نامهی ۱۵۰ نفره به خاتمی: عدالتخواهی اصلاحات را احیا کنید
در نامهای با عنوان «نامه بیش از صد و پنجاه دانشجو و دانشآموخته اصلاح طلب و خط امامی به خاتمی» از لیدر اصلاحات خواسته شده تا اصلاح طلبان با «کار تئوریک و عمیق» به «ماهیت و سابقهی عدالتخواهانهی خود» بازگردند.
متن کامل این نامه و اسامی امضا کنندگان آن که به انصاف نیوز ارسال شده در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی (دام عزه)
نیک میدانیم که بسیاری از نارساییها و مشکلات موجود در جامعه، ناشی از عملکرد نهادها یا اشخاص دیگری است که در فرصت مقتضی مخاطب تذکرات این جمع قرار خواهند گرفت. لذا به جهت تاکید بر نقد درون گفتمانی و تقدم اصلاح خود بر دیگران، حضرتعالی مخاطب اولین نامهی ما قرار گرفتهاید.
انقلاب اسلامی با تکیه بر استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیتِ نظامِ آینده، و آرمانهایی والا جایگزین رژیم دیکتاتوری سابق شد. انقلاب مردمیای که رهبر آن امامی مبارز بود که معتقد بود میزان رأی ملت است لذا توانست سلایق مختلف را متحد و بر قلب مردم حکمرانی کند. بعد از امام نیز یاران و پیروان خط امام پروسه اصلاحات را برای رفع کاستیها و نقایص سازوکارهای نظام آغاز کردند.
امروز اما در آستانه چهل سالگی این انقلاب به نظر میرسد بخشهایی از هر دو جناح راست و چپ به صراحت از خط امام (س) و آرمانهای انقلاب عبور کردهاند. در میان اصلاحطلبان نیز از همان دوم خرداد عدهای به دنبال عبور از اندیشه امام بودند هرچند حضرتعالی شخصاً به عنوان فرزند فاضل و با تقوای امام، عموماً در مقابل وسوسههای آنها مقاومت نمودهاید لکن به آنچه امروز به عنوان شمایلِ جریان اصلاحات در معرضِ دید قرار دارد، انتقادات جدیای در این حوزه وارد است که اهم آن به اجمال در ذیل میآید:
۱–عدالتخواهی
مساله عدالت و ستیز با تبعیض و نابرابری اعم از عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که اصلیترین مطالبه مردم در جریان انقلاب اسلامی و حتی جنبش مشروطهخواهی ایران بوده است متاسفانه جز در دههی اول انقلاب و دولت مهندس موسوی، در مابقی مقاطع عملاً به فراموشی سپرده شده است. اصلاحطلبان نیز ظاهراً پس از دوم خرداد، به رهبری شما به تقدم بلافصل آزادی بر عدالت معتقد شدهاند و عملاً عدالتخواهی را قربانی آزادیخواهی کردهاند. تاجاییکه جریان مقابل در اولین فرصت با تصاحب و سوء استفاده از شعار عدالتخواهی در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ بر کشور حاکم شد و تا امروز نیز به مدد حصر و در سکوت اصلاحطلبان، همان عدهی نانجیب این آرمان را لقلقه زبان خود کردهاند.
اگر شعار آزادیخواهی و دموکراسی برای طبقه متوسط شهری جذاب است، مطالبهیِ عدالتخواهی برای صاحبانِ اصلیِ این انقلاب، یعنی مستضعفان و محرومان جامعه نیز به همان میزان خواستنی است و هیچ یک نباید قربانی دیگری گردد. لذا به جای تقدم یکی بر دیگری، در یک گفتمان مردمسالاری عدالتخواهانه، توجه به عدالت نیز بر مردمسالاری و آزادی افزون شده است. اگر چنانچه اصلاح طلبان با کار تئوریک و عمیق به ماهیت و سابقهی عدالتخواهانهی خود بازنگردند، به زودی تجربه سالهای ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شد و ظلم مضاعفی به سبب نگاه سطحی و سادهلوحانه بر پیکرهی این آرمان و همچنین کشور و فرودستان خواهد رفت.
