دربارهی «بیانیه نجات ایران»
«احمد زیدآبادی»، روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی دربارهی «بیانیه نجات ایران» نوشت:
جمعی از دوستان دغدغهمند و نگران از آیندۀ کشور، بیانیهای را با عنوان «نجات ایران» امضا کردهاند و دیگر هموطنان را نیز به همراهی با خود فرا خواندهاند.
بیانیه عمدتاً به طرح مشکلات کشور و شرح مواضع امضاء کنندگان در مورد حل آنها اختصاص دارد که در جای خود؛ نکتۀ مثبتی است و جای چون و چرای چندانی ندارد.
در واقع بیانیههای «اعلام مواضع» این روزها از طرف افراد و گروههای مختلف به تکرار صادر میشود؛ اما از نگاه من هیچکدام اهمیت شایانی ندارند چراکه آنچه نیاز امروز کشور ماست نه اعلام موضع پی در پی و تندتر کردن تصاعدی لحن آن، بلکه ارائۀ راهکاری برای گذر از نابسامانیهای رو به تزاید موجود است.
ظاهراً امضاء کنندگان بیانیۀ نجات ایران هم به این امر واقف بودهاند و از همین رو، در انتهای بیانیۀ خود در صدد طرح راهکاری هم برآمدهاند. راهکار آنها دعوت به گفتگو بین ایرانیان است که البته نفس این هم جای مناقشه ندارد؛ اما مسأله این است که اولاً این گفتگو قرار است در کجا، بین چه کسانی و در بارۀ چه مسائلی باشد؟ اگر منظور از محل انجام گفتگو همین فضای مجازی باشد؛ که الان هم این گفتگوها کم و بیش در جریان است و اثر اندک خود را هم دارد؛ اما اگر محل آن بناست در دنیای واقعی باشد؛ دقیقاً کجا؟ با چه امکاناتی ؟ و با کدام حاشیۀ امنیتی؟ ثانیاً در شرایطی که سرمایههای این کشور چون قالب یخی در برابر آفتاب تموز در حال ذوب شدن است؛ گفتگو چگونه راهی به هدف بزرگی چون نجات ایران میبرد؟
در این میان، برخی از دوستان که گفتگو را محمل مناسبی برای نجات ایران ندانستهاند؛ در تفسیر و توضیح بیانیۀ نجات، آن را فراخوانی برای حضور در خیابان قلمداد کردهاند.
آنچه من از بیانیه درک میکنم اما دقیقاً خلاف این است؛ با این حال، در این مورد امضاء کنندگان بیانیه باید توضیح دهند.
اگر به واقع منظور امضاء کنندگان، کشاندن ناراضیان به خیابان باشد؛ باید از آنها پرسید با کدام قدرت سازمانی و نهادی و توان مؤثر تشکیلاتی، قادر به کشیدن جمعیت به خیابان و بخصوص کنترل و هدایت آنها هستید؟ اگر به فرض به دعوت شما جمعیتی هم در خیابان جمع شدند و مثلاً شعار «رضا شاه روحت شاد» سر دادند؛ چه میخواهید بکنید؟ اگر پلیس به جمعیت حمله کرد و به بازداشت گستردۀ آنها دست زد؛ با کدام امکانات مالی، رسانهای یا مدنی توان دفاع و حمایت از آنها را دارید؟ اگر جمعیت بر اثر واکنش پلیس به خشم آمد و دست به خشونت متقابل زد؛ چه موضعی در برابر آنها میخواهید بگیرید؟
آیا همۀ اینها جز دست زدن به همان کارهایی است که امضاء کنندگان بیانیه نسبت به وقوع آنها هشدار دادهاند؟
به نظرم میرسد که به دلیل پیچیدگی و دشواری شرایط و نگرانی فزاینده از آینده، نوعی روحیۀ «اراده گرایانۀ» افراطی بر تعدادی از چهرههای فعال سیاسی، مستولی شده است؛ به گونهای که میپندارند بدون تمهید زمینههای ساختاری یک حرکت، تنها با یک سلسله فعالیتها و فداکاریهای منفرد و یا صدور بیانیههای پی در پی، میتوان ایران را نجات داد. راه نجات ایران اما از مسیر ارادۀ محض افراد نمیگذرد!
انتهای پیام
نجات ایران در از خودگذشتگی و کار مضاعف و افزایش تولید و برخورد با قانون شکنان اقتصادی و سیاسی است نه به خیابان آوردن مردم.
جناب احمد، حالا يکي از مفروضات را بگيريد اينکه از خودگذشتگی و کار مضاعف و افزایش تولید و برخورد با قانون شکنان اقتصادی و سیاسی که بعد از 40 سال هنوز اتفاق نيفتاده، و اگر بنظرتان 40 سال زماني اندک است براي اتفاقات خوبي که برشمرديد، 40 سال ديگر هم سعي و خطا و باز هم ممکن است (مطمئنا”) بعد از 40 سال دوم اتفاق نيفتد، حالا بنظر شما راه نجات ايران بعد از 40 سال دوم چيست!!؟