیشده غیرحزبی شروع بهتوهین و ناسزا گفتن بهآقای بیگدلی و افراد خواهان اجرای قانون و اساسنامه کردند. حتی سه نفر از افرادی را که معترض رفتار غیرقانونی آنها بودند کتک زدند.
یکی از آقایانی که مدعی حقوقدانی است پایه بلندگو را میخواست بر سر آقای بیگدلی بکوبد که خدا رحم کرد برخی دوستان حاضر بودند و مانع شدند، وگرنه خدای ناکرده اتفاق ناگواری میافتاد!
این نوع کار غیرقانونی را نه تنها در هیچ حزبی، بلکه در هیچ چالهمیدانی انجام نمیدهند. من وقتی دیدم که اینافراد جلسه را به اغتشاش کشیدهاند و کنگره بهسوی وضعیت خطرناکی میرود و آقای حضرتی هم با سکوت خود از عوامل اغتشاش حمایت میکند از آقای حضرتی خواستم تا مفسدهای جبرانناپذیر بهوجود نیامده است، برنامه را تعطیل کند.
حضرات با انحصارطلبی و روحیه استبداد و دیکتاتوری و با اِعمال این روشهای غیرقانونی میخواستند در حزب بمانند. این تیم شش نفره مدعی هستند که حزب اعتماد ملی در ما شش نفر خلاصه میشود و بقیه اعضا چه در شورای مرکزی و چه در استانها باید سیاهلشکر ما باشند! ولی من بهصراحت می گویم که حزب متعلق به همه اعضای آن است و از این نظر فرقی بین دبیرکل و قائممقام و عضو عادی و ساکن در دورترین نقطه کشور وجود ندارد.
البته یکی از شروط حضور من در حزب این بود که من و آقای کروبی بدون هیچ امتیازی مثل سایر اعضا باشیم. من با ویژهخواری و امتیاز قائل شدن برای خود بهشدت مخالف هستم و حزب را برای دموکراسی میخواهم، اما متاسفانه این افراد مغطله میکنند و در عین دیکتاتوری و انحصارطلبی سعی میکنند حامیان دموکراسی و طرفداران اجرای قانون را انحصارطلب معرفی کنند. این افراد حزب را مِلک طِلق خود میدانند و معتقدند که همه اعضا از شورای مرکزی گرفته تا اعضای استانها و … باید تابع محض آنان باشند. این افراد چون برایشان قطعی شده بود که با این روحیات و رفتار استبدادی در بدنه حزب جایگاهی ندارند دست به این کارهای زشت زدند و آن کنگره بزرگ و با عظمت را به میدان زد وخورد و فحاشی تبدیل کردند.
# با توجه به اتفاقات کنگره، نظر شما در باره وضعیت فعلی حزب چیست؟
منتجبنیا: من صریحاً میگویم با توجه این وضعیت پیشآمده و ناتمام ماندن کنگره، این حزب تا کنگرهای قانونی برگزار نکند هیچ رکنی از ارکان آن قانونی و دارای صلاحیت نیست که بخواهد اِعمال قدرت کند و دست بهحذف دیگران بزند. تنها کاری که این حزب میتواند انجام دهد برگزاری کنگره با ساز و کار قانونی است. اگر این حزب و هر حزب مشابهی از این کار قانونی تخطی کند، هیچیک از از ارکان آن از شورای مرکزی و دبیرکل و قائممقام آن گرفته تا سایر ارکان آن قانونی نخواهند بود. از اینرو اگر ما بخواهیم حزب بماند و اگر وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب بخواهند این حزب بماند باید تمام تصمیماتی که این روزها گرفته شده و میشود ملغی شود. متاسفانه این تیم با آن وضعیت کنگره را بههم زد و بعد هم با رفتارهای کودتاگونه مدعی انتخاب برخی افراد شد و الآن شروع به تغییر روسای کمیتهها و … کردهاند! این نوع رفتارها و عزل و نصبها به کودتا شباهت بیشتری دارد تا یک عمل حزبی.
من از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب میخواهم که بهطور جدی وارد صحنه شوند. اجرای قانون مخالفت با حزب نیست، بلکه هرگونه مجامله و یک امر غیرقانونی را قانونی را فرض کردن مخالفت و توهین است. این روال غیرقانونی بوده است و من از وزیر محترم کشور، معاون سیاسی و کمیسیون ماده ۱۰ میخواهم مسائل حزب را قانونی پیش ببرند.