۲– اسلامگرایی
اهتمام به التزام عملی به مبانی اسلام عزیز جزء جدانشدنی نیروهای انقلاب و خط امام (س) است. ارزشهای دینی نیز در انحصار یک جناح نیست. البته قرائت ما از اسلام همچون امام (س)، برخلاف قرائتِ مقدس نماهای متحجر از اسلام، معتقد به پیشبرد و تحقق اندیشههای مردمسالار است. معتقد به ظرفیت اسلام برای دفاع از آزادی، استقلال، عدالت و حقوق مردم در جامعه است. برداشت ما همچون معلمان انقلاب از اسلام، برداشتی آزادیبخش، عدالتخواه و رافع ظلم از همهی انسانها و مظلومین است. البته انقلابی که اسلامش اسلام زهد ابوذر بود نه اسلام استعماری عبدالرحمن ابن عوف. و اسلامی مبتنی بر فقه پویای امام (س) نه اسلام دگم و جزماندیشی که با علم و دانش بشری دشمن و توجیه کننده فقر و ظلم است.
۳–نقد اشرافیگری
امروز در اکثر کشورهای دنیا مسئولین عالیرتبه، همانند مردم عادی و در میان آنها و بدون هیچ تشریفات خاصی زندگی میکنند. اما در نظام برآمده از انقلاب اسلامی با آن وصف مذکور که در آن حاکمان و کارگزاران خود را با مولای متقیان مقایسه میکنند نه تنها زندگی اشرافی قبحی ندارد که برخی از جیب فقرا و از بیت المال حقوق و املاک نجومی نیز دریافت میکنند. در میانهی نارضایتی مردم از وضع موجود، شاید هیچ امری برای آنها آزاردهندهتر از مانور تجمل و اشرافیگری مسئولان و رهبران سیاسی نباشد. اصلاحطلبان و از جمله خود شما اگر میخواهید مردم شما را از خود بدانند و مقبولیت و مشروعیت مردمی داشته باشید بایستی از کاخها و خانههای خود در مناطق مرفهنشین به میان غالب مردم بیایید و همانند آنها زندگی کنید.
در وضعیتی که کارمندان، کارگران، معلمان، زاغه نشینها، کولهبران و بقیه اقشار فرودست جامعه با سختترین شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند مشخص است که مردم به چنین حاکمان یا رهبران سیاسیای اعتماد نخواهند کرد چرا که نمایندگان واقعی مطالبات آنها نیستند و سخن آنها غیر از درد مردم است. در شرایطی که آنها باید در کنار کارگران شلاق خورده، کولهبران کشته شده، معلمان بازداشت شده و زاغه نشینان آواره شده باشند احتمالاً مسئولان یا در ضیافتهای بیثمر و نمایشیاند و یا مشغول تقسیم غنائم.
۴–رویکرد ایجابی به جای رویکرد سلبی
جریان اصلاحات پیش از تعریف دقیق مانیفست خود در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، والبته سیاسی با رویکرد سلبی درحالیکه هرکسی از ظن خود یار آن شده است، در انتخاباتها شرکت میکند. و از مردم میخواهد بین بدتر و چیزی که محتوای آن در حوزههای مشخص، از پیش دقیقاً معلوم نیست به او رأی دهند. نتیجتاً تعهدی به اجرا یا پایبندی به آن هم وجود نخواهد داشت. از طرفی در شرایط تفسیر ظالمانه و مغایر با قانونِ اساسیِ شورای نگهبان از نظارت به رد صلاحیت، نخبگان این جریان هم حذف شده و عرصه برای فرصتطلبانی که عموماً درک عمیقی از اصلاحات ندارند باز میشود. بدین ترتیب علی رغم پیروزی اصلاحات در انتخابات، دولتها و مجلسهای عقیمی شکل میگیرند که نه تنها هیچ خلاقیت و تخصصی ندارند که در مقاطع حساس اشتباهاتشان به قیمت بیاعتبار شدن کل جریان و ناامیدی مردم از اصلاحات نیز تمام خواهد شد.
