در سال 1396 رخ میدهد
یاشار تاج محمدی، «نیم ستون» انصاف نیوز:
– از ساعت چند منتظر من بودید؟
– شما؟
– منم دیگه! یادتون نیست؟ لولو؟ ممه؟ غرب آفریقا؟
– نه آقا برو دنبال کارت، سرکار گذاشتی ما رو؟
– بچۀ اسپانیولی میشناسه منو! نمیشناسی جداً؟ من محمودم دیگه.
– نه عزیزم نمیشناسم، من الان خیلی شانس بیارم میتونم طلاهای زنم رو بفروشم یه قوطی آب معدنی بگیرم بخورم از تشنگی نمیرم، چرا باید به تو فکر کنم وسط این بحران کمآبی؟
– من به بهار فکر میکنم اونوقت شما اینطوری برخورد میکنید با آدم؟ شیطونه میگه قهر کنم یه هفته بشینم تو خونه.
– مگه این چهار سال کجا مینشستی؟
– آقا چرا کج خلقی؟ بحران کمآبی هم تقصیر منه؟ اگر من میتونستم در تغییرات اقلیمی کرۀ زمین دستکاری کنم که میکردم آخه (از اون خندهها) هه … هه … هه … من به شما علاقه مندم ولی …
– خوب حالا چی میگی؟ الان چی؟ چی کار کنم؟
– رای بدید به این اسی ما دیگه، چند ساله منتظر بهاره طفلکی، همه کار هم بلده، قشنگ همه جا رو میسازه براتون، ردیف، بقیه بروبچز هم هستن همگی کمک میکنیم.
– ما میخوایم بسازیم، نمیخوایم تخریب کنیم.
– خوب دیگه!
– نه دیگه! برای ساختن دنبال مهندس باید رفت.
– چی شده؟
– حالا هی برو بگو منتظر بهاریم.
انتهای پیام