آیندهی ما و آیندهی ترامپ
مهدی تدینی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آیندهی ما و آیندهی ترامپ» نوشت:
«آنچه تاکنون از صحبتهای رئیسجمهور دستگیرم شده این است که دولت برای مواجهه با بحران اقتصادی برنامۀ خاصی مگر انتظار ندارد. به صراحت از صحبتهای آقای روحانی برمیآید که هدف اصلی این است که دو سال و نیمِ پیش رو را دستبهعصا و به هر شکل ممکن سپری کنیم. بعدش چه؟ تاکنون کسی در مورد «بعدش» نظری نداده است، حتماً خدا بزرگ است. اما از این حرفها برمیآید که تصمیمگیران منتظرند ترامپ در انتخابات بعدی رأی نیاورد و با رفتن ترامپ از کاخ سفید اوضاع درست شود. در واقع برنامۀ اصلی ما «انتظار برای رفتن ترامپ» است. البته در این اثنا امیدواریم با کمکهای اروپا و پشتیبانی چین و روسیه از پس مشکلاتی که ترامپ ایجاد میکند برآییم.
نمیدانم تصمیمگیران ما بر اساس چه تحلیلی در چنین موضوع خطیری به شکست انتخاباتی ترامپ دل بستهاند! تنها این را میدانم که همیشه تحلیلگرانی همسو و همدل با دولتمردان هستند که مسائل را به گونهای که خوشایند باشد تحلیل میکنند، نه آنگونه که معیارهای علمی حکم میکند. این تحلیلگران اصل تحلیلگری را دقیقاً به ضد خود تبدیل میکنند و بیشتر باعث گمراهی تصمیمگیرانند تا آنکه چراغی در مسیر تاریک آینده بیفروزند. و البته مضرترین حالت نیز این است که تبلیغاتمان در تحلیلمان رسوخ کند.
اما اگر معیار ما برای پیشبینی آیندۀ سیاسی ترامپ تجربههایی باشد که در تاریخ و اندیشۀ سیاسی اندوختهایم باید بپذیریم به احتمال فراوان ترامپ برای هشت سال ماندگار خواهد بود. ما آینده را در مورد «شخص» ترامپ نمیدانیم، اما تاریخ سیاسی جهان امثال ترامپ زیاد به خود دیده است. یعنی اگر هم آیندۀ سیاسیِ شخص ترامپ را نمیدانیم، «گونۀ» سیاسی ترامپ را که باید تاکنون شناخته باشیم. و حالا بر اساس این «سنخشناسی» میتوانیم آیندۀ ترامپ را نیز حدس بزنیم.
پس پرسش اصلی اکنون این است: «گونۀ ترامپ چیست؟» ترامپ از آن دست دولتمردان است که «سیستمستیز»اند؛ با عرفهای سیاسی و دیپلماتیک ناسازگارند. زیر بار محدودیتهای سیستمی نمیروند و از اختیارات قانونی خود برای ایجاد نوعی آشوبِ مهارشده بهره میبرند. این نوع دولتمردان آگاهانه تنشزایی میکنند و بدیهیات سیاسی را زیر سؤال میبرند. آنها با لطمه زدن به سیستم برای خود اعتبار و مؤفقیت میخرند، و البته آنچه در نهایت دیده میشود مؤفقیت آنهاست که بُرد کوتاهمدتی هم دارد. این دولتمردان «شبهانقلابی»اند، و این کنش انقلابی در ستیزشان با بخشی از نظام حاکم و به خصوص در «زبان»شان هویدا میشود. این نوع رفتار سیاسی دو سود کوتاهمدت بسیار ارزشمند دارد: اول اینکه با لطمه به نظامی که پیشینیان ساختهاند مؤفقیت کسب میکنند و دوم اینکه خود را دولتمردی «متفاوت» و «لایقتر» جلوه میدهند.
بنابراین، این دولتمردان همواره در کوتاهمدت (5 تا 10 سال) بسیار مؤفق «به نظر میرسند» و حتا آمارهای اصلی اقتصادی را بهبود میبخشند. آنها مانند مردان قویهیکلیاند که درختان را با تمام توان تکان میدهند تا میوههایشان بر زمین ریزد. اتفاقاً این زور نامعمولی که به کار میبندند باعث میشود بیشترین میوهها بر زمین ریزد و مردم شادمان و قدردان به جمعآوری میوهها روی آورند، اما خبر ندارند این تکانهای شدید به ریشههای درختان آسیب میزند! مردم (رأیدهندگان) فقط میوههایی را میبینند که امروز بر زمین میریزد و از آسیبی که به ریشههای درختان وارد میآید بیخبر میمانند. این «روزمداری» و «وابستگی به توده» در ذات دموکراسی نهفته است.
در واقع چند سال طول میکشد تا بومرنگی که این دولتمردان با تصمیمات خود پرتاب کردهاند بازگردد و به خودشان اصابت کند. خود ما نیز تجربۀ کسی چون احمدینژاد را داریم که ماجراجوییها و هیجاناتی که وارد سیستم اداری کرد در مواردی بازدهی کوتاهمدتی نیز داشت، اما در نهایت ما ماندیم و صدها میلیارد درآمد دلاریِ سوخته و اقتصادی زمینگیر!
حالا شاید ما دوست داشته باشیم در انتخابات بعدی جان کری نامزد شود و دموکراتها ترامپ را شکست دهند و برجامدوستانِ آمریکایی به کاخ سفید بازگردند و حسابی از ما دلجویی کنند. یا اصلاً شاید دوست داریم کسی چون سندرز در انتخابات بعدی پیروز شود و از پشت به کاپیتالیسم افسارگسیختۀ آمریکا خنجر بزند و آمریکا خودبهخود آنقدر تضعیف شود که دیگر ما نیازی به برجام نداشته باشد. یا شاید آن دسته از ما که جنس بهتری مصرف میکنند منتظرند در سال 2020 در آمریکا انقلاب بولشویستی شود و یاران بولشویکِ ما کاخ سفید را به طویله تبدیل کنند.
همۀ اینها آرزوهای ماست و تنها پرسش من از رئیس محترم دولت این است که اگر این دو سال و نیم مورد نظر ایشان سپری شد و ترامپ ماند آنگاه چه باید کرد؟»
انتهای پیام