تنگه ابوقریب فیلمی از جنس مردم
«محمدحدادى»، فعال فرهنگی و دانشجویی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز دربارهی فیلم «تنگه ابوقریب» نوشت:
جنگ ایران و عراق را میتوان نقطهی برجستهی هنر انقلاب اسلامی دانست. سینما، تئاتر، كتاب و حتى صنعت موسیقی در این سالها تلاش بسیار زیادى كردهاند تا بتوانند جنگ ٨ ساله را به بهترین شیوه بازنمایی کنند. این تلاش منحصر به یک جبهه و تفكر سیاسى و مذهبى نیز نبوده است و بسیار هنرمندانى هستند كه در جبههی فرهنگى حزب اللهى و ارزشى طبقه بندى نمىشوند اما بهترین آثار دفاع مقدس را خلق كردهاند. شاید بتوان گفت همین گستردگی در سازندگان هنری این واقعه تا حدودی توانسته است روایتهای گوناگونی را از جنگ ایران و عراق بازنمایی کند. از تجربه روایت فتح ساختهی شهید آوینی گرفته که روایتی عرفانی و قدسی از جنگ را به تصویر کشیده است و سعی دارد با یادآوری حادثهی عاشورا و پیوند دادن آن با رشادتهای رزمندگان اسلام عواطف و جوششهای احساسی را برانگیزد تا آثاری مانند ویلاییها و نفس که بازنمایی جنگ خارج از میدان نبرد را برای بیننده به ارمغان میآوردند. این گستردگی روایات از جنگ دامنه را به آنجا رساند که حتی طنز و فیلم کمدی نیز وارد این عرصه شد و با وجود بسیاری انتقادات توانست تا حدودی با مخاطبان ارتباط برقرار کند.
حدود ۲۰ سال از پایان جنگ ایران و عراق و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران میگذرد اما با وجود این حجم از خاطرات، وصیتنامهها، دستنوشتهها و منابع صوتی و تصویری، کمتر فیلم و تئاتری بوده است که بتواند روایتی بیطرفانه و حقیقی از میدانهای جنگ را به تصویر بکشد. تصویری خالص که بتواند در کنار به تصویر کشیدن سلحشوریها و پاکبازیهای رزمندگان، وضعیت حقیقی جنگ را به مخاطب خود نشان دهد. تنگه ابوقریب را شاید بتوان از معدود آثار هنری قلمداد کرد که این ویژگی را کاملا دارا میباشد. تصویری بینقص و صادقانه از مجاهدتهای یکی از گردانهای سپاه انقلاب ( گردان عمار سپاه محمد رسول الله) در روزهای منتهی به پایان جنگ؛ تصویری که نشان میداد چهرههایی خسته اما پر از ایمان برای دفاع از وجب وجب خاک کشور از هیچ مجاهدتی فروگذاری نکردند، مردانی که آسمانی و الهی نبودند بلکه از جنس همین مردم کوچه و خیابان بودند، گاه میترسیدند، گاه بیقرار میشدند، گاه خسته میشدند، دلنگران خانوادههای خود بودند اما مقتدرانه جنگیدند و خاک کشور را به قرمزی شجاعت خود گلگون کردند.
فیلم تنگه ابوقریب توانست در کنار بازنمایی رشادت رزمندگان در جنگ، مصیبتها و مشکلات جنگ را نیز بیان کند و همهی ابعاد میدان جنگ را در یک ساعت و نیم فیلم نشان بدهد. نه جنگ را تماماً قدسی کرده بود و آنرا با آسمانها پیوند داده بود نه از جنس سیاه نماییهای شبه روشنفکری سینمای ایران بود. این فیلم از جنس مردم بود از جنس واقعیتهایی که مردمان این سرزمین ۸ سال آنرا احساس کردند و با آن زندگی کردند. واقعیتی نه تماما سیاه بود نه تماما سفید. واقعی پر از احترام و افتخار و پر از رنج و سختی.
شاید در روزگاری که مردم این سرزمین کمتر واقعیتها را میشنوند و کمتر میتوانند اعتماد کنند، چند لحظه احساس صداقت و اطمینان به پرده نمایش فیلم که آرمانهای مقدس و والای این ملت و سیاهیها و سفیدیهای اطراف آن را به تصویر میکشد به عنوان یک کار فرهنگی تمیز شعلهی ناامیدی را اندکی با اشک خاطرههای دفاع مقدس روشنتر کند.
انتهای پیام