تأملی انتقادی بر اظهارت اخیر رحیمپور ازغدی
/ آیا نقد ناقدان بر این اظهارات دقیق بوده است؟ /
اردشیر منصوری، دانش آموختهی فلسفهی علم، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تأملی انتقادی بر اظهارت اخیر آقای حسن رحیم پور ازغدی» نوشت:
الف) سخن آقای رحیمپور ازغدی که موجب واکنشهای گوناگون شد:
«علیرغم اینکه برخی از افراد ریشهی سکولاریسم را در دانشگاه دنبال میکنند، باید گفت که ریشهی سکولاریسم در حوزهی علمیه بوده و در حوزهی علمیه به مسائل روز کشور و مسائل حلنشده توجه نمیشود و در زمینهی فقه بانکی و اقتصادی بیسوادی حوزه و دانشگاه موج میزند.» (به روایت سایت تسنیم)
🔸ب) اگر «سکولاریزم» را تفکیک «امر دنیوی» از «امر الوهی» بدانیم، گوینده «ریشهی» چنان تفکیکی را در نهاد سنتی معارف دینی (حوزه) مشاهده کرده است و آن را مورد حمله یا نقد قرار داده است. گوینده انتظار داشته است آنچه او «فقه بانکی و اقتصادی» میخواند، چنان فربه از دل آموزههای حوزهی علوم دینی استخراج شود که مشکلات جامعه و حکومت دینی را حل کند؛ اما گویا چنین اتفاقی نیافتاده و این موجب نارضایتی گوینده شده است.
سخن آقای رحیمپور، همزمان متضمن یک توصیف و یک داوری است. توصیف این که حوزه سکولار است، بلکه ریشهی سکولاریزم در آن قرار دارد؛ داوری این که ایشان این وضع را ناپسند میداند.
ج) اما انتقادهای تا کنون ابراز شده بر اظهارات او و خردههایی که میتوان بر آن گرفت.
1 – از نظر حوزویان و برخی مراجع، توصیف ایشان از وضعیت حوزه و خاستگاه سکولاریسم بودنِ آن ناصحیح است و از این رو آن داوری (ضعف حوزه) نیز مردود دانسته شد.
2 – از سوی برخی منتقدانِ رویهی جاری حوزه و ایدئولوژی دینی حاکم، چنین به اظهارات آقای ازغدی واکنش نشان داده شد که چرا روزگاری که کسانی همچون عبدالکریم سروش بر ضعف و ناکارآمدی حوزه خرده میگرفتند، آقای رحیمپور در مقام حمله به آنها بود، و اینک خودِ او دارد ایراد روشنفکران به حوزه را با تأخیر، واگویه میکند!
🔸به گمان من، هم موضع (1) محل نقد است، و هم موضع (2). حاشا و کلاً که بتوان این اظهارات فاقد دقت و برخاسته از موضع بنیادگرایانهی کسانی چون آقای رحیمپور را از لون انتقادهای روشنفکران و روشنفکران دینی به حوزه دانست. به گمانم عنوانی که میتوان به سخنان آقای رحیمپور داد، متلک گفتن به حوزه، برای نشاندن این نهاد در جای خود از سوی یک عضو «شورای عالی انقلاب فرهنگی» است که نهاد تعلیم-تربیت و از جمله حوزه را در انقیاد حکومت و خادم نهاد قدرت میخواهد، و دور شدن حوزه از مناسبت قدرت و مطلوبات اجتماعیِ ممد حکومت دینی را «سکولاریسم» تلقی میکند و این را نقطهی ضعف حوزه میداند. این متلک یا طعن یا تشَر، در خدمت آن چیزی است که سیاست دینی و اقتصاد دینی و علم دینی و مانند آن خوانده میشود. این کجا، و گفتمان روشنفکری کجا که نوعی از سکولاریسم را روا میشمارد و انتظارات نابهجا از دین را محل نقد قرار میدهد و فقدان نوعی سکولاریسم را موجب وارد آمدن آسیبِ، هم به جامعه و هم دین میشمرد.
بر این اساس باید گفت:
اگر توصیف آقای رحیمپور (سکولار بودن حوزه) حظی از حقیقت داشته باشد، این نه نشانهی بدی برای حوزه؛ بلکه نشان از وجود عقلانیتی در حوزه دارد. چرا که در آن صورت میتوان گفت حوزه دریافته است که رسالتش پرداختن به امور معنوی مؤمنان و عبادات است؛ که با فقه و دین نمیتوان مشکلات تخصصی جامعهی پیچیدهی امروز را حل کرد. پس امور دنیا خوب است به متخصصان امور دنیوی یعنی عالمان و پژوهشگران دانشگاهی و عقلانیت مدرن واگذار شود و از دخالت دادن دین (که در صورت پرداختن صحیح بدان، حداکثر میتواند متکفل امور معنوی و اخلاقی باشد)، بیش از این، در اموری که مستقل از دیناند اجتناب گردد؛ این هم به نفع دین است و هم جامعه.
پس اگر توصیف آقای رحیمپور راست باشد، باید به حوزویان تبریک گفت که بدان بصیرت رسیدهاند. ولیکن اگر درست باشد که حوزویان سکولاریسم را فهم کردهاند و آن را پذیرفتهاند، داوری ایشان از منظر روشنفکری محل اشکال است و این تمایز اساسی موضع رحیمپور ازغدی با روشنفکران است و این دو را به هیچ وجه نباید یکی گرفت.
اما میتوان اشکال را به مقام توصیف سخنران میتینگ اخیر در حوزه وارد کرد و آن این که شاید ضعف حوزه در فربه کردن فقه حکومتی، ناشی از پذیرش سکولاریسم نیست؛ آنها تمام تلاش را برای غلبهی فقه بر سیاست مصروف داشتهاند؛ اما ظرفیت چنان نهادی بیش از این نبوده است.
انتهای پیام