«عمران خان برای ایران فرصت طلایی است»
خبرآنلاین نوشت: عمران خان رسما نخست وزیر پاکستان شد. پس از یک بحران داخلی سیاسی در این کشور، ارتش با سیاست جدید کسی را روی کار آورد که قبل ترها دستی بر سیاست نداشته است. جوانان شیفته اویند. چرا که با شعاری تازه وارد بازی سیاست شد. او در کارزار انتخاباتی با محکوم کردن فساد اقتصادی نوازشریف و دولت های قبل تر، وعده داد که فساد را ریشه کن خواهد کرد و به همسایگان دست دوستی می دهد. این مرد تغییر، تهران را مقصد اول در اولین سفر انتخاب کرده است و بعد از آن به دربار سعودی می رود. آیا روی کار آمدن عمران خان برای ایران نفعی دارد؟ پیرمحمد ملازهی کارشناس ارشد مسائل شرق آسیا و خلیج فارس، پاسخ این سوال را برای خبرآنلاین تحلیل کرده است که از نظر میگذرانید:
* نخست اینکه ارزیابی شما از انتخاب عمران خان چیست؟
نتایج انتخابات پاکستان و پیروزی حزب انصاف عمران خان، یک تحول مهم در پاکستان به حساب می آید. این برای اولین باری است که چرخه قدرت از ان شکل سنتی که بین نظامیان و به اصطلاح بخش سیاسی اصلی و احزاب اصلی بود به هم خورده است. می توان گفت که تجربه جدیدی در سیاست داخلی پاکستان است. از جریانی که روی کار آمده است با ارتش هماهنگ است. اما ارتش به شکل مستقیم قدرت را به دست نگرفته است. در واقع یک شرایط جدیدی را به وجود آورده است. مشکل ارتش و حزب مسلم لیگ، این بود که در مقاطعی، دولت نواز شریف سیاستی در پیش می گرفتند که نه در داخل با منافع ارتش همخوانی داشت و نه در سطح بین الملل و منطقه ای.
بنابراین آمدن عمران خان یک پدیده جدید و خط سومی است که دارد به قدرت می رسد. خارج از آن جریانات سنتی قدرت که به نوعی ترکیبی است از یک حزب سیاسی و اهداف نظامیان، به این معنا که این بار به جای اینکه ارتش مستقیما دست به کودتا بزند، یک فرمولی را پیاده کرد که بر اساس ان یک حزب سیاسی خارج از مدار احزاب قدرتمند سنتی عملا به قدرت رسیده است. این حزب میتواند پاکستان را در مسیر جدیدی قرار دهد. هم اینکه در رابطه با کشور ما هم فرصت و هم تهدید است منتهی بستگی به این دارد که چه سیاستی با عمران خان اتخاذ کنیم.
* یعنی نسبت به گذشته از نظر ارتش این کشور جو سیاسی آرامی حکمفرماست. چرا که همیشه ارتش یک پای برهم زدن دولت ها در پاکستان بود…
برداشت این است که دولت را ارتش حمایت کرد که روی کار بیاید. ارتش به جای اینکه کودتا کند و قدرت را به دست بگیرد از طریق یک حزب سیاسی “کمتر” شناخته شده و “کمتر” مساله دار حزب مردم کنترل را به دست گرفت. این حزب به دلیل اینکه تازه کار است و پایگاه آنچنانی قدرتمند سیاسی و اجتماعی ندارد، از طریق مهندسی انتخابات روی کار امده است.
این است که دولت جدید پاکستان خارج از مدار سنتی قدرت روی کار آمده است. البته شعارهای او بی تاثیر نبود و شرایطی را به وجود آورد؛ او وعده مبارزه با فساد در داخل، ایجاد توازن در سیاست منطقه ای و بین المللی را داد اینها در جامعه به خصوص نسل جوان پاکستان خریدار دارد ولی اینکه تا چه اندازه می تواند این وعده ها را عملیاتی کند این بستگی دارد به اینکه ارتش تا چه اندازه بتواند با دولت عمران خان هماهنگ باشد.
