خرید تور تابستان

نسبت ما با ناتو / ماندانا تیشه یار

دکتر ماندانا تیشه یار عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا و استاد دانشگاه طی یادداشتی به مناسبت 65 ساله شدن ناتو معتقد است ناتو در این سال ها با پیروی از سیاست نگاه به شرق، دامنه اعضای خود را گسترش داده و حتی با تشکیل شورای روسیه-ناتو، با رقیب دیرینه خود نیز بر سر میز گفتگو نشسته است. اما ایران همچنان سیاست قهر و سکوت را پیشه گرفته است. وی در این یادداشت این سوال اساسی را مطرح می کند که مگر می شود کشورهای چهارگوشه جهان به دور هم بنشینند و درباره بحران در عراق و سوریه گفتگو کنند و آنگاه بازیگر اصلی منطقه که تلاش در ثبات سازی و پشتیبانی از مردمان این سرزمین ها را دارد، خود را از گفتگوهای بین المللی به کنار بکشد و به نظاره بایستد؟

نسبت ما با ناتو
 
ایراس؛ سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) امسال ۶۵ ساله شد. این ژنرال پیر اما انگار خیال بازنشستگی ندارد. درست سر پیری دست به معرکه گیری زده و یکی از بزرگترین نشست های سران و رهبران جهان در تاریخ تاسیس این سازمان را در شهر ولز در بریتانیا به تازگی برگزار نموده است. در این نشست که رهبران حدود ۶۰ کشور جهان شرکت نموده بودند و به گفته رسانه ها، این بزرگترین گردهمایی رهبران جهان در بریتانیا تاکنون بوده است، سه دستور کار اصلی مورد گفتگو و رایزنی قرار گرفت: نخست، آینده افغانستان پس از خروج نیروهای ناتو را بررسی کردند؛ سپس به بررسی وضعیت اوکراین و بحران شکل گرفته میان این کشور و روسیه پرداختند و آنگاه راه های مهار بحران در عراق و سوریه را مورد بررسی قرار دادند. 
اگرچه هر سه این موضوعات از اهمیت ویژه ای در سیاست خارجی ایران برخوردار است و دست کم دو موضوع افغانستان و عراق به طور مستقیم به امنیت ملی ایران نیز مربوط می شوند، اما ما در این نشست سران حضور نداشتیم. قهر سیاسی ما با بزرگترین سازمان نظامی جهان، به ماههای نخست پیروزی انقلاب و بیرون آمدن ایران از سازمان پیمان مرکزی (سنتو) باز می گردد. در دوران جنگ سرد، دولت انقلابی ایران که در تلاش برای اجرای سیاست نه شرقی، نه غربی بود، ترجیح داد تا از ورود به پیمان های نظامی منطقه ای و بین المللی که هر یک در برابر بلوک دیگر شکل گرفته بودند، بپرهیزد. با فروپاشی اتحاد شوروی و بر هم خوردن نظم پیشین و شکل گیری نظامی نوین در عرصه بین المللی نیز ایران همچنان روی خوش به ناتو نشان نداد؛ هرچند که دیگر جهان دو قطبی تغییر یافته بود و نیازی نبود تا بخواهیم میان نسبت خود با ابرقدرت ها، موازنه ای برقرار نماییم. 
نزدیک به ۲۵ سال است که ناتو با تحول در ماموریت ها و کارکردهای خود، پا به عرصه های گوناگون روابط بین الملل گذاشته است. این سازمان، در چارچوب طرح هایی مانند مشارکت برای صلح، گفتگوهای مدیترانه ای و ابتکار استانبول، به همکاری با بسیاری از کشورهای جهان پرداخته، و در موضوعات متنوعی، از مداخله نظامی در کشورهای گوناگون به بهانه مبارزه با تروریسم گرفته تا کمک به آسیب زدگان زلزله در اندونزی، در مناطق گوناگون جهان حضور خود را به نمایش گذاشته است. 
ناتو در این سال ها با پیروی از سیاست نگاه به شرق، دامنه اعضای خود را نیز گسترش داده و حتی با تشکیل شورای روسیه-ناتو، با رقیب دیرینه خود نیز بر سر میز گفتگو نشسته است. ما اما همچنان سیاست قهر و سکوت را پیشه کرده ایم. البته گاهی هم پیش آمده است که بنا به منافع و مصالح مملکت، گوشه چشمی به این سازمان نشان داده و آنجا که منافع مشترکمان راه یکسانی را پیموده اند، با یکدیگر همکاری اندکی نیز داشته ایم؛ نمونه اش مبارزه با طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱. 
با اینهمه، به خوبی می توان 
اینکه ناتو با حضور خود در محیط پیرامون ایران و برگزاری مانورهای نظامی، آموزش ارتش های کشورهای همسایه و پشتیبانی از سازمان ها و گروه های مختلف در بسیاری از موارد به طور غیر مستقیم تهدیدی برای منافع ملی ایران تلقی شده، امری آشکار است.
