ارابه مرگ دوباره به ایستگاه خبرنگاران افغانستانی رسید
پردردترین شغل خبرنگاری است،؛ شغل نامردی است این خبرنگاری لعنتی… به حدی نامرد است که تو وقتی خبر مرگ همکارت را مینویسی، باید احساسات را در خبر جای ندهی.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، خبرنگار که باشی مرز برایت فرقی نمیکند، برایت مهم نیست که آزادی تا کجا وجود دارد. مهم این است که تو باید به دنبالش باشی و از حصار خطکشیهای جغرافیایی خلاص شوی. خبرنگار که باشی گوشهایت باید برای شنیدن ناله مظلومان آماده باشد.
پردردترین شغل خبرنگاری است،؛ شغل نامردی است این خبرنگاری لعنتی… به حدی نامرد است که تو وقتی خبر مرگ همکارت را مینویسی، باید احساسات را در خبر جای ندهی. از آن تریبونی که فریاد و ناله مردم را منتشر کردهای، نمیتوانی فریاد بزنی… نمیتوانی با مخاطبانت اشک بریزی. ولی میتوانی مثل آنان بمیری… وقتی خبرنگار میشوی باید به این درجه از خودگذشتگی برسی. خبرنگار که باشی باید چشمانت به سرخی خون و نالههای پی در پی عادت کند.
خبرنگاری آن وقتی برایت معنی و مفهوم پیدا میکند که با «درد» آشنا شوی. دردی که در چهرهها ببینی و نتوانی تحملش کنی. نتوانی ببینی همنوعت با هر کیش و آیینی که باشد قربانی ددمنشیهای گرگ زمانه میشود. نتوانی تحمل کنی که به اسم دین و مذهب، آزادی را در نطفه خفه میکنند.
خبرنگاری واقعا شغل پر دردی است چراکه باید مرهم زخمها باشی اما در مقابل کوهی از دردها بایستی و دم نزنی. شاید سالها طول بکشد تا بفهمند که خبرنگاری فقط یک دوربین و کاغذ و قلم نیست. خبرنگاری آن چهره اتوکشیده در مقابل دوربینهای رنگارنگ نیست. خبرنگاری آن لحظهای است که در کش و قوس با مرگ باید حرف ناگفته را تمام کنی و بروی…
خبرنگاران افغانستان اما با این لحظات خیلی خوب آشنا هستند. با مفاهیم درد، بغض، خون، آزادی و انتحار… در افغانستان خبرنگاران ساعتهایشان را با صدای انفجار کوک کردهاند…آنجا انفجار تبدیل شده به یک تراژدی غمانگیر که اگر نباشد انگار یک چیزی کم است.
دوربینهای خبری در افغانستان هر لحظه درد و رنج مردمی را به تصویر میکشند که بیگناه به ورطه خون کشیده میشوند. کودکانی که از اطراف خود خبر ندارند اما پیکرهای بیجانشان در کوچهها، مدارس، بازارها، روستاها و جادههای به روی مرگ لبخند زدهاند.
همین دردها و مصیبتهاست که خبرنگاری در افغانستان را بیش از حد سخت کرده است. خبرنگار بودن در چنین شرایطی دیگر رمقی برایت نمیگذارد تا کمی به دردهای خودت هم فکر کنی. اینجا خبرنگاران مرگ را زندگی میکنند.
دوستی میگفت وقتی انفجاری در افغانستان رخ میدهد همه به سمت تلفنها هجوم میآورند تا از حال اقوام و دوستان خود باخبر شوند. اما تنها خبرنگاران هستند که با آغوش باز به محل انفجار میروند تا لکه ننگین جنایتکاران پاک نشود.
فرشتگان قصاب اینبار هم به سراغ خبرنگاران رفته بودند تا بار دیگر آزادی در افغانستان زخمی شود. خبرنگاران بار دیگر با خون سرخ خود نشان دادند که راه آزادی در افغانستان بسته نخواهد شد، همانند آنچه که 2 سال قبل یعنی ژانویه 2016 در حمله انتحاری به کاروان کارمندان موبی گروپ رخ داد و بسیاری از اصحاب رسانه قربانی شدند.
انگار این چهارشنبههای سیاه در افغانستان تمامی ندارد….
انتهای پیام