بدون تردید، همه ارکان حزب باید پس از برگزاری کنگره انتخاب شوند، نه اینکه با کودتا ارکان حزب را عوض کنند تا با یک کنگره فرمایشی کودتای خود را تثبیت و توجیه قانونی کنند!
# آیا دبیرکل در جریان این رفتارها و اقدامات نیست؟
منتجبنیا: متاسفانه این تیم یک سلسله گزارشهای صددرصد غلط، ظالمانه و غیرواقعی به دبیرکل حزب ارائه کردهاند تا برای دبیرکل جا بیاندازند که این افراد در بدنه حزب جایگاه دارند. این تیم از غیبت سه روزه حاج خانم کروبی که بهخاطر فوت خواهرشان در منزل نبودند استفاده و نامهای را در دفتر سیاسی تایپ کردند و گفته میشود که از آقای کروبی در ذیل آن نامه امضا گرفتهاند که متاسفانه موارد غیرقانونی در آن زیاد است. من احترام زیادی برای جناب آقای کروبی قائل هستم و او را عزیز خودم میدانم. ما دوست ۴۰- ۵۰ ساله هستیم، اما خیلی متاسفم که برخی ایشان را اذیت میکنند و در حالی که ایشان دسترسی به قانون احزاب و اساسنامه ندارند نامههایی را از ایشان میگیرند که در هر کدام از آنها موارد غیرقانونی زیادی وجود دارد.
# آیا از زمان امضای حکم قائم مقامی الیاس حضرتی توسط کروبی در نوزدهم تیرماه، با دبیرکل حزب گفتوگویی داشتهاید؟
منتجبنیا: ما نمیتوانیم صحبت مستقیمی با آقای کروبی داشته باشیم. البته آقای بیگدلی پس از انتخاب غیرقانونی آقای حضرتی در جلسه غیرقانونی با آقای کروبی تماسی داشته و صحبت کردهاند. آقای کروبی به آقای بیگدلی گفته بودند که بگذارید فکر کنم. منتهی گویا ایشان در حال فکر کردن بودند که تیم کودتا متنی تایپشده را در دفتر سیاسی تهیه کردند و با استفاده از غیبت حاج خانم کروبی توسط یکی از فرزندانشان گویا از آقای کروبی امضایی گرفته و بعد آن را در رسانهها منتشر کردهاند و با این روش حزب را وسیله رسیدن یک جمع به مطامع سیاسی و مقاصد غیرقانونی خودشان کردند.
# آیا احتمال میدهید که وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب این اقدامات را تأیید کنند؟
منتجبنیا: خیلی بعید میدانم که وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ فعالیت احزاب در برابر این روشهای غیرقانونی سکوت و این تخلفات را تأیید کنند، اما اگر مماشات و این تخلفات را تأیید کنند، ما بهطور رسمی و با ارائه اسناد، غیرقانونی بودن این کار را اعلام خواهیم کرد.
ما معتقدیم که قربانی کردن دموکراسی و قانون در فعالیتهای حزبی بهقدری مهم است که مجلس هم باید در باره آن از وزیر کشور سؤال کند. ما صریحاً و با فریاد بلند میگوییم که این کار غیرقانونی است، مگر اینکه وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ اعلام کنند که تمام انتخابها انتصابها قبل از برگزاری انتخابات شورای مرکزی غیرقانونی است.
همه ارکان حزب از صدر تا ذیل باید بعد از برگزاری کنگره قانونی انتخاب و منصوب شوند.
بدون تردید با برگزاری کنگره قانونی قطعاً کروبی بالاترین رأی را خواهد داشت و هیچ مشکلی نیز در این زمینه وجود ندارد.
شایان تأمل است که علاوه بر گزارشهای مستند ما، بازرسهای قانونی حزب نیز در گزارشی هشت دلیل برای غیرقانونی بودن رفتار این افراد ذکر کردهاند.