درواقع دولت اقای عمران خان تجربه جدید نظامیان است که ترکیبی از بخش سیاسی و بخش نظامی را می خواهد الگوی جدید قدرت قرار دهد.
گفتید برای ایران هم فرصت است و هم تهدید. کمی توضیح دهید…
فرصت بسیار جالبی است؛ از این زاویه که سه کشور پاکستان، ترکیه و ایران با امریکا دچار مشکل شده اند. شرایط اماده است که اگر ایران خوب عمل کند، این سه می توانند در یک چارچوب امنیتی و دفاعی منطقه ای قرار بگیرند و این فرصت بسیار خوب و تاریخی است که اگر ایران بتواند این هماهنگی را ایجاد کند، حتی در شکل اقتصادی، چیزی که دوران قبل در پیمان امنیتی سنتو داشتیم را می توان به گونه ای دیگر متناسب با شرایط جدید احیا کند که این سه کشور را در یک منظومه امنیتی قرار دهد.
بنابراین تهدید مشترک سه کشور از سوی آمریکا، می تواند برای ایران فرصتی شود که به پاکستان کمک کند تا تصمیم نهایی خود را درباره همسایگان بگیرد که به نظر می رسد پاکستان نتوانسته تصمیم برای مناسبات خود درباره ریاض و تهران بگیرد، به این معنی که هنوز نمی داند به سمت عربستان متمایل شود یا ایران؟ یا در مناسبات بین المللی خود به طرف چین یا روسیه بروند؟ یا غرب؟ هنوز آنها در حال بررسی هستند و نتوانستند تصمیم قاطعی بگیرند.
اگر ایران بتواند پاکستان را قانع کند که وارد یک تعامل جدی شود و پاکستان تصمیم بگیرد که نمی تواند مثل قدیم با امریکا تعامل داشته باشد و از کمک های نظامی و مالی واشنگتن بهره مند شود، برای اینکه امریکا انتخاب خودش را در شرق آسیا کرده است و انهم هم هندوستان است. در این مساله تردیدی وجود ندارد، جایگاهی که پاکستان در گذشته برای آمریکا داشت، در حال حاضر آن جایگاه را ندارد.
اگر ایران بتواند پاکستان را به این مسیر بکشاند که تصمیم خود را هرچه زودتر بگیرد و به طرف محور شرق یعنی چین و روسیه جهت گیری کامل انجام دهد. در آنصورت ایران، ترکیه، چین، روسیه و پاکستان می توانند محور قدرتممندی را در منطقه تشکیل دهند. هم به صلح و ثبات منطقه کمک می کند هم وزنه شرق را بالاتر می برد.
* چه طور می توان پاکستان را در این مسیر انداخت؟
شرط این است که پاکستان از ان سیاست دوگانه خود درباره گروههای رادیکال اسلامی دست بردارد دست بردارد. وقتی می گوییم مبارزه مشترک با تروریسم، این برای آنها حل نشده است، چراکه پاکستان هنوز تنوانسته است که به درجه ای برسد که به شکل جدی با تروریسم و گروه های رادیکال مقابله کند.
هنوز میبنیم که برخی از گروه هایی که با پاکستان درگیر هستند سرکوب می شوند و انهایی که در بستر منافع پاکستان در هند و افغانستان فعالیت دارند، حمایت می کند. این سیاست، پاکستان را در مقطع تصمیم گیری قرار داده است یا برای خودشان انتخاب می کنند یا می روند به طرف فروپاشی، اینجاست که ایران می تواند نقش سازنده ای برای قانع کردن مقامات چه نظامی چه سیاسی ایفا کند. حال که فرصت پیش امده که حزب دیگری خارج از ان دو حزب قدرتمد سکان پاکستان را به دست گرفته است، فرصت است که سیاست پاکستان را جهت داد به طرف منافع ملی این کشور، الان تصور بر این است که منافع ملی آنها تسلیم شدن در برابر زیاده طلبی امریکا نیست و می تواند در این زمینه با ایران هماهنگ شود و ایران باید از این وضع به نفع خود استفاده کند.
