«به مخاطب باج نمیدهم»
امیرحسین ناظری کنزق؛ انصاف نیوز: قرارداد های تئاتری شامل حرفها، حرکات و… است که به مخاطب میگوید روی صحنه تئاتر قوانین متفاوتی با دنیای بیرون حاکم است. این نوع قرارداد ها نقش بسیار مهمی در تئاتر مدرن دنیا دارند؛ مخصوصا از زمانی که تئاتر به سمت تصویری شدن حرکت کرد.
«آلبوم خانوادگی» با نویسندگی و کارگردانی «سعید هاشم زاده» تلاش برای رسیدن به دنیایی جدید با قراردادهای تئاتری است. این نمایش روایتگر مُردن مردی است که همه منتظر مرگش هستند اما او نمیمیرد. و این روایت را با استفاده از قرارداد ها و تصاویر به روایتی ویژه تبدیل کرده است.
به بهانه اجرای این نمایش گفتوگویی داشته ایم با «سعید هاشم زاده» که متن آن در پی میآید:
انصاف نیوز: ایده نوشتن متن چگونه شکل گرفت؟
سعید هاشم زاده: من وقتی کتاب «تاریخ مرگ در قرون وسطا» را خواندم این ایده به ذهنم رسید. این کتاب روایت های تاریخی از نحوه مرگ در قرون وسطی است. در آن کتاب روایتهای جالبی میشود دربارهی برخورد خانوادهها و طبقه های مختلف با مرگ. در تمام این روایات یک ویژگی واحد وجود داشت و آن ویژگی واحد این بود که کسی که میمیرد از مرگش خبر دارد. و رسمی وجود دارد که همه باید به مراسم احتضار بیایند و همه حتی کوچک ترین فرد خانواده هم باید این صحنه را ببیند. بعد متوجه شدم در برخی مناطق مانند انگلستان کاتولیک باید نماینده کلیسا هم حتما در مراسم باشد.
درباره خرده پیرنگ های نمایشنامه چطور؟ آن هم منبع تاریخی داشت؟
نه آنها کاملا سلیقه شخصی من بود.
شخصیت های نمایش آدم های واقعی این جامعه اند
این خرده پیرنگ ها چقدر مربوط به امروز جامعه است؟
دقیقا جامعه امروز ماست. این ها دقیقا آدم هایی هستند که من میشناسمشان و در این نمایشنامه در کنار هم قرارشان دادم؛ چون به نظرم هرکدامشان نماینده طیفی از اجتماع اند. به خصوص شکل زنانه ای که در برابر هژومونی مردانه قرار گرفته. این شکل زنانه گاهی از آن هژومونی میترسد، گاهی نمیترسد، گاهی برایش ناشناخته است و بسیاری واکنش های دیگری که نسبت به آن دارد.
اجرای شما در قرارداد های تئاتری شکل میگیرد و دنیای متفاوتی دارد. این شکل از تئاتر چرت امروزه کمتر روی صحنه های تئاتر است؟
ما امروز کمتری نمایشی میبینیم که دنیای خودساخته داشته باشد. ولی من؛ هم در دوران کارشناسی و هم کارشناسی ارشد موضوع پایان نامهام آثار «رابرت ویلسون» بود. من مدتها روی ژست ها، بازیگری، چگونگی رسیدن بازیگر به متن و… در آثار ویلسون کار کردم. من توانستم خیلی از متدهای آن را استفاده کنم با وجود اینکه میدانستم این متدها چقدر تغییر میکند وقتی به ما میرسد.
ولی در نهایت من تئاتر تصویری دوست دارم؛ تئاتری که ژست دارد را دوست دارم. برای اولین بار در این نمایش پرگویی کردم.
سبک های مختلف را باهم ترکیب کردم
شما اسم ویلسون را آوردید. ژست های نمایش شما شبیه آثار ویلسون بود ولی فضای مینیمال در کار شما وجود نداشت.
این یک چیز میانه بود. انگار من متدهایی که از «گروتفسکی» و «باربا» یاد گفته ام با ویلسون مخلوط کردهام؛ یعنی هم فشار بدنی است، هم ژست مینیمال، هم سکوت و… من از همه چیز در کنار هم استفاده کردم.
