جای خالی انقلابی گری در دیپلماسی روحانی
سلمان احراری، بخش تحلیلی انصاف نیوز: روی کار آمدن حسن روحانی باعث شده است که فصل جدیدی از مناسبات دیپلماتیک توسط وی گشوده شود؛ حسن روحانی و تیم همراهش با شعار اعتدال و لبخند بر لب پا به میدان تعامل بین المللی گذاشتند تا کلید تدبیرشان راهگشای معضلات منطقه باشد.
آنچه دولتمردان یازدهم در مدت کوتاهی انجام دادند باعث شد که چهرهای معقول و منعطف از دولت جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شود. تصویری که منادی جهان عاری از خشونت و افراطی گری بود و همین تلاش بود که سران کشورهای غربی مانند اوباما، کامرون و فابیوس را واداشت تا اعتراف کنند که مولود نامبارک خویش یعنی داعش تصویر حقیقی اسلام نیست و اسلام حقیقی چیزی متفاوت از اعمال آکنده از خشونت و خالی از عقلانیت و انسانیت داعش است. چنین اعترافی از سوی سردمداران غرب مدیون موضع عاقلانه و به موقع دولت یازدهم و به ویژه شخص ریاست جمهور به نظر می رسد.
اما باید توجه داشت که همواره عمق راهبردی جمهوری اسلامی و وجه ممیزه ی آن حمایت از مستضعفین و پابرهنگان عالم در مقابل مستبدان و مستکبران عنوان شده است. آنگونه که محمود احمدی نژاد در طول سالهای اولیه ی ریاست جمهوری خویش با تکیه بر این عامل توانسته بود خود را به عنوان نماد مبارزه با خودکامگی کشورهای غربی معرفی کند و از همین طریق محبوبیتی در میان مردم کشورهای منطقه کسب کند.
هرچند که به ظاهر انقلابی گری احمدی نژاد در سالهای نخستین در عین ایجاد محبوبیت برای وی به علت داشتن رفتارهای حاشیهای و ماجراجویانه نهایتا هزینههای هنگفتی بر کشورمان تحمیل کرد اما احیای دوبارهی چهرهی انقلابی ایران باعث افزایش همسویی بخش زیادی از مردم رنج دیده ی منطقه با ایران شد که این امر باعث افزایش ظرفیت تاثیر گذاری کشور در معادلات منطقه شده است.
به نظر می رسد حفظ این موقعیت و حتی توسعه و افزایش آن یکی از اولویت های سیاست خارجی دولت یازدهم است، همانگونه که مردان دولت روحانی و شخص رییس جمهور بارها به این نکته اشاره کردهاند که اولویت اول دیپلماسی ما کشورهای همسایه هستند.
اما ریشه های افراطی گری موجود در منطقه امروزه بر کسی پوشیده نیست. دخالت های آمریکا در کشورهای ضعیف و کمتر توسعه یافته، ایجاد، پرورش و حمایت های حیله گرایانه از گروهک های تروریستی به آرزوی بر هم زدن معادلات خاورمیانه و جهان اسلام، لجاجت و کینهورزی در پرونده ی هستهای ایران و حمایت از حکومت های جائر همپیمان غرب و آمریکا در منطقه، همه و همه باعث شده است که این کشورها به بالاترین حد انزجار خویش در میان تودههای مردم منطقه برسند.
در نتیجه حفظ جایگاه ایران و نقش آفرینی فعال کشور در معادلات بین المللی ایجاب میکند که سیاستمداران ایران موضع ضد استعماری را با قوت پیگیری کنند. البته حفظ این موضع باید به گونهای صورت پذیرد که کمترین هزینه را بر کشور تحمیل کند و ایران اسلامی هماره به عنوان چهرهای صلح طلب و اعتدال گرا در افکار عمومی جهانیان باقی بماند چرا که اساسا هنر دیپلماسی این است که دولت ها بتوانند نسبت بهینهای را میان منافع و ارزش های خود برقرار کنند.
کشورهای غربی و آمریکا باید بدانند که پرونده ی هستهای ایران قماری برای حیات آینده ی آنان در منطقه است و به نتیجه نرسیدن پرونده ی هستهای ایران تنها نفرت روز افزون مردم منطقه از آنان را مضاعف خواهد کرد، بنابراین آنان هستند که برای ادامه ی حیات خویش در خاورمیانه نیازمند ایران هستند و الا جمهوری اسلامی همواره در مقابل زورگویی آنان خواهد ایستاد.
انتهای پیام