# برخی مدعی هستند که حسین فرزند آقای کروبی در چرخش مواضع دبیرکل حزب به سمت الیاس حضرتی نقش زیادی داشته است؟ آیا دبیرکل حزب استعفای شما را از قائم مقامی حزب پذیرفتهاند؟
منتجبنیا: آقای کروبی تا این لحظه هیچگاه نگفتهاند که استعفای مرا پذیرفتهاند. این افراد چند بار قصد کودتا داشتند و من به آقای کروبی گفتم که اگر جلوی این کودتاگران را نگیرید من استعفا میدهم. این تیم کاری کرد که در آخر خود آقای کروبی هم استعفا کردند و من گفتم اگر شما نباشید من هم کنارهگیری میکنم بنابراین علت استعفای من اقدامات کودتاگونه این حلقه شش نفره و مشروط به استعفای آقای کروبی بود.
البته آقای کروبی در نامهای به من گفتند که استعفای شما پذیرفته نشده است و باید فعال باشید و ما با اعلام برگزاری نشست شورای مرکزی میخواستیم به دستور آقای کروبی عمل کنیم.
با توجه به انحلال شورای اجرایی طبق اساسنامه من باید دعوت به شورای مرکزی میکردم که این دعوت را برای ۲۲ تیرماه انجام دادم، اما یک هفته قبل از برگزاری نشست، آقای الیاس حضرتی در اقدامی غیرقانونی با جمع کردن شماری از اعضای شورای مرکزی تشکیل جلسه داد و آن کارهای نادرست و غیرقانونی را کرد.
البته من نمیخواهم در باره عملکرد آقای حسین کروبی چیزی بگویم. من برای دبیرکل محترم حزب، بهعنوان یکی از یاران امام، فرد ریشهدار و اصیل در انقلاب و رفیق قدیمی خود احترام خاص قائل هستیم، ولی با اقدامات غیرقانونی و غیر شرعی اخیر بهشدت مخالفم.
# نسبت خانواده آقای کروبی با حزب اعتماد ملی چگونه است؟
منتجبنیا: اعضای بیت آقای کروبی محترم هستند، ولی طبق تدبیر آقای کروبی هیچ جایگاهی در حزب ندارند و در نتیجه حق دخالت ندارند. البته حاج خانم کروبی کاملاً رعایت میکنند و هیچ دخالتی در مسائل حزب نمیکنند
حزب خاصیتش این است که اعضای حزب و نه آقازادهها باید تصمیمگیرنده باشند. فرهنگ آقازادگی فرهنگ منفور و مطرودی است و ما وقتی دم از اصلاحطلبی میزنیم نباید به چنین پدیدهای دامن بزنیم.
برخی اعضای بیت شریف آقای کروبی باید حرمت خود را حفظ کنند. از قدیم گفتهاند حرمت امامزاده را باید متولی آن حفظ کند. برخی از افراد بیت آقای کروبی نباید کاری کنند که جوانان مقابل آنها بایستند.
حزب با مایملک و دارایی متفاوت است. برخی فکر میکنند حزب مانند باغ، ویلا و آپارتمان است. حزب متعلق به همه نه فرزندان یک مقام خاص حزبی است. بنده که عضو شورای مرکزی هستم و سالها قائم مقام بودهام همان اندازه در حزب حق دارم که یک عضو عادی در دورترین نقطه کشور دارد.
ما به آقای کروبی ارادت داریم و از ایشان میخواهیم که مواظب باشند برخی از اعضای بیت شریفشان حرمت خود را حفظ کنند و در امور حزب دخالت نکنند و بهتر است سراغ تخصص خودشان که کارهای اقتصادی است بروند تا خدای ناکرده گرد و غباری بر رخسار بیت شریف آقای کروبی ننشیند.
آقای کروبی وقتی حزب را تشکیل دادند گفتند من هیچیک از اعضای خانواده خودم را عضو حزب اعتماد ملی نمیکنم تا بحث آقازادگی و دخالت خانوادهها هرگز مطرح نشود. در جایی گفتند حسین آقا حتی عضو عادی حزب هم نیست. در مسائل اخیر هم با توجه به اینکه آقای کروبی در حصر هستند ایشان مأموریت دادند که حاج خانم کروبی و حسین آقا گزارشهای جلسات را برای ایشان بفرستند. البته شنیدم که حاج خانم کروبی به آقای بیگدلی گفتهاند که بعد از توهین آقای ابوالحسنی به حاج خانم کروبی، ایشان دیگر مطلقاً در جلسات شرکت نمیکنند و کاری هم به مسائل حزب ندارند.
اما گویا حسین آقا در جلسات شرکت میکنند، ولی متاسفانه تا کنون حتی یک صورت جلسه هم برای پدرشان نفرستادهاند؛ چون آن حلقه شش نفره اجازه تنظیم هیچ صورتجلسهای را در شورای اجرایی ندادهاند و خودشان یک چیزهایی را به ذهن حسین آقا القا کردهاند و وی هم همین حرفها را برای پدرشان بردهاند.»
# آیا با تداوم این وضعیت احتمال میدهید که در حزب انشعابی رخ دهد؟
منتجبنیا: البته هر چیزی محتمل است، اما چرا یک جمع معدود و حلقهای شش نفره به خودشان حق میدهند حزب را به چالش و جایی بکشانند که مساله انشعاب بخواهد مطرح شود؟!
البته ما به مرامنامه و اساسنامه حزب اعتماد ملی وفادار هستیم و معمولاً کسانی بهطرف انشعاب میروند که بخواهند از مرامنامه حزب عبور کنند و یا بهیقین برسند که حزب از مرامنامه و اساسنامه خود منحرف شده است!
متاسفانه این افراد پستهایی را در شهرداری تهران به برخی از اعضای حزب واگذار کرده و به بعضی نیز برخی قولها را دادهاند و ممکن است چند نفری را هم اغفال کرده و یا در محذورات اخلاقی قرار داده باشند. مثلاً یکی از آقایان شرکتکننده در جلسه شورای مرکزی در روز پانزدهم تیرماه که مخالف این افراد و اقدامات غیرقانونی آنها بود میگفت که بعد از تماسهای مکرر اعضای این تیم، آقای حضرتی روز ۱۵ تیرماه، صبح زود با من تماس گرفت و خواهش کرد و از من قول اخلاقی گرفت که حتماً در نشست شرکت کنم!
اینها ادعا کردهاند که در نشست غیرقانونی شورای مرکزی تعداد حاضران ۳۱ تن بوده است، اما طبق بررسی انجامشده و نظر بازرسان، در این نشست ۲۳ یا ۲۴ نفر صاحب رأی بودند. تعدادی از حاضران هم حق رأی نداشتند و هم عضو تشکلهای دیگر بودهاند. این صورتجلسه بهعنوان تنها صورتجلسه سالیان اخیر است که به عنوان سند نزد دبیرکل برده و از ایشان امضا گرفتهاند.
# در مورد پیشنهاد آقای اسماعیل گرامیمقدم در خصوص وزن کشی احزاب اصلاحطلب و سرشاخگی سه حزب اعتماد ملی، اتحاد ملت و کارگزاران سازندگی چه نظری دارید؟
منتجبنیا: اختلاف نظر ما با این آقایان از همین جاها شروع شده است. ما می گویبم حزب تشکیل دادیم که خودمان تصمیم بگیریم تا پدرخوانده، برادر بزرگ، قیم و ولی نداشته باشیم. البته شخصیتها محترم هستند، ولی ما نمیخواهیم که کسی برای ما تصمیمگیری کند. ما در سال ۹۴ با وضعیتی مواجه شدیم که برخی از شخصیتهای بسیار عزیز خواستند به جای همه تصمیمگیری کنند. دبیرکل و من با این تفکر مخالفت کردیم هر آزادیخواهی هم با این فکر مخالف است. هیچ شخص و گروهی نمیتواند برای دیگران تصمیم گیری کند. بحث ما در انتخابات سال ۹۴ همین بود. اتفاقاً این افراد هم بسترسازی برای کودتای خود رااز همان جا شروع کردند. نحوه مواجهه با شورایعالی سیاستگذاری منشأ اختلاف شد. این شورا متشکل از مجموعهای از افراد حقیقی منصوب برخی شخصیتها و مجموعهای از دبیران احزاب است.
ما بر این بودیم که این افراد صلاحیت تصمیمگیری برای اصلاحطلبان را ندارند. علاوه بر اینکه این شورایعالی سیاستگذاری مستقل هم نبود و چهار یا پنج نفر پشت صحنه برای همه تصمیمگیری میکردند. یک روند غیردموکراتیک بهوجود آمد. برخی از شخصیتهای محبوب اصلاحطلب هم فریب اینها را خوردند و حمایت کردند. خلاصه، یک هسته پنج نفرهای تشکیل دادند که نظراتشان را به شورایعالی منتقل میکردند و شورایعالی هم نظرش را به احزاب اعلام میکرد و همه هم باید اطاعت میکردند یک «کر شو و کور شویی» در جریان اصلاحات بهوجود آورده بودند.
من گفتم این جریان یک جریان پادگانی است و ربطی به اصلاحات و دموکراسی ندارد. گفتم این نماد استبداد و دیکتاتوری است و باید این نگرش نادرست شکسته شود. باید احزاب خودشان تصمیم بگیرند. آقایان مخالفت کردند که ما باید حضوری مُضمَحِل و نه مستقل در شورای سیاستگذاری داشته باشیم. آنها میگفتند این شخصیتها برای ما محور هستند و حزب و تحزب محور نیست. بنابراین مشکل ما با آقایان سر دموکراسی و استبداد بود. من در کنگره هم گفتم، دوستان حزبی، ما میخواهم به شما عزت و سربلندی در حزب بدهیم، نمیخواهم شما ذلیل شوید. اینها رفتند و بر روی من شمشیر کشیدند و حرکتهای خزنده و کودتاگونه و هر کاری که از دستشان برآمد انجام دادند. رفتاری که آنها کردند در تاریخ هیچ حزبی حتی در کشورهای عقبافتاده اتفاق نیافتاده است.
این تفکر الآن بهشکل شفاف در سخنان آقای گرامیمقدم مطرح و کاملاً تئوریزه شده است. در این تفکر سه حزب باید سرشاخه باشند (حزب اتحاد ملت، کارگزاران و اعتماد ملی) البته وجود نام حزب اعتماد ملی بیشتر به شوخی میماند؛ چون این افراد در پی هضم اعتماد ملی هستند. بنابراین آنها دیگران را آقای خودشان میدانند. من این را ذلت و بدترین نوع استبدادپذیری میدانم.
من معتقدم ما نباید احزاب ولو کوچک را له بکنیم این منطق فراعنه است. لگدمال کردن دیگران منطق سلاطین است. اینکه یک حزب بهحسب ظاهر دانهدرشت تصمیمگیرنده و احزاب کوچک فرمانبردار باشند این با تحزب مغایر است.
البته من معتقدم این تصمیم تنها شخص آقای گرامیمقدم نیست. این تصمیم دفتر سیاسی است و این دفتر هم مطلقاً در تصمیماتش مستقل نیست و عدهای در حلقههای چهار، پنج نفره در بیرون از حزب تصمیمگیرنده اصلی هستند و اینها تصمیم گرفتهاند با سوءاستفاده از جایگاه ارزشمند برخی بزرگان یک استبداد سیاه و زشتی را بر جبهه اصلاحات حاکم بکنند. من قبلاً در نامههای متعددی به جناب خاتمی هشدار دادهام.
من این روش را اصلاح نمیدانم، بلکه افساد میدانم. اگر این کار انجام بشود باید فاتحه اصلاحات را خواند. اصلاحات برمبنای دموکراسی و احترام متقابل اعضاست. همه باید علیالسویه نظر دهند تا بشود کشور را اصلاح کرد.
هیچ شخص و هیچ حزبی حق ویژه ندارد و ویژهخواری در تفکر اصلاحطلبی مردود است.
من صریحاً میگویم که این افراد به آقای خاتمی هم هیچ اعتقادی ندارند و تا جایی با ایشان هستند که آنان را تأیید مطلق کند و از خود نظری نداشته باشد، وگرنه دیدیم که در ماجرای رأی دادن آقای خاتمی در سال ۹۰ برخی از این افراد چه توهینهایی به آقای خاتمی کردند!
انتهای پیام
باسلام
بااینکه با همه صحبت های ایشان موافق نیستم امادرکل حق باایشان است.
غمگین شدم .بااینکه تارسیدن به مفهوم اصلی دموکراسی درپیشرفته ترین
کشورهای دموکراتیک دههاسال زمان لازم است اما بااین شرح وقایع دراینجا
آداب اولیه دموکراسی حاضردرجهان هم اجرانمیشود.
کلمه حزب بیانگراهداف رفیع است امادراینجاکارهای حزبی بیشترمعنای
باند رابه ذهن می آورد.واینگونه است که مردم احزاب راباورندارند.همین.