چرا این طوری دیوونه وار پرسپولیسی هستین؟!
به گزارش انصاف نیوز، مهدی افشار نیک در صفحه ی شخصی خود نوشت: باید ببرمتون دم پارک، یک چرخی با ماشین دورش بزنیم. شماها بر و بر منو نگاه کنید و من با حرارت براتون بگم که اینجا چه بوده و چه شده… پارک ولعیهد بود که شد ولی عصر و توی کام مردم به اسم پارک بی سیم چرخید.
براتون اون وسط های پارک را نشون بدم که دریاچه ی بی آب و خشک شده را بتونید از بین درختها ببیند و بگم براتون که زمین فوتبالی که علی پروین توی همون مصاحبه “نودش” اسم برد همونجاست. همونجا که کار لیگ برتر را برای بچه های پایین می کرد. فوتبال هفت نفره. زمین سیمانی و دروازه بانی وحید قلیچ و شرط بندی سر کفتر طوقی ها. تهش هم نهار خان بابا و یک چلو گوشت با روغن کرمونشاه.
اما خب نمیشه یعنی دیگه راه نداره… که خونه ی اصغر اینها را نشونتون بدم. کوچه را کوبیدن همه ساختن. حیاط ها تو هم شدن و استوانه های کبریتی جاشون را گرفتن. کدوم شون خونه ی اصغر اینها بود؟ باید از داییم بپرسم که اون شب زمستونی پشت فرمون بود همون شبی که برف میامد، که عینهو کوه نمک سرریز شده بود روی شهر، که یقه پیرهن ها را میدرید.
اما هر کی که خاطره از اصغر میخواد بگه شک و تردید نیست که صدای علی پروین را باید بتونه تقلید کنه و تاب افتاده و توک زبونی بگه “اصخر کجاست؟” که بگن الان میرسه ….. که بگن الانه که بیاد و اون با اسپورتکس به پا و جوراب تا سر زانو بالا کشیده از بین “لبه استخری ها” راه باز کنه و بپره وسط زمین سیمانی که یا یار فرشاد اینها بشه یا کاور تنش کنه با سید مهدی ابطحی و مهدی فنونی و ناصر ممدخانی …
علی آقا هم خودش یا داور واسته یا یک توک و نوک به توپ بزنه، محض تبرک و صلوات. و چنگیز و رضا نعلچگر اینها بیان و اصخر بگه “من با کیسه کش ها یک طرف وانمیاستم و همه محل واسه اش سوت بزنن و کف” اینها را که نمیشه گفت. یعنی کار من نیست. خود پروین باید با همون صداش بگه که اگه تلنبار روزگار بذاره چهره ی اصخر بیاد جلو و پیش تر.
اما داییم شاید بتونه صداش را صاف کنه و بگه که “اون شب برفی از منطقه برگشته بود. دیر رسیده بود. دیر وقت. دید چراغ خونه خاموشه واسه اینکه ننه بابای پیرش زابراه نشن گفت تا سحر و صبح که واسه ی نماز بیدار میشن دم خونه قدم میزنم تا چراغ که روشن شد زنگ بزنم… اره همون شبی که برف ریز مثل کوه نمک سرریز شده، میامد.”
“اصخر کجاست؟ ” جمعه به جمعه. الانه که بیاد. داره میاد. داره میاد. الانه که برسه. نیست رفته منطقه. نیست رفته منطقه. نیست رفته منطقه… دیگه صدای دایی ام هم نمیکشه “اون سری آخر بهش گفتن علی آقا، اصغر شهید شد …”. نشست زمین و زیر لب به صدام و روزگار و خودش فحش داد و بغضش را ول کرد. همه ول کردن. بعد از اون دیگه هیچکی توی اون محل نمیپرسه شما ها چرا این طوری دیوونه وار پرسپولیسی هستین؟ اون محل یک اصخر داشت که با اون وری ها وانمیاستاد. اصغر ارسنجانی ستون گردان عمار. گردان لوطی ها.
انتهای پیام