دید که رویکرد اصلی حاکم بر دیپلماسی ایران درباره ناتو، دوری از همکاری های نزدیک و نگاه همراه با بدبینی به فعالیت های این سازمان بوده است. البته ناتو هیچگاه منافع و امنیت ملی ایران را به طور مستقیم هدف قرار نداده و به آن حمله نکرده است. با اینهمه، اینکه ناتو با حضور خود در محیط پیرامون ایران و برگزاری مانورهای نظامی، آموزش ارتش های کشورهای همسایه و پشتیبانی از سازمان ها و گروه های مختلف در بسیاری از موارد به طور غیر مستقیم تهدیدی برای منافع ملی ایران تلقی شده، امری آشکار است. در این میان، سیاست ما برای رویارویی با این تهدیدها چه بوده است؟ ما اگرچه در این سال ها تلاش نموده ایم تا روابط سیاسی و اقتصادی خود را به طور دوجانبه با اغلب کشورهای عضو این سازمان گسترش دهیم و برخی از آنها حتی به مهمترین شریک بازرگانی و صنعتی ایران بدل شده اند، اما گفتگو در چارچوب این سازمان را به امری ممنوعه که آن سوی خط قرمز است، تبدیل کرده ایم. 
شاید مهمترین علت پرهیز از گفتگوی میان ایران و ناتو، آن بوده است که ما به درستی بر این نکته پای فشرده ایم که این سازمان در واقع بسیار تحت تاثیر سیاست ها و خواسته های مهمترین عضو آن، یعنی ایالات متحده آمریکا، عمل می کند؛ و برای ما گفتگو با آمریکا در همه سالهای گذشته، امری نشدنی بوده است. حال اگر نگاهی به اوضاع و روزگار امروز بیاندازیم، و به خود یادآور شویم که چندی ست تابوی گفتگو با آمریکا شکسته و ما بر سر میز گفتگوهای چندجانبه نشسته ایم و خبر گفتگوهای دوجانبه مان با آمریکا دیگر کم کم دارد از تیتر یک روزنامه ها هم کنار می رود، و چنان به روی خودمان نمی آوریم که انگار همیشه همین طور بوده است، آنگاه باید به فکر آن باشیم که در سیاست خارجی خود در حوزه های دیگر نیز خانه تکانی ای انجام دهیم و طرحی نو دراندازیم. 
شهریور ماه ۱۳۹۳، افزون بر ۲۸ عضو رسمی ناتو، کشورهای مشارکت کننده در ائتلاف بین المللی آیساف شامل ارمنستان، استرالیا، اتریش، بحرین، بوسنی و هرزگوین، السالوادر، فنلاند، گرجستان، ایرلند، اردن، مالزی، مغولستان، مونته نگرو، نیوزلند، کره جنوبی، سوئد، مقدونیه، تونگا، افغانستان، اوکراین، امارات متحده عربی و ژاپن و نیز کشورهای دیگری مانند قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، آذربایجان، مولداوی، مراکش، صربستان، سوییس، ازبکستان، پاکستان و نماینده اتحادیه اروپایی و نماینده سازمان ملل در نشست سران ناتو شرکت کردند. در میان این کشورها، همسایگان ما، از ارمنی ها و آذری ها گرفته تا افغان ها و پاکستانی ها و بحرینی ها و اماراتی ها حضور داشتند. در میان این کشورها، رهبران سرزمین هایی که در حوزه تمدن بزرگ ایرانی (فراتر از مرزهای سیاسی امروز) بوده اند، شامل جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز حضور داشته اند. در میان این کشورها، رهبران دست کم ۱۱ کشور مسلمان عضو سازمان همکاری اسلامی شرکت داشته اند. جای ایران اما خالی بوده است. 
چگونه ممکن است که درباره آینده افغانستان، سرزمینی که بیش از هرجای دیگر جهان با ما پیوندهای مشترک دارد، در یک نشست بین المللی گفتگو شود و آنگاه ما حضور نداشته باشیم؟ مگر می شود کشورهای چهارگوشه جهان به دور هم بنشینند و درباره بحران در عراق و سوریه گفتگو کنند و آنگاه بازیگر اصلی منطقه که تلاش در ثبات سازی و پشتیبانی از مردمان بی پناه این سرزمین ها را دارد، خود را از گفتگوهای بین المللی به کنار بکشد و به نظاره بایستد؟ و چگونه است که غرب و روسیه رو در روی یکدیگر برای هم شاخ و شانه می کشند و رجز می خوانند و بوی باروت همه جا را بگیرد و آنگاه ما منفعلانه و ساکت بایستیم و زیر لب زمزمه کنیم، ز هر طرف شود کشته سود اسلام است! 
تجربه نشان داده که سیاست انفعال و انتظار، دیپلماسی دوری از مجامع بین المللی و رویکرد برنامه ریزی کوتاه مدت در عرصه سیاست خارجی، اغلب نتوانسته است به تامین منافع کلان ملی منجر شود. از این رو، شاید بهتر آن باشد که با بازنگری در سیاست های پیشین و درک بهتر جایگاه و اهمیت ایران در عرصه های منطقه ای و بین المللی، درهای گفتگو با نهادهای بین المللی را بگشاییم و از ظرفیت ها و توانمندی های دیپلمات هایمان برای پیشبرد منافع ملی هرچه بهتر استفاده کنیم. اگر حاضریم بر سر مهمترین موضوع سیاست خارجی کشورمان، یعنی برنامه هسته ای، بر سر میز گفتگو با کشورهایی که اغلب عضو ناتو نیز هستند بنشینیم، گفتگو درباره آینده همسایگان مان که دیگر نباید کار چندان دشواری باشد. 
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا