مرگ روشنفکری یا بحران مخاطب؟
به گزارش انصاف نیوز، روحالله اسلامی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی در فرهنگ امروز نوشت:
روشنفکر کیست؟ روشنفکر به فردی گفته میشود که کلیشه را به نقد میکشد و بدیهیات را مورد پرسش قرار میدهد. زندگی انسانها بر اساس معانیای ساخته میشود که در ابتدای تولد بسیار شکوهمند هستند و توانایی ایجاد همبستگی در افراد را دارند، اما بعد از مدتی اغلب گزارهها بهعنوان کلیشههایی جهت رام کردن جامعه کاربرد پیدا میکند. روشنفکران بهخوبی ظهور و سقوط ایدئولوژیها را میدانند و با استفاده از تکنیکهای خلاق تفکر سعی میکنند سبکهای جدید اندیشه و متناسب با آن زندگیهای بهتر، شادتر، رضایتبخشتر را ایجاد کنند. از منظر روشنفکری همهی جوامع انسانی را میتوان بر اساس صورتهای آگاهی دستهبندی کرد و برای تحول، بهترین راه دستیابی به الگوهای ذهنی فردی و جمعی است که کلیشهوار، ناخودآگاهانه به تولید منظومههای انقیادآوری روی میآورند که در نهایت جامعه را به سمت استبداد، خشونت، جنگ و ظلم سوق میدهند. در واقع روشنفکر چشم بینای جوامع انسانی است که در طول تاریخ همیشه با مشکلات ساختاری قدرتطلبی، لذتگرایی و ثروتدوستی روبهرو هستند و روشنفکران بهخوبی میدانند که با چه تکنیکهایی میتوانند این موارد را با متغیرهای قدرت سیاسی، شورشهای مردمی، انقلاب و اصلاحات، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، حقوق مدنی و شهروندی حلوفصل کنند؛ بنابراین روشنفکران متفکرانی هستند نقاد که اغلب با قصد اصلاح جامعهی محلی، ملی یا فراملی با انگیزههای آزادیخواهانه، برابریگرایانه، تکثرمحورانه یا ایمانی و اخلاقی، کلیشههای ظلم، ستم، فساد، نابرابری و کم شدن سرمایهی اجتماعی را افشاگری کرده و طریقهی رسیدن به جامعهای بهتر را ترسیم میکنند.
دستهبندی روشنفکران: در تمام تاریخ بشر روشنفکران وجود داشتهاند و این نقادان و متفکران خاص که اغلب بسیار حاشیهای و طردشده به تولید تفکر میپرداختهاند، مورد تکفیر و حذف جریانهای رسمی علم و قدرت بودهاند. سقراط، افلاطون، بردیا، مانی، مزدک، بزرگمهر، لائوتسه، فارابی، ابوحنیفه، زکریای رازی، عینالقضات، سعدی، حافظ، ابنرشد، دانته، روسو، کانت، مارکس، نیچه، گرامشی، فوکو، لاکان و… اغلب اندیشمندانی بودند که سبکهای جدید تفکر و خردورزی را به جامعهی انسانی تقدیم کردهاند و از ساختارهای ایدئولوژیک رسمی زمانهی خود فراتر رفتهاند. متفکران خاصاندیش که با توجه به دوری و نزدیکی به قدرتهای رسمی علمی و سیاسی، اغلب از مردم دفاع کردهاند و توانستهاند آنها را به سرچشمههای نوینی از خردورزی هدایت سازند. این هدایت کردن با قصدیتهای آزادی و کم کردن قیدهای سنتی در دستگاههای لیبرالی فرانسه، برابری و دفاع از طبقات پایین در سامانههای فکری روسیه، توسعهطلبی و رسیدن به شاخصهای رشد و شکوفایی در معرفتشناسی آلمانی و اخلاق و ایمان رهاییبخش در گفتمانهای جهان اسلام و بهخصوص ایران، قابل پیگیری است. همهی جوامع روشنفکران مخصوص خود را در طول تاریخ داشتهاند که با تولید نمادها و گزارههای اندیشهای توانستهاند دستگاهی متفاوت از شالودهشکنی و ایجاد نظمی نوین را شکل دهند.
قرن بیستویکم: قرن بیستویکم به نامهای مختلفی نامیده شده است؛ عصر پستمدرن به معنای گذر از دنیای مدرن و رسیدن به عصری متفاوت که در آن الگوهای نسبی و متکثر اخلاقی و اندیشهای رواج دارد. عصری که اغلب اندیشهها با سرنوشتی تلخ روبهرو شدهاند و سرعت و انتقال سریع اطلاعات باعث شده است که هیچ ایدئولوژیای توان ایستادگی نداشته باشد. عصر در هم شکستن فکرهای خشن و سخت و روی کار آمدن افکار طنز و شالودهشکنانه به گونهای که انگار هرچه سخت و آهنین است دود میشود و به هوا میرود. فراروایتها تکهتکه و نابود شدهاند و هیچکس به آزادی، برابری، انسانیت، اخلاق و بسیاری از غایتهای روشنفکری اعتقادی ندارد.
عصر پساصنعتی که بشر به شکل خدماتی و شهری در حال دویدن برای رفع نیازها و ایجاد زندگی بهتر است. انسانها با سرعت زیاد برای توسعهی جهانی در حال تلاشند و مدام کار میکنند، سرعت همه چیز بالا رفته است و هیچکس وقت خواندن کتاب و گوش دادن به پند و اندرز روشنفکرانه را ندارد. عصر اطلاعات که در آن مکان و زمان از جای خود کنده شده است و هیچ مانعی جهت ارتباط وجود ندارد. دولتهای الکترونیک، دیپلماسی عمومی، شبکههای اجتماعی، هویتهای مجازی، شبیهسازیهای مختلف و حاکم شدن کدهای ریاضی بر سراسر جامعهی انسانی عصری را رقم زده است که جای چندانی برای روشنفکران کیفیاندیش باقی نگذاشته است؛ روشنفکرانی که قصد دارند دنیای جدید را به نقد بکشند، ایدئولوژی عصر اطلاعات را ترسیم و راهکار رهاییبخش صادر کنند، با بحران مخاطب در دهکدهی مجازی مواجه میشوند. کتاب، روزنامه و دایرهالمعارفهای روشنفکرانه دیگر خواستار ندارد، برعکس بازیگران و فوتبالیستها و هنرمندان تبدیل به مراجع فکری بسیاری شدهاند که دارای قدرت جذابیت و ایجاد کششهای مختلف غریزی میباشند. انگار موسیقی، هنر و ورزش جای همهی صورتهای اندیشهای را گرفته است و بشر دیگر دوست ندارد عمیق فکر کند. قرن بیستویکم روزگار عکس، فیلم، خبرهای سریع و تیترهای جذاب و متکثری است که همه را وادار میکند اقیانوسی به عمق یک سانتیمتر باشند. در چنین دورهای روشنفکران با مرگ طبیعی و بحران مخاطب روبهرو شدهاند و اگر قصد دارند به زندگی خود ادامه دهند باید تکنیکها و محتواهای فکری خود را تغییر دهند و به الزامات عصر اطلاعات احترام نهند.
روشنفکران و عصر کمیگرایی: قرن بیستویکم بیش از اندازه کمی شده است، همه چیز با اعداد و ارقام سنجیده میشود و در این میان اغلب، کیفیت فدای کمیت میشود. مهندسان و متخصصان ریاضی و رایانه بر این ادعا هستند که همهی رفتارها و کنشهای انسان همانند طبیعت و اشیا قابل پیشبینی و کنترل میباشد. شبیهسازی و مدلهای رایانهای توانستهاند به مراکز قدرت نزدیک شده و همهی رویدادهای تاریخی را بهصورت از پیش تعیینشده ترسیم کنند. جهان کمی و ریاضی شده است و این چرخه بیپایان با قصدیتهای غریزی باعث شده است که بسیاری به حاشیه کشیده شوند و اغلب فکرهای متفاوت و هنجاری سرکوب گردند. ریاضی کردن جهان به مسائل خصوصی و عواطف و احساسات نیز بسط پیدا کرده است بهنحویکه متخصصان تحصلگرای روانشناسی همهی بنیادهای خانواده و ارتباطات را بر اساس مدلهای ریاضی و فرمول دستهبندی میکنند. زبان خشک و بیروح و اغلب اشتباه ریاضی نه تنها جوامع انسانی را به هم ریخته و با عقلانیت ابزاری به جنگ و خلق رژیمهای فاشیستی منجر شده است، بلکه جهان طبیعی و مهندسی را نیز با تخریب محیط زیست و نابودی گونههای حیوانی و انسانی خراب کرده است. روشنفکران باید در همهی علوم روشهای کیفی پدیداری، گفتمانی، تفهمی، هنجاری، پساساختاری، ایمانی و عرفانی را در کنار کمیگرایی رواج دهند و نقاط ضعف و ناکارآمدیهای مهندسی کردن جوامع را افشا سازند.
روشنفکران و دنیای مجازی در قرن بیستویکم: در عصر اطلاعات همه چیز تبدیل به نماد و عکس شده است، واقعیتی وجود ندارد و انگار همه در خواب به سر میبرند. رسانهها بهخصوص با قدرتگیری اینترنت توانستهاند همهی لذت دنیای واقعی را به فضای مجازی منتقل کنند. در فضای مجازی انسانها کار میکنند، عاشق میشوند، میجنگند، احساسات به خرج میدهند و در یک کلام در حال مهاجرت به فضای مجازی هستند. دنیای واقعی کاملاً فراموش شده است بهنحویکه مثلاًَ فردی به دیدن عصر طبیعی یا تاریخی میرود یا اینکه غذای خوشمزهای میخورد، سعی میکند تمام تلاش خود را با موبایل و سایر رسانههای دیجیتال به کار ببرد تا بازنمایی این رویداد در شبکههای اجتماعی منحصربهفرد صورت گیرد.
در واقع هیچ امری مهم نیست و انسانها در حال تبدیل به بیماران روانی هستند که درد، غم، ظلم و ستم، شادی و رفاه در واقعیت را فراموش کردهاند و به متن فضای سایبری گرفتار آمدهاند. اینترنت، موبایل، کامپیوتر و ماهوارهها اکنون جزئی از بدن انسانها شده است و با خود مشکلات فراوانی را ایجاد کرده است. درعینحال که قدرت فراوان و آزادی زیادی به انسان بخشیده است، اما فرهنگ مجازی و شبیهسازی را به ارمغان آورده است که واقعیت را تبدیل به خواب و رؤیا کرده است. روشنفکران باید مخاطرات و ناهنجاریهای این فضای نسبی، بیطرف و لذتبخش را افشا سازند و نشان دهند چگونه قدرتهای مختلف در حال بهرهبرداری تجاری، سیاسی و فکری از این فرهنگ میباشند. فقر کشورهای آفریقایی، تروریسم خاورمیانه، تجاوزات اسرائیل، جنگهای بزرگ و… در این فضا کاملاًَ دستکاری شده و شبیه بازیهای کامپیوتری نمایان میشود. روشنفکران باید فاصله گرفتن بشر از واقعیت و تخدیر فضای مجازی را ترسیم کنند تا انسانها بیش از این به خواب آشفتهی نسبی فرو نروند.
روشنفکران و جوامع کنترلی: مشکلات همیشه وجود داشته است و تاریخ روندی رو به جلو دارد. بهطور طبیعی در قرن بیستویکم امکانات و شاخصهای رشد و توسعه برای جوامع بیشتر آماده است، اما به همین نسبت امکان تباهی، فساد و استبداد نیز فراهم است. تکنولوژی درعینحال که ایجاد جهان زیست میکند و فرهنگ متناسب خود را به همراه دارد، اما در عبور از تکنولوژیهای دمدستی به مکانیکی و سپس اطلاعاتی، فواید و مخاطرات نیز بهصورت تصاعدی رشد پیدا میکند. در ابتدای قرن بیستویکم صاحبان تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی که سختافزار و نرمافزار را در اختیار داشتند دهکدهای آباد و آزاد را ترسیم کردند که همهی بلاها و رنجها نابود خواهد شد.
در واقع عصر اطلاعات برای خود ایدئولوژی کلیشهای و رسمی دارد که توسط قدرتهای هژمون و بنگاههای تجاری جهتدهی میشود. فیلمها، سریالها، کتابها، کرسیهای دانشگاهی، فضای الکترونیک، شب و روز در حال نشان دادن و ترسیم جوامعی آزاد و پیشرفته هستند که در آن مرزهای ملی از بین رفته است و دولتهای ملی در مقابل شهروندان تسلیم شدهاند. فضای سایبری بهصورت کلیشهای رایگان، آزاد و دارای حریم خصوصی قلمداد میشود و به این وسیله همهی شهروندان جهانی با پشت پا زدن به هنجارها، ارزشها و خطوط قرمز جامعهی خود مهاجرت مجازی به دهکدهای را آغاز میکنند که روابط کنترلی و انضباطی شدیدی در آن حاکم است.
کمپ جهانی عصر اطلاعات از دور بهمثابه جامعهی جهانی آزاد و برابری است که قومیت، مذهب، زبان، نژاد و ملیت از بین میرود، اما به واقع خالقان و گردانندگان این کمپ مجازی کاملاً ملیگرا هستند و تنها توانستهاند به شکل موفق بازنمایی از یک جامعهی آزاد در عصر اطلاعات را ترسیم کنند. شهروندان ملی همهی کشورها بهخصوص مسلمانان خاورمیانه روزبهروز به این کمپ مهاجرت میکنند و ارزشها، آداب و رسوم، فرهنگ و وابستگیهای ملی را فراموش میکنند. در کمترین زمانی به صورت ناخودآگاه شهروندان اطلاعات جغرافیایی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و سیاسی کشور خود را رایگان در اختیار هژمونهای عصر اطلاعات قرار میدهند، اطلاعاتی که در قرنهای مختلف محرمانه بود و بهراحتی کسب نمیشد. روشنفکران باید خطرات جامعهی کنترلی را برای دولتها و شهروندان خود بگویند و نشان دهند در عین جهانی اندیشیدن و توجه به مسائل بشری دولت ملی و سرزمین و کشور، یگانه دستاورد و تنها میراثی است که واقعی و قابل اتکا است. کمپ کنترلی و انضباطی که در آن همهی اندیشهها و کنشها رصد و بایگانی میشود و جامعه سراسربین ایدئولوژیکِ دستکاریشدهی دهکدهی جهانی باید مورد تردید و انتقاد قرار گیرد. این وظیفهی سنگین روشنفکران در قرن بیستویکم است که تازه آغاز شده است.
روشنفکران و آگاهی رهاییبخش در عصر اطلاعات: سوژهها اغلب دارای ماهیت انقیادی هستند؛ یعنی اگر روشنفکران در قرن بیستویکم بیش از اندازه بر قدرت فضای سایبری و امکانات کنترلی آن تأکید کنند، در نهایت جَوّ یأس و تقدیری بر جوامع حاکم میشود که خدمتگزار حاکمان پوچگرای عصر اطلاعات است. در قرن جدید فرهنگ و جهان زیست بشر تغییر پیدا کرده است و انقلابی بزرگ در زمینهی تکنولوژی باعث شده است سرعت تحولات و رویدادهای نو خارقالعاده در حال تحول باشد. یکی از وظایف روشنفکران این است که به سرنوشت متفکران پستمدرن گرفتار نشوند. پستمدرنها مدرنیته را آنقدر بزرگ کردند و خطرات آن را به گونهای گوشزد کردند که در نهایت یأس و تقدیرگرایی حاصل آمد. اگر روشنفکر از عصر جدید قهر کند و گوشهنشینی اختیار کند تا معانی سعادتبخش بشری الهام شود حاصلی جز عرفان و دانشهای مرموز به دنبال نخواهد داشت. روشنفکران باید در متن رویدادها و تحولات باشند و به علوم و فنون عصر اطلاعات آگاهی پیدا کنند. تکنولوژی اطلاعات همچون سایر صورتهای آگاهی در ذات خود ماهیت تحول، دگرگونی و کمک به انسانها را داراست. درست است که از یک سو همهی انسانها را کنترل و مدیریت میکند، از سوی دیگر جامعهی انضباطی و سراسربین ایجاد میکند و با خلق بازنماییهای مجازی و قصدیتهای ریاضیگونه انسانها را بهصورت نامرئی، دستکاری ایدئولوژیک میکند، اما امکانهای رهاییبخش فراوانی دارد. با خلق صورتهای معرفت رهاییبخش میتوان دموکراسی سایبر، جامعهی مدنی مجازی، شهروندان جهانی، کمپهای انتقادی، دیپلماسی عمومی، گروههای مجازی طرفدار حقوق بشر و اقلیتها، دولت الکترونیک و بسیاری از گونههای کارآمد و رضایتبخش را ایجاد کرد. در قرن بیستویکم اهالی سیاست و آکادمیکها رسالت خود را همانند قرن بیستم انجام میدهند و جهت رسیدن به منافع شخصی، حزبی و رفاهیات، اغلب سعی دارند گونههای متفاوت و غیررسمی تفکر را سرکوب کنند. دقیقاً رسالت روشنفکران در اینجا آغاز میشود که با همهی تحقیرها، کمبودها، حذف شدنها باید چون پیامبران در میدان حاضر باشند و از ارزشها و معانی در حال فراموشی دفاع کنند.
اگر در نظر آوریم که آگاهی رهاییبخش در همهی صورتهای ورزشی، هنری، فلسفی، مذهبی و علمی وجود دارد و بهخصوص منطق کوانتومی و تکنولوژیهای عصر اطلاعات در عین فایده و کارآمدی زیاد میتوانند فجایع جبرانناپذیری را شکل دهند، رسالت روشنفکران بهخوبی مشخص میشود. با همهی آگاهی و روشنفکریهای صورتگرفته، منطق مکانیکی قرن بیستم دو جنگ جهانی، خشونت و بحرانهای اتمی، محیط زیستی و انسانی زیادی را رقم زد و حال باید روشنفکران بسیار مواظب باشند که منطق کوانتومی، اطلاعاتی، مهندسی ژنتیک و شبیهسازی توانایی دووجهی بودن سازندگی و تخریب را دارا هستند.
انتهای پیام