از نقدها به ساختار شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان که با فرآیندی انتصابی و از بالا به پایین شکل میگیرد که بگذریم، راه حل، حضور ایجابی در انتخاباتها از طریق ارائه برنامههای عملی در حوزههای مربوطه و رأی به برنامهها به جای رأی به افراد است. البته افراد باید متعهد به اجرای برنامهها بشوند. در این شرایط بدون هیچ محدودیتی از تمام ظرفیت جریان اصلاحات برای تدوین برنامهها و قوام آنها نیز میتوان استفاده کرد. در غیر این صورت حضور در انتخابات بدون داشتن برنامهها و تئوریهای لازم برای حل مشکلات کشور، صرفاً نوعی قدرتطلبی و قبیلهگرایی سیاسی به حساب میآید نه اصلاحطلبی
۵–پرهیز از انحصارطلبی
جریان اصلاحات که خود به حق تمامیتخواهی جناح رقیب را مذموم و غیرقابل پذیرش میداند نمیتواند در درون جناح خود دست به انحصارطلبی بزند و برای چند شخص یا یک طیف یا حزب امتیازات ویژهای قائل شود و توجهی به دیگران نکند. این وضعیت حتی ممکن است نسبت به طیفهای مختلف دانشجویی تحولخواه نیز رخ بدهد و نگاه تبعیض آمیز به آنها باعث بشود یک طیف در مرکز توجهات قرار بگیرد و مطالبات طیفهای دیگر بایکوت شوند. اگرچه به زعم ما جنبش دانشجویی خود جریانساز است و دوری آن از کانونهای قدرت و ثروت ضامن آرمانگرایی اوست اما از یک جریان پیر و انحصارطلب بدون توجه به تضارب آرا و شانس برابر، چگونه میتوان انتظار داشت بتواند شایسته سالاری کند. و مادامی که نتواند شایسته سالاری کند چگونه میتواند برای مدیریت کشور و حل معضلات آن، برنامهای کارآمد، علمی و عملی تدوین کند. لذا در یک دور باطل هزینهزا باقی خواهند ماند تا به اضمحلال کامل برسد.
جناب آقای خاتمی
طرح انتقادات فوق با توجه به شرایط ویژه کشور و کاهش روز افزون محبوبیت اصلاحطلبان و از سردلسوزی و رفع نقایص فعلی ست لذا توجه به موارد فوق در کنار فسادستیزی، جوانگرایی، پرورش فکری و پرهیز از محافظهکاری، مدیریت علمی و خشونتپرهیزی که خود بهتر از اهمیت آنها آگاه هستید راه فائق آمدن بر مشکلات است. شاید این روزها آخرین فرصت بازسازی اصلاحات و رفع برخی نواقص آن برای تاثیرگذاری در جامعه باشد لذا چنانچه این فرصت از دست برود ناامیدی یا عبور جامعه از اصلاحات عواقب خطرناک و غیرقابل جبرانی در پی خواهد داشت.
وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ
رونوشت: رئیس و اعضای محترم شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان کشور
امضا: نام و نام خانوادگی، آخرین دانشگاه محل تحصیل
۱ . محسن فروردین، دانشگاه فردوسی مشهد
۲ . سلمان صحرایی، دانشگاه تهران
۳ . عباس حیدری، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۴ . سید جواد حسینی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۵ . سجاد ستایشی، دانشگاه تهران
۶ . محمد صابریان، دانشگاه فردوسی مشهد
۷ . سبحان شعبانی، دانشگاه فسا
۸ . علی غلامزاده، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران
۹ . مسعود بزم آرا، دانشگاه شهید منتظری مشهد
۱۰ . مصطفی بهشتی، دانشگاه شهید منتظری مشهد
۱۱ . علی پزشکیان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۱۲ . محمد باستان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۱۳ . مصطفی سنجری، علوم پزشکی آبادان
۱۴ . امین پورکمالی، دانشگاه شهید باهنر شیراز
۱۵ . امیرحسین شادمان پور، دانشگاه بجنورد
۱۶ . سید حسین بهبهانی، دانشگاه تهران
۱۷ . علیرضا اجرایی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۸ . رضا الهی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۱۹ . محسن زارع بیدکی، دانشگاه علامه طباطبایی
۲۰ . آرزو فاطمی، دانشگاه گیلان
۲۱ . سیدامیرحسین علوی فر، دانشگاه فدرال مسکو
۲۲ . محمدرضا بنی حسینی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
۲۳ . محمد اکبری، دانشگاه تربیت مدرس
۲۴ . سهیل شمس الدین، دانشگاه امیرکبیر
۲۵ . امین حیدریان، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
۲۶ . رضا خدری، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
۲۷ . حسین فتح الله زاده، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۲۸ . امیر حسین محمدی، دانشگاه ایلام
۲۹ . مینا اکبری، دانشگاه علوم پزشکی لرستان
۳۰ . سیدعلی رنجبر، دانشکده فنی بوشهر
۳۱ . محمد بخشی، دانشگاه آزاد مشهد
۳۲ . علی اسدی، دانشگاه آزاد اسلامشهر
۳۳ . سجاد سعیدی پور، دانشگاه سمنان
۳۴ . رامتین سعادت، دانشگاه آزاد نجف آباد
۳۵ . احمد بهار، دانشگاه آزاد تهران مرکز
۳۶ . سید مهدی حسینی مهر، دانشگاه علوم پزشکی لارستان
۳۷ . حمیدرضا ظریف، دانشگاه پیام نور جهرم
۳۸ . پویا رحمانیان، دانشگاه علوم پزشکی جهرم
۳۹ . ایلیچ پیشه ور، دانشگاه صنعتی قوچان
۴۰ . عرفان طباخ، دانشگاه استهبان
۴۱ . امیررضا فیضی، دانشگاه آزاد استهبان
۴۲ . علی عبدی انبوهی، قم
۴۳ . جاسم سیمری، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۴۴ . احسان هدایتی، علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
۴۵ . احمد تابش، دانشکده شهید باهنر شیراز
۴۶ . احمد تختی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۴۷ . احمد رجبی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۴۸ . احمد رستاد، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۴۹ . احمدرضا نبئی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۵۰ . اسماعیل کارگر، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۵۱ . امیر احمدی، دانشگاه ایلام
۵۲ . امیر سرمدی، دانشگاه فسا
۵۳ . امیر علی ابراهیم بابایی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۵۴ . امیرحسین رنجبران، دانشگاه فسا
۵۵ . امیرحسین عسگری، دانشگاه ایلام
۵۶ . امیرسجاد دانا، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۵۷ . امین راسخی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۵۸ . ایمان فرامرزی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۵۹ . ایمان محمدی، دانشگاه تهران
۶۰ . آرزو زارعیان، علوم پزشکی آبادان
۶۱ . آرمین بندانی، علوم پزشکی آبادان
۶۲ . باقر پور هاشم، دانشکده شهید باهنر شیراز
۶۳ . بنیامین بهروزی، دانشکده فنی بوشهر
۶۴ . بنیامین حسینی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۶۵ . بهار خاشعی، علوم پزشکی آبادان
