به ما چه ایرانی!
احسان گل محمدی روزنامه نگار در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت: «یک ایرانی تلاش کرد یک شبانهروز به دیگران کاری نداشته باشد مُرد». این خبر نبود بلکه لطیفهای در شبکهاجتماعی بود؛ لطیفهای که اگر بگوییم صد در صد درست و منطبق بر واقعیت جامعه ایران است اغراق نکردیم.
سند این سخن هم جملاتی است که در هیچ فرهنگی جز فرهنگ ایران وجود ندارد! به عنوان مثال در هیچ فرهنگی بعد از پیوند دو فرد در مورد «سَر بودن» عروس یا داماد صحبت نمیشود و هزاران مثال دیگر!
یک دکتر روانشناس مطرح که هم اکنون در ایالات متحده آمریکا حضور دارد خاطره جالبی را از روز اول تحصیل خود در این کشور بیان میکند؛ او میگوید روز اول که وارد دانشگاه شدم استاد دانشگاه مقداری میوه و نان با خود به کلاس آورده بود و به گوشهای از کلاس رفت و شروع به میل کردن آن کرد؛ من حرکات او را لحظه به لحظه دنبال میکردم تا میوه و نان او تمام شد؛ این حرکت من برای همکلاسیهای من عجیب بود به چشم یک فضایی نگاه میکردند؛ آنوقت بود که فهمیدم ما ایرانیان مثل هیچکس نیستیم.
او در ادامه اضافه کرد در اینجا هیچکس به خود حق نمیدهد تا بگوید چرا چاق شدید؟ چرا لاغر شدید؟ چرا فرزنددار نمیشوید؟ چرا ازدواج نمیکنید؟ چقدر پیر شدید؟ چقدر تیپتان بد است؟ چقدر موهایتان سفیده شده؟ چرا ادامه تحصیل نمیدهید؟ چرا به دنبال کار نمیروید؟ از زندگیتان راضی هستید؟
خبر بد اینکه این سوالها و یا هزاران سوال دیگر از جمله اینکه عروس چاق است و یا داماد زشت است و یا میلی به بچهدار شدن دارند یا ندارند به هیچوجه به ما ربطی ندارد.
در زمانهای مختلف به هم گیر الکی میدهیم؛ به ما چه که چرا برخی به جای نذر، به فقرا کمک نمیکنند و یا با لباس تنگ و آرایش به عزاداری میروند و یا به آنتالیا سفر میکنند به جای آنکه جهیزیهای برای مستمندان فراهم کنند و…
بیایید در این اوضاع وخیم اجتماعی بر روی اعصاب هم نرویم؛ باور کنید هیچ اتفاقی نمیفتد اگر کمتر بر روی اعصاب هم برویم! خبر بد اینکه مردم دارند زیر فشارهای مالی و اجتماعی له میشوند و خبر بدتر اینکه ما نمیتوانیم این ناملایمات را آنطور که باید و شاید از روی دوش آنها برداریم اما خبر خوب اینکه میتوانیم بر آنها اضافه نکنیم! مرحله اول چنین سخنان مداخله جویی را مطرح نکنیم و در مرحله دوم سخنان از این نوع دیگران در شبکههای اجتماعی بازنشر نکنیم.
پاورقی: آیا این یادداشت با امر به معروف و نهی از منکر در تضاد است؟ تنها دو حدیث را بدون هیچ تفسیری بارنشر میکنم:
از امام صادق علیه السلام درباره امر به معروف و نهی از منکر سؤال شد: ایشان فرمودند: این کار بر عهده شخص نیرومندی است که فرمانش را ببرند و معروف را از منکر باز شناسد، نه بر کسانی که ناتوانند و خود هدایت نیافتهاند و از روی ناآگاهی دیگران را از حق به سوی باطل میخوانند.
از آن حضرت است که فرمود: خدای عزّوجل تمام امور مؤمن را به او واگذار کرده است ولی به او اجازه نداده تا شخصیت والای خود را ذلیل کند. آیا نمی بینید که خدای تعالی در این باره می فرماید: «وَاللّه ِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَ لِلْمؤمِنینَ» (منافقون: 8) و سزاوار است که مؤمن عزیز باشد نه ذلیل.
انتهای پیام