* با توجه به توضیحات شما، قطعا ریاض نظاره گر نخواهد بود، که ایران به راحتی در پاکستان نفوذ کند….
عمران خان اعلام کره است که به تهران و ریاض می رود. البته مقصد اول او ایران است بعد سعودی. در واقع پاکستان به دنبال این است که یک توازنی را در مناسبات ایران و عربستان به وجود بیاورد. پاکستان در بهترین موقعیت است که یک نوع میانجیگری موثر انجام دهد.
چون فضایی که میان ایران و عربستان به وجود آمده است، تنها برنده آن اسرائیل و در نهایت آمریکا است. برای اینکه مشکلاتی که در خاورمیانه در غالب جنگ شیعه و سنی به وجود آمده است، نتیجه بحران مناسبات ایران و عربستان و رقابت ناسالم آن ها است.
به نظرم واقع بینی یواش یواش باید حکم کند که هم سعودی منافع خود را در این ببنید که با ایران وارد مصالحه و مذاکره بشود و هم ایران به منافع خود برسد تنش ها را کاهش دهند.
پاکستان در موقعیت میانجی است با توجه به مناسبات و نزدیکی به دو کشور، باید این بستر فراهم شود که میانجیگری موثری را ترتیب دهد.
در نهایت نظر من این است که هدف عمران خان از سفر به ایران و عربستان نوعی میانجیگیری است و ایجاد توازن و مناسباتش با این دو کشور. به هرحال پاکستان کشوری بزرگ و هسته ای است، دارای 200 میلیون جمعیت مسلمان دنیا را دارا است.
به این جهت نمی توان پاکستان را در منطقه نادیده گرفت. از این زاویه اگر ایران حرکت کند من فکر می کنم که این فرصت را می تواند داشته باشد که در کاهش تنش های منطقه ای از جمله در کنترل گروه های رادیکال مذهبی، کاهش عملیات نظامی در افغانستان و در کنترل تروریسم ناشی از داعش، بتوانند با یکدیگر هماهنگ مقابله کنند.
* با توجه به شخصیت سیاسی تازه نفس و تحلیلی که در رابطه با او ارائه دادید، بحران منطقه ای را در آینده چگونه پیشبینی می کنید، وضعیت خلیج فارس با ایران، پاکستان با ایران و ….
مساله خلیج فارس به سیاست های ترامپ باز می گردد تا عربستان سعودی. ترامپ به دنبال این است که منطقه را محاصره کند، حتی در داخل ایران تحت فشار قرار دهند و محاصره کنند. طرح ناتوی عربی به همین دلیل است. متاسفانه در ایران ذهنیتی وجود دارد که مقداری با واقعیت نمی خواند و آن این است که فکر میکنند ایران می تواند تنگه هرمز را ببندد.
افرادی هم خارج از سیاست دولت این مساله را مطرح می کنند. به گونه ای که ایران اگر نفت خود را نفروشد دیگر کشورهای خلیج فارس نیز نمی توانند نفت بفروشند. به نظرم این مواضع، بازی کردن در میدان ترامپ است.
برداشت من این است که در ارتباط با خلیج فارس، باید واقع بینانه رفتار کرد. کشورهای عربی را هل نداد به طرف دشمن، تقریبا ما عربستان، کویت، امارات، قطر همگی را به طرف امریکا هل داده ایم. چون انها می خواهند نفت بفروشند و حیات انها به ان بستگی دارد. حتی کشور میانه رو مثل عمان را هم به طرف سیاست های امریکا، سعودی و اسرائیل سوق می دهیم. این است که فکر می کنم مساله خلیج فارس یک جریان پیچیده ای است که نیاز به تجدید نظر جدی در تبلیغات ایران پیدا کرده است. حداقل کار آن این است که یک تصمیم گیرنده، یک سخنگو، اگر وزارت خارجه را قبول داریم باید بشنویم سخنگوی وزارت مربوطه چه می گوید، این سیاست معقولی نیست که هرکسی از طرفی اعلام موضع کند. این امر منافع ایران را به خطر می اندازد.