۶۶ . بهنام زندی لک، دانشکده فنی بوشهر
۶۷ . پردیس حضرت بیگی، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۶۸ . پویا امیران، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۶۹ . پویا سمیعی زاده، دانشگاه فسا
۷۰ . پیمان صادقی، دانشکده فنی بوشهر
۷۱ . جواد بیات، دانشگاه تهران
۷۲ . حامد حسینی، دانشگاه فسا
۷۳ . حدیث جلالی نژاد، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۷۴ . حسن اریک، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۷۵ . حسین سلطانی، دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
۷۶ . حسین شریعتی، دانشگاه آزاد مشهد
۷۷ . حسین فرهادی دانشگاه فردوسی
۷۸ . حسین میری، دانشگاه فسا
۷۹ . حمیدرضا بلاغی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
۸۰ . دانا ملک زاده، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
۸۱ . داود مشیدی، دانشگاه علامه طباطبایی
۸۲ . رسول صادقی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۸۳ . رضا روستازاده، علوم پزشکی آبادان
۸۴ . زینب دستیار، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۸۵ . سارا کلوانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۸۶ . سپهر سبحانی، دانشگاه فسا
۸۷ . سپیده رشیدی، علوم پزشکی آبادان
۸۸ . سجاد خسروی، حقوق فردوسی مشهد
۸۹ . سجاد سیاهی، دانشگاه فسا
۹۰ . سحر رحیمی، دانشگاه ایلام
۹۱ . سروش پیر نجم الدین، دانشکده شهید باهنر شیراز
۹۲ . سعید اوحدی، دانشگاه فسا
۹۳ . سعید حیدری زاد، دانشگاه ایلام
۹۴ . سعید خانبازی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۹۵ . سعید عزیزی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۹۶ . سید محسن میرشاهی، دانشگاه تهران
۹۷ . سید محمد رضا موسوی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۹۸ . سید میثم موسوی نیا، دانشگاه ایلام
۹۹ . سینا سامانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۰۰ . شادی شیخ امیری، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۱۰۱ . شاهین رازانی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۰۲ . شایان کریمی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۰۳ . صالح اسماعیلی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۰۴ . صدرا مقدسی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۰۵ . صفورا حسین پور، علوم پزشکی آبادان
۱۰۶ . عارف اسداللهی، دانشگاه فسا
۱۰۷ . عرفان اخلاصی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۰۸ . عرفان رضایی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۰۹ . علی ایزدی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۱۰ . علی رضا صادقی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۱۱ . علی شریفی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۱۲ . علی قائدیان، دانشگاه فسا
۱۱۳ . علی کازرونی، دانشگاه فسا
۱۱۴ . فاطمه شمیران، دانشگاه فسا
۱۱۵ . فاطمه قویپیشه، دانشگاه فسا
۱۱۶ . فاطمه مراد حاصلی، علوم پزشکی آبادان
۱۱۷ . فائزه بوری، دانشگاه صنعتی قوچان
۱۱۸ . فائزه یوسفی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۱۹ . فرزانه فقیه، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۲۰ . فرشته قلاوند، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۱۲۱ . کیانوش امیر تیمور، دانشگاه شهید باهنر شیراز
۱۲۲ . مجتبی مرادی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۲۳ . مجید غلامی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۲۴ . محبوبه جوادی، دانشگاه فسا
۱۲۵ . محسن حاتمی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم
۱۲۶ . محسن حسینی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۲۷ . محسن حسینی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۲۸ . محمد اسماعیلی، دانشگاه فسا
۱۲۹ . محمد اکبرپور، دانشگاه فسا
۱۳۰ . محمد حسین محمودی، دانشکده فنی بوشهر
۱۳۱ . محمد حسین هوشمند، دانشگاه فسا
۱۳۲ . محمد حمزه پور، دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
۱۳۳ . محمد رضا طیبی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۳۴ . محمد سعید سلیمانی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۳۵ . محمد شریفی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۳۶ . محمد صدرا خویشکار، دانشکده شهید باهنر
۱۳۷ . محمد غضنفری، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۳۸ . محمد مرادی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۳۹ . محمد نصری، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۴۰ . محمدامین خواجه زاده، دانشگاه فسا
۱۴۱ . محمدجواد جوان، دانشگاه فسا
۱۴۲ . محمود عفراوی، علوم پزشکی آبادان
۱۴۳ . محنا دبیری، دانشگاه ایلام
۱۴۴ . مسعود لطفی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۴۵ . مصطفی بذرافشان، دانشگاه فسا
۱۴۶ . معراج مریدی، علوم پزشکی آبادان
۱۴۷ . مهدی خلیل الهی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۴۸ . مهدی طاهری، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۴۹ . مهدی کرم نژاد، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۵۰ . مهدی متذکر، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۵۱ . مهدی مقامی، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۵۲ . میثم مجدم، علوم پزشکی آبادان
۱۵۳ . میلاد دانش، دانشگاه فنی امام خمینی آباده
۱۵۴ . مینا محسنی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۵۵ . نگین شریفی، دانشگاه علوم پزشکی فسا
۱۵۶ . وحید مرادی، دانشکده شهید باهنر شیراز
۱۵۷ . وهاب شکوهمند، دانشکده شهید باهنر شیراز
انتهای پیام
می خوام بدونم مگه معاون اول این دولت (جهانگیری)معاون اول دولت خاتمی نبو؟ که بود…90% مدیران این دولت(روحانی)مدیران زمان خاتمی ورفسنجانی بودند..اگه میتونستند کاری کنند می کردند….اینا ترس از بازگشت دکتر احمدی نژاد یا فردی از جانب ایشون رو داره…
جهانگیری معاون اول احمدی نژاد؟!؟
آخه کجای عملکرد اصلاح طلبان در این چند سال به عدالتخواهی و اسلامگرایی و پرهیز از انحصارطلبی شباهت داشته که مجددا قصد احیاء آن را دارید. جوک تعریف نکنید.
با همه حسنی که این نامه با در بر گرفتن حقایق داشت، اما همچنان همان انحرافی که بعضاً از آن سوءاستفاده می شود هم در این نامه بود در قسمت نقد اشرافیت. به این عزیزان روشنفکر و مومن و فهیم باید گفت: داشتن دارایی و ثروت را هرگز خداوند متعال خلاف شرع ندانسته (چنانچه حضرت سلیمان از جمله پیامبران الهی بود)، گمراهی از خط صراط مستقیم و تعدی به حق و حقوق دیگران برای طلب ثروت است که مذموم و ناپسند در دین مبین اسلام می باشد (چنانچه گفته شده فقر از هر در که وارد شود ایمان از در دیگر خارج می شود). بنابراین به جای اینکه همگان را تشویق کنیم که با وجود وفور نعمات الهی و در نتیجه شکر و سپاس از خدای متعال، فقر و فاقه پیشه کنند!!!!!!! و فرصت طلبان بی ایمان، نعمات خداوند را پنهانی به نفع خودشان غارت و چپاول کنند!!!!!!!! از این بزرگان شریف و متدین بخواهیم که کمک و همیاری کنند تا همه مردم از فقر و بیچارگی بیرون شوند تا بتوانند آبرومندانه و شرافتمندانه زندگی و عمری را که برایشان از طرف پروردگار عالم مقرر شده طی طریق نمایند. انسانی که تلاش می کند به لطف و کرم خدای بزرگ زندگی خوب و راحت و مرفهی برای خود و خانواده اش تهیه کند، یقیناً آنقدر شرافت و انسانیت در وجودش هست که مادامی که بتواند به همنوع و دیگر برادران و خواهران دینی خود هم کمک و یاری خواهد رساند تا آنان هم بتوانند به رفاه و آسایش لازمه برسند. به قول و گفته آفریننده مان اعتماد و اعتقاد داشته باشیم و بدانیم که نعمات و برکات خداوندی در هر دو دنیا متعلق به انسانهای شریف و بندگان خوب و مخلص و پاک اوست.
اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا؟
آقای خاتمی هم در بزنگاه دی ماه 96، راه خود را انتخاب کرد.
تا فکر آزاد نشود چیزی آزاد نخواهد شد . ایزوله کردن فکر یعنی بی راهی یعنی بن بست.