مخاطب امروز تئاتر چقدر این کار شما را درک میکند و میپذیرد؟
همه میفهمند که چقدر بازیگر تحت فشار است. شبیه چیزی که گروتفسکی میگوید صحنه قتل گاه بازیگر است. تمام بازیگران من از من خواستند که در بین نمایش آب بخورند. این فشار را همه میفهمند و دوست دارند.
به مخاطب باج نمیدهم
قراردادی بودنش را چقدر درک میکنند و دوست دارند؟
نمیدانم! تا الان فهمیدهام که فهم داستان و قراردادها برای مخاطب سخت است. به این دلیل که تئاتر امروز ما بیشتر متن محور و دیالوگ محور است. پس بنابراین خیلی قرارداد تئاتری و تصویرسازی تئاتری را درک نمیکند.
چرا جامعه تئاتری به این سمت رفته؟ و شما چرا به این سمت نرفتید؛ با این کار شما برای فروش و جذب مخاطب ریسک کردهاید.
تولید تئاتر تصویری کار بسیار سختی است. من معتقدم اگر جهانی که خودم میسازم درست باشد مخاطب هم مجبور میشود به آن ورود کند. نباید به مخاطب باج داد. به من چه ارتباطی دارد که مخاطب نمیفهمد؟ اگر من فکر کنم که مخاطب چه چیزی را میفهمد چه چیزی را نمیفهمد من در زمین تماشاچی بازی میکنم نه او در زمین من.
جزئیات نمایشم را فقط تئاتر بلد ها میفهمند
البته تئاتر شما هم روایت محور است.
بله ولی جزئیات نمایش را کسانی میفهمند که تئاتر را درک میکنند. ولی به نظرم من حد وسطی را انتخاب کرده ام که با همه ارتباط بگیرد. برای نمونه زبان کار که خیلی فاخر نیست. احتمالا خیلی این کار را نمیکنند که به سمت بصری شدن و پرداختن به جزئیات بروند چون ساختن جزئیات بسیار مشکل است.
ما بیش از هزار تابلو با بازیگرانمان دیدیم وآن ها را ساختیم. جز معدود آدم هایی؛ هیچ کس این کار را نمیکند. چون حرکت کردن در این مسیر سخت و زمان بر است.
چقدر تمرین کردید؟
6 ماه. روند کاری من اینگونه است که ابتدا بعضی دوستان را دعوت میکنم و شروع میکنم کار کردن. این ها دو دسته میشوند؛ آن هایی که پایه بازیگری بلدند و آن هایی که بلد نیستند. آن هایی که بلد نیستند را مدتی آموزش میدهم بعد از بین این دوگروه بازیگرانم را انتخاب میکنم. من درواقع از مهر پارسال این کار را شروع کردم ولی از بهمن کار ما روی متن شروع شد. انگار سه ماه کارگاه آموزشی بود برای آن هایی که کمتر بازیگری بلدند. ما از بهمن هفته ای سه روز تمرین داشتیم از 4 تا 12 ساعت در روز.
در این مدت سه بازیگر من عوض شد؛ دوبار تماشاخانه عوض شد که یکبار یک تماشاخانه گفت کار شما سطح کیفی مناسبی ندارد و وقتی من اینکار را جای دیگر بردم با اشتیاق کار را پذیرفتند.
امکانات فنی نداشتیم
چقدر کار با خواسته شما منطبق است؟چرا؟
شصت تا هفتاد درصد؛ به خاطر امکانات فنی. من از دکور، نور،عمق و شیب سالن، پخش صدا و… خیلی راضی نیستم.
اوضاع استقبال از نمایش چگونه است؟
بد نیست! من اصلا تصوری از استقبال نداشتم و ندارم؛ حتی زیاد سایت فروش را نگاه نمیکنم. خیلی نمیخواهم به زور آدم ها را بکشانم به سالن؛ شبیه چیزی که الان باب شده. نمایش با حضور فلان هنرمند و… به نظرم وقتی اکثر مخاطبانم راضی هستند من کارم را کرده ام.
این نمایش هرشب ساعت 21 در تماشاخانه نوفل لوشاتو اجرا میشود.
